نشریات و مجلات چاپی

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
نشریه امان فعالیت خود را از سال ... آغاز کرده است. هم‌اکنون 348 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

دلا پوشم ز عشقت جامه نیل

در گفتگو با سرکار خانم دکتر فائزه عظیم‌زاده اردبیلی
هیأت علمی و معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه امام‌صادق (ع)ـ پردیس خواهران
چطور می‌شود که گاهی سبک زندگی یک جامعه به ثبات می‌رسد؟
بحث سبک زندگی و یا همان اصطلاح life style به معانی مختلفی در زبان اندیشمندان به کار می‌رود. برخی از صاحب‌نظران، سبک زندگی را از جنس رفتار می‌دانند و برخی از جنس فکر، و معتقدند سبک زندگی هر فرد سیمای فکر آن انسان است. برخی دیگر معتقد هستند که در حقیقت، سبک زندگی یک الگوی روشی برگرفته از احساسات و عواطف می‌باشد. اما آنچه اهمیت دارد این مساله است که در نگاه دینی، سبک زندگی تنها فکر، در نظر گرفته نمی‌شود بلکه سبک زندگی هم می‌تواند شیوه و روش باشد و هم می‌‌تواند برگرفته از فکر باشد. یعنی وقتی من تمایل و گرایش پیدا می‌کنم، این مدل لباس و پوشش را برای خود انتخاب¬کنم، این مساله هم برگرفته از باورهای درونی من و هم برگرفته از میزان آگاهی‌های من می‌باشد. اما مساله فقط این نیست. فرهنگ حاکم بر جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، خرده‌فرهنگ‌های بومی و ... همه این عوامل بر فرد تاثیر می‌گذارد و او را به انتخاب این پوشش و مدل سوق می‌دهد.
در سفری به کشور پاکستان، در کراچی، لاهور و اسلام‌آباد، سخنرانی داشتم. بندر کراچی، پایتخت تجاری پاکستان و لاهور، پایتخت علمی و فرهنگی و اسلام‌آباد، پایتخت سیاسی و دیپلماتیک پاکستان است.
در تمام دانشگاه¬هایی که برای سخنرانی می¬رفتم، همه افراد از استاد دانشگاه تا رئیس دانشگاه که خانمی با تحصیلات فوق دکترا بود و دانشجویان، چه دختر و چه پسر، یک یونیفرم داشتند. برای مثال دخترها یک بلوزـ‌شلوار بلند محلی تا سر زانو داشتند، و دختران مسلمان نیز با یک شال بسیار بزرگ، موها را کامل و محجوب پوشانده بودند. رئیس دانشگاه و دانشجویان نیز همین پوشش را داشتند و در حقیقت فقیر و غنی در جامعه یک یونیفرم داشتند. در بندر کراچی و اسلام‌آباد نیز همین‌گونه بود. برای من به عنوان یک محقق این سوال ایجاد گردید که چرا این اتفاق می‌افتد. از طرفی متوجه شدم که بالغ بر 97 درصد پاکستانی‌ها ماهواره می¬بینند. در این که ماهواره اثر مخرب دارد و در اینکه یکصد و اندی کانال در حال بمباران اطلاعاتی افکار هستند، هیچ تردیدی نیست اما سوال اینجاست که چه اتفاقی در پاکستان افتاده که با تمام درگیری های قومی و فرقه‌ای و محلی که در آن‌جا وجود دارد، با این‌حال، پوشش محلی خود را حفظ نموده¬اند؟
با مطالعه و بررسی به این نتیجه دست یافتم که فرهنگ قومی و بومی آنها که مبتنی بر باورهای اصیل آنها است، آن‌قدر مستحکم است که امواج اطلاعاتی ماهواره نمی‌تواند آنها را مورد تزلزل، قرار دهد. لذا نتیجه می¬گیریم که برای نهادینه‌سازی فرهنگ پوشش و حجاب در جامعه، بایستی باورهای دینی را تقویت نمود که متاسفانه در این راه، ضعیف عمل کرده‌ایم.



چرا نتوانسته‌ایم این باورهای قوی را در افراد جامعه ایجاد کنیم؟
برای اینکه باورها را نمی‌توان در یک محیط بسته به افراد ارائه داد، بلکه باورها را باید در کنار آماج مشکلات ارائه نمود. برای مثال، یک مادر برای اینکه فرزندش آسیب نبیند، تزئیات و وسایل خانه را جمع‌آوری می‌کند و هیچ وسیله‌ای را در دسترس کودک نمی‌گذارد سپس کودک را رها می‌کند که تربیت شود و آسیب نبیند.
این کودک به محض حضور در خانه دیگری و به محض اینکه این وسایل را ببیند آنها را بر می‌دارد و می‌شکند زیرا اصلا نمی‌داند باید با آنها چه کار کند. زیرا این کودک در محیط بسته، بزرگ شده و این مادر هیچ‌گاه پاسخ تربیتی صحیحی نخواهد گرفت. اما اگر یک مادری کودکش را هدایت کرد و در عین حالی که وسایل خانه در محل خودش هست، وسایل ایمنی برای فرزندش تولید کرد و به کودک آموزش داد که از هر وسیله چگونه استفاده کند، این کودک هر جای دیگری هم برود، عمل درست را انجام خواهد داد. نکته مورد تایید اینجاست که نمی‌توان به جوانان بگوییم به روز نپوش، زیبا نپوش و فقط بپوش. این یک واقعیت است. فقط بپوش جواب نمی‌دهد زیرا او جوان است و نیاز دارد دیده شود، دوست دارد زیبا هم دیده شود و دوست دارد آراسته باشد و مبتنی بر روز حرکت کند. اینجا مشخصه‌های دیگری نیز مطرح می‌شود؛ اصل زیبایی‌شناختی، اصل تأثیر و تأثر که بایستی بتوان جوان را به یک پوشش زیبا ولی درست و مبتنی بر باورها سوق داد.

چطور می‌توان وضعیت پوشش فعلی جامعه را بر اساس باورداشت به مهدویت سامان داد؟
برای این‌کار اول باید این پدیده را شناخت، بعد بررسی نمود که با توجه به باورهای دینی و سازه‌های مهدویت چگونه باید با آن برخورد نمود.
در جامعه‌شناسی، درباره انحراف و شناسایی علل زمینه‌ای شکل‌گیری یک انحراف در جامعه، نظریه‌های مختلفی وجود دارد.
یک نظریه، نظریه ساختی‌ـ‌کارکردی است که معتقد است گاهی اوقات در جوامع به دلیل نبود ساختار درست، ناهنجاری‌هایی از جمله ناهنجاری پوشش، شکل می‌گیرد. افرادی مثل «دورکیم» و «مرتن» اعتقاد دارند؛ وقتی جامعه به سمت یک آنومی حرکت می¬کند یعنی یک بی قاعدگی اخلاقی که به واسطه آن خود به خود یک هرج و مرج اخلاقی شکل می‌گیرد و هر کس هرگونه که می‌خواهد رفتار می‌کند، باید جامعه را نظام‌مند کرد و قانون وضع نمود. مثلا بگوییم این مدل پوشش، قانونی و الزامی است.
گروه دیگری معتقدند که نادیده گرفتن رابطه تأثیر و تأثری افراد در جامعه باعث بروز ناهنجاری می شود. مثلا معلمی فاقد اعتقادات و چارچوب اخلاقی به کلاس درس می‌رود و توجه نمی‌شود که معلم بر شاگرد، اثر می‌گذارد. بعد شاگرد را به دلیل خطایش توبیخ می‌کنیم. راه‌کار این است که ما باید روابط تأثیر و تأثری را در جامعه ببینیم تا بتوانیم ناهنجاری‌ها را ساماندهی کنیم.
به معنای ساده‌تر باید این مساله مورد بررسی قرار گیرد که در روابط اجتماعی چه مسایلی بر روی مسایل دیگر اثر می‌گذارند، بایستی عوامل موثر را شناسایی نمود و این عوامل موثر را ساماندهی و سازماندهی و گزینش کرد که به این دیدگاه در متون جامعه‌شناسی، دیدگاه «کنش متقابل» گفته می‌شود.
نظریه سوم، نظریه تضادی است. در نظریه تضادی برخی معتقدند که گاهی اوقات تضادهای طبقات اجتماعی و یا گروه‌هایی که فرد در آن قرار می‌گیرد، باعث می‌شود که رفتار ناهنجار شکل ‌گیرد. برای مثال پدر و مادری که دارای تضاد اعتقادی‌ و یا دچار تعارض رفتاری‌اند: یکی می‌گوید دوست دارم فرزندم را متدین تربیت کنم و دیگری دوست دارد فرزندش را آزاد تربیت کند. در میان این تضاد والدین نسبت به مقوله پوشش، فرزندان دچار دوگانگی شخصیت شده و تصور می¬کنند که برای پوشش می‌توانند هر دو مدل را انتخاب و در نتیجه دچار مشکل می شوند.
حالا همین تقابل، قابل تعمیم به جامعه است و اگر در جامعه، احزاب و طبقات حاکم دچار تضاد رفتاری باشند افراد جامعه دچار این رفتارهای نادرست اخلاقی می‌شوند.
بحث دیگر که بایستی مطرح شود، کنترل اجتماعی و گزینش عقلانی است. برخی معتقدند که برای اینکه بتوان جامعه را به سمت رفتارهای صحیح سوق داد، بایستی جامعه را کنترل نامحسوس نمود.
اعتقاد شخصی بنده که در حدود 25 سال به طور تخصصی در بحث رفتارشناسی خانواده، فعالیت دارم، بر این است که بایستی مدلی را ارائه نمود که دارای یک ساحت شناختی، یک ساحت رفتاری و یک ساحت گرایشی باشد تا بتوانیم در حقیقت، هنجار پوشش را به عنوان یک مدل به همه معرفی نماییم که افراد جامعه نه به عنوان یک قانون و الزام، آن مدل را اجرا کنند بلکه آن مدل را با علاقه مورد پذیرش قرار داده و اجرا نمایند.

- چطور می‌توانید از همه این مدل‌ها برای اصلاح پوشش جامعه منتظر استفاده کرد؟
اگر بخواهیم آموزه‎های مهدویت در لباس و پوشش و هنجارهای رفتاری متبلور بشود، بایستی نقاط مهمی که کنش متقابل در جامعه تولید می‌کنند و رابطه تأثیر و تأثیری دارند مانند مدرسه، معلم، مدیر و ... را شناسایی و سامان‌دهی کنیم و نمی‌توان عوامل تأثیر و تأثری را نادیده گرفت و لذا هر جا امکان کنش و واکنش وجود دارد، آدم‌ها باید گزینش اخلاقی شوند. نمی‌توان جامعه را بدون گزینش اخلاقی، رها کرد. همان‌طور که وقتی می‌خواهیم برای زندگی خود، همسر و شغل انتخاب کنیم، ابتدا آنها را مورد بررسی قرار داده و سپس برمی‌گزینم؛ در هر انتخابی همین‎گونه است.
همچنین رسانه، نقش تأثر و تأثیری عمیقی دارد و عضو نامرئی خانواده‌هاست. مگر سال‌های نخست پس از انقلاب، امام‌خمینی نفرمودند که رسانه باید دانشگاه باشد که حال این سوال مطرح است که آیا واقعا این‌گونه است یا خیر؟
اعتقاد اینجانب ارائه یک مدل تلفیقی‌ـ‌مفهومی است. یعنی باید بر اساس آموزه‌های دینی و اخلاقی محیط‌مان و تمدن اجتماعی، یک مدل مفهومی‌ـ‌تلفیقی تولید کرد تا جامعه به سمت آن مدل، حرکت کند که در آن گزینش عقلانی، گزینش احساسی و عاطفی وجود داشته باشد و در عین حال عوامل موثر و تأثیرگذار، مورد توجه قرار گیرند و این مدل، بایستی بر اساس یک نظام سیستمی طراحی شود.
این خیلی مهم است که به مفهوم و مدل های فکری بیاندیشیم و اگر به مصادیق خرد و جزئی بپردازیم و مردم را از اصل، دور کنیم این یعنی انحراف از معیار و انحراف از اصل. ما باید یک ساحت شناختی در حوزه پوشش و عفاف ایجاد کنیم تا افراد به هویت خود پی ببرند.
در حوزه ساحت گرایشی نیز نمی¬توان جوان را از بعد زیبایی‌شناسی دور کرد، نکته مهم آن که بایستی به سمت استفاده درست از زیبایی‌های طبیعت، حرکت کرد. در بحث ساحت رفتاری نیز تولید رفتارهای معقول و منطقی را پیش رو داریم.

راه‌کار ویژه شما درباره ساماندهی مد با توجه به آموزه مهدویت چیست؟
اگر ما در جامعه ایجاد دلبستگی کرده و این پرسش را مطرح نماییم که چقدر به مهدویت تعلق داریم، آنگاه رفتارهای ما می‌تواند از پاسخ به این سوال نشأت بگیرد. افراد هنگامی که کسی را دوست دارند، تلاش می‌کنند که مدل پوشش و رنگ و ... را به گونه‌ای انجام دهند که آن فرد دوست دارد و طوری صحبت می¬کنند که او دوست دارد تا آن فرد را از دست ندهند. حالا باید از خودمان بپرسیم که مهدی فاطمه (عج) را چقدر دوست داریم و چقدر بر مبنای دوست داشتن او حرکت کرده¬ایم و به خودمان نمره بدهیم.

چه تعریفی از مد را درست می‌دانید؟
مد با این تعبیر که بر اساس شرایط زمان خود باید حرکت کرد به‌گونه‌ای که انگشت‌نما نبود و لباس شهرت نپوشید، قابل تعریف است. شریعت، توصیه می‌کند که فرزند زمان خودت باش؛ بدان معنا که ببین در حال حاضر جامعه چه می‌پوشد تو نیز همان را بپوش؛ اما مدل پوشیده و مدل عقلانی آن را بپوش. زیبا انتخاب کن تا آراسته و پیراسته باشی اما از حریمی که قانون و شرع برایت تعیین کرده، خارج نشو و با این بیان، مد یعنی یک چارچوب برای زندگی. اتفاقا درون مد بودن، لازمه زندگی است برای اینکه انگشت‌نما نباشیم، در واقع باید با جماعت حرکت کنیم البته تا جایی که چارچوب‌ها و باورهای ما زیر سوال نرود. اما آنچه باطل است، مسأله مد‌پرستی است به این معنا که فرد، عقل و احساسات و فطرت خود را مورد خدشه قرار دهد و فقط به آن¬چه دیگران می¬گویند، توجه نماید.
و سخن آخر شما
هر چه از باورها و الگوهای اصیل مهدویت، فاصله بگیریم قطعا به سمت الگوها و باورهای غلط سوق داده می‌شویم. دشمن می‌خواهد که افراد را از نقش اصلی‌شان دور کند و از نشانه‌های آخرالزمان همین است. من یک زنم و بایستی کدبانو، همسر، و مادر باشم اما در درجه نخست یک زن مسلمان هستم. زیبایی، جزیی از ذات و علایق من است و پوشیدگی و آراستگی را دوست دارم و لذا باید آراسته باشم اما حریم‌های شریعت را رعایت نمایم.

آخرین ویرایش
در 1395/4/8 10:37

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
02188998601
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع قدس و ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366