پرونده اول: روی ماه زندگی
دنیا برای آنها بود، نه برای تو. آنها که لعنت رسول را به جان خریدند، تا مباد مدینه برای وصی خالی بماند و تویی که مدافع مرد خدا بودی، آن زمان که مردانگی را تنها به مرگ میسنجیدند! آنها که پشتشان به نعره و کینه و شمشیر و گله گرگها گرم شده بود و تویی که پشتت از سختی یادآوری بیعت به مردمان شهر خم شده بود! آنها که آنچه در آن سهم نداشتند را به یکدیگر حواله میدادند و تویی که تشییع را بر بیگانگان حرام و نشانت را از دوستان پنهان ساختی. آنها که پیر بودند و تویی که جوان ماندی! به راستی که دنیا شایسته ماندنت نبود حتی فقط برای بیست سال!
بارقههای درک ناشدنی
روایت بینهایت
چشمه در بستر
پرونده دوم: جستجوی روزگار خوب
روح ایرانی، با جستجوی وقفهناپذیر حقیقت در دل تاریخ در آمیخته است. در زمانهای که ادیان شرکآلود و مردمان بتپرست، سرزمینهای همجوار ایران را دربرگرفته بودند، ایرانیان به پرستش یزدان پاک روی میآورند و در عصری که اسلام طلوع میکند، حقیقتجویی، زیباییشناسی و کمالجویی روح ایرانی، گمشدهاش را در دعوت پیامبر خاتم مییابد؛ و سلمان، نماد همین روح ایرانی است که در جستجوی حقیقت، مکتبها و دیانتهای مختلف را یک به یک پشت سر میگذارد و در نهایت، مسلمان میشود.
عدالت طلبی روح ایرانی
موعودباوری در ایران کهن
چه بینشاط بهاری که بیرخ تو گذشت!
پرونده سوم: دعوت در برابر توهین
در زمانی که مسلمانان برای برگزاری جشن میلاد رسول خاتم آماده میشدند، خبر حمله به دفتر یک نشریه فرانسوی که کاریکاتور توهینآمیزی نسبت به پیامبر آنها چاپ کرده بود، در صدر قرار گرفت. اندکی بعد، خبر دیگری پرسروصدا شد؛ خبر یک دعوت، دعوت به بازخوانی دوباره اسلام!
تکرار ناگزیر یک بازی سادهلوحانه
گزینهای که دیگر روی میز نیست
آنچه از دل برآید ...
وقتی همه خواب بودند!
قطرهای دیگر به دریاها رسید
پرونده چهارم: رسم انتظار
از آنانی بگویم که خاطر تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خونریز معرفی میکنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ میکشند که مردمان از ظهورت بهراسند؟ از آنها که تو را به دوردستها تبعید میکنند؟ از آنها که تو را دستنیافتنی جلوه میدهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکانهای خویش فرا میخوانند؟ از خود آغاز میکنم که ا گر هر کس از خود شروع کند، فاصلههای بیتو بودن، به چشم برهمزدنی ناپدید میشوند. میخواهم به سوی تو برگردم. میخواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که در قرنها ریشه دوانده و اشک آسمان و زمین را به جریان انداخته؛ غربتی که حتی برای برخی دوستانت، غریب و ناشناخته مانده است.
زندگی بدون او
مقدمه انتظار، درک احساس نیاز است
انتظاری دور از انتظار
پرونده پنجم: نمایش دنیای آرمانی
آرمانشهر به سرزمینی ایدهآل گفته میشود که ساکنان آن در شرایطی به ظاهر تمام عیار و بینقص زندگی میکنند. تاریخ ادبیات، سرشار از آثاری است که آمیخته با خیالپردازی و یا همراه با طنز، از سرزمین و مردمانی سخن میگویند که در بهشتی زمینی روزگار میگذرانند و با دنیای فعلی، از اساس بیگانهاند. این آثار، چندی است به عالم سینما نیز سرک کشیدهاند و بر پرده نقرهای روایت میشوند؛ چهبسا لذت تماشای آرمانشهر برای تماشا گران، کمتر از تجربه زندگی در آن نباشد!
آرمانشهر بر پرده سینما
رویاهایی که تمام نمیشوند
جایی که زمان به انتها میرسد
آرمانشهرهای وارونه
پرونده ششم: گزارش یک آغاز
آرمانشهر به سرزمینی ایدهآل گفته میشود که ساکنان آن در شرایطی به ظاهر تمام عیار و بینقص زندگی میکنند. تاریخ ادبیات، سرشار از آثاری است که آمیخته با خیالپردازی و یا همراه با طنز، از سرزمین و مردمانی سخن میگویند که در بهشتی زمینی روزگار میگذرانند و با دنیای فعلی، از اساس بیگانهاند. این آثار، چندی است به عالم سینما نیز سرک کشیدهاند و بر پرده نقرهای روایت میشوند؛ چهبسا لذت تماشای آرمانشهر برای تماشا گران، کمتر از تجربه زندگی در آن نباشد!
همه آنچه اتفاق افتاد
رتبههای برتر و برگزیدگان دوره اول
سه ماه خواندن و پرسیدن
فرصتی دیگر برای بیشتر آموختن
یک تیر و چند نشان
دریافت فایل شماره 51 دوماهنامه امان پس از ثبتنام و ورود امکانپذیر است!