انتظار
یک رویکرد بر زندگی همه انبیا و ائمه هدات
معصومین امم خودشان و امت اسلامی را به انتظار عصر ظهور دعوت کردهاند. این انتظار چیست؟ عرض کردم این انتظار، یک عمل در عرض بقیه اعمال نیست، یک رویکرد در همه اعمال است. همه اعمال ما باید با رویکرد انتظار، اتفاق بیفتد. به تعبیر دیگر، یک عمل شامل است و همه زندگی را باید بپوشاند. ما باید رویکرد زندگیمان، رویکرد به سمت ظهور باشد. خوردنمان، خوابیدنمان، پوشیدنمان، جامعهپردازیمان، جنگمان، صلحمان، تحقیقمان، تفقهمان، تعلممان، دانشورزیمان، مدیریتمان، همه باید معطوف به عصر ظهور باشد. این میشود انتظار.
درگیری با دستگاه باطل، لازمه انتظار
در انتظار به این معنا، هم اجتناب از دستگاه باطل هست و هم درگیری همهجانبه با دستگاه باطل. حرکت جامعه مؤمنین به سمت ظهور، از یک درگیری مستمر با دستگاه سلاطین و شیاطین و یک جهاد باطنی و ظاهری، هم جهاد اکبر، هم جهاد اصغر عبور میکند. جهاد اکبر یعنی اینکه در باطن عالم، نبردی بین نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله و شیطان و شیاطین هست. شیطان میخواهد مملکت وجود ما را، جامعه مؤمنین را، مسخّر خودش قرار دهد و ما را جزو قوای خودش کند و نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله هم مترصدند که قوای ما، مملکت وجود ما، مؤمنین را به خودشان ملحق و به سمت خدا هدایت بکنند و ما را موحّد کنند. این درگیری در باطن عالم هست و ما در این مجاهده اکبر، باید تلاش کنیم مملکت وجود خودمان را، حیات اجتماعی و فردی خودمان را مسخّر نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله کنیم. جهاد اصغر هم این است که در عرصه ظاهر، یک جنگ همه جانبه در همه حوزهها (سیاسی، فرهنگی و ...) وجود دارد. این جنگ همه جانبه در طول تاریخ هم بوده و حرکت به سمت ظهور، از یک درگیری و جنگ عبور میکند. این جنگ، تعطیلشدنی هم نیست. صلح بر محور توحید یا بر محور کفر؟ آنهایی که میگویند نجنگید، خودشان جنگافروزترین آدمها هستند. الآن جنگهای دنیا را چه کسانی به پا کردهاند؟! جنگهای بزرگ جهانی را، جنگ اول و دوم جهانی را چه کسانی به پا کردهاند؟ موحدین به پا کردند یا همین منادیان صلح و عدالت و آزادی و حقوق بشر؟ همینها به پا کردند! این یک فریب بزرگ است که میگویند جنگ نباید باشد، صلح باید باشد. همه طالب صلحیم! اما صلح بر محور چه؟ صلح بر محور توحید یا بر محور کفر؟ دعوا سر همین یک کلمه است. در طول تاریخ هم همه جهاد و مجاهدات بر سر همین یک کلمه بوده است. این مقاتله ادامه دارد تا آنجایی که بساط شیطان جمع بشود «قاتلوا حتی لا تکونو الفتنهٌ» (سوره بقره، آیه 193). حضرت، این شیطان را که محور هماهنگی شیطان و جن است، برمیدارند و این ظلمت را جمع میکنند.
لزوم ساختن انسانها برای عصر ظهور
نکته بعد آنکه به طور طبیعی یک سازندگی، مستمر هم باید باشد. باید انسانها ساخته بشوند برای عصر ظهور. در دل این احتراز و جنگ و درگیری، باید انسانها ساخته بشوند. آرامآرام جامعه انسانی ساخته شود تا برای تحملش آماده بشود. تفکری وجود دارد که میگوید: «انتظار یعنی تحول اجتماعی قلوب انسانها». روایاتی هم در اینباره هست، من یکی از آن روایات که از توقیعات وجود مقدس امامزمان علیهالسلام و مستند این حرف است، خدمتتان تقدیم میکنم؛ در یکی از توقیعات امامزمان علیهالسلام، حضرت فرمودند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِم»؛ اگر شیعیان ما که خدای متعال آنها را در بندگی خودش موفق بدارد، یک اجتماع قلبی بر محور ما داشتند، قلبشان حول ما جمع میشد، یعنی قلبشان رو به ما میآورد، ما را میخواستند، امام را میخواستند، مطالبه امام میکردند و میفهمیدند که بدون امام نمیشود گام برداشت، به تعبیر دیگر اگر یک تحول اجتماعی در قلوب اتفاق میافتاد، «لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ» (الإحتجاج، ج2، ص 499)، این میمنت لقای ما از آنها به تأخیر نمیافتاد، این برکت به اینها رو میآورد، به لقای ما میرسیدند؛که شاید اشارهای به عصر ظهور باشد. اینکه مشاهده ما از آنها به تأخیر میافتد و حبس میشود به خاطر این است که ما چیزهایی از آنها میدانیم، به ما میرسد که ما نمیپسندیم. اگر مجتمع میشدند، این اجتماع قلبی را درست میگویند، میگویند باید انسانها طالب امام باشند. ما باید کاری کنیم که انسانها امام را بخواهند. طلبشان، دعایشان از خدای متعال امام بشود. به جای همه چیز از خدا امام را بخواهند. قدم اول هم این است.
سبکبالی از دنیا اولین قدم برای همراهی با امام
مکرر عرض کردم انسانی که میخواهد به همراهی امام برسد، قدم اول بزرگتر از دنیاست. باید مطالباتش بیش از دنیا باشد. کسی که راضی به دنیاست و طلبش در دنیا خلاصه میشود به امام نمیرسد. او نمیتواند امام را اجابت کند. در سوره مبارکه توبه است که: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَة»؛ مؤمنین! چرا وقتی شما را به طرف خدا دعوت میکنم و میگویم به طرف خدا کوچ کنید، سنگین میشوید؟ آیا راضی به دنیا شدید! اگر کسی راضی به دنیا شد، بیش از دنیا نمیخواست، درهای غیب به رویش باز نشد، این اجابت نمیتواند بکند، سنگین میشود. سبکبالی، فراغت از دنیا میخواهد. انسان تا نفهمد که متاع دنیا کم است، رو به امام نمیآورد. پس بنابراین شرط اول این است که انسان بیش از دنیا بخواهد. ولی اینهایی که رو به امام میآورند، وقتی بیش از دنیا را میبینند و بیش از دنیا را میخواهند، کمکم وقتی رشد میکنند، میرسند به اینکه همه آن بیش از دنیاهایی که میدیدند، جلوهای از خود امام است. کما اینکه در سیر انسان در وادی توحید، همین است. انسان اول بهشت خدا را میخواهد، اگر رشد کرد، میفهمد بهشت مخلوق است، چیزی نیست در نزد خدای متعال. کمکم میرسد به مقام محبت؛ خود حضرت حق را میخواهد. اگر بهشت را میخواهد، این جلوهای از محبت خدای متعال در بهشت است. آنهایی که با امام آمدند، کمکم مطالباتشان، رفعت پیدا میکند و خود امام را میخواهند. طلبشان میشود طلب امام.
شناخت حضرت مهدی و آرمانهای وی
مکرر عرض کردم که یکی از ارکان انتظار این است که انسان حضرت را بشناسد. آرمانهای حضرت را بشناسد. دل به آرمانهای حضرت ببندد و آن آرمانها و آن اهدافی که حضرت میخواهند را بخواهد. اینطور نباشد که از ظن خودش یار امام بشود و دنبال حل مشکلات خودش باشد. اینکه نمیشود انتظار! انتظار این است که حضرت را بشناسیم، هدفش را بشناسیم، دل به آن هدف بدهیم، یکدله بشویم، اهداف دیگر را از دلمان ببریم بیرون، دغدغه خاطر ما بشود آن هدف، امید به تحقق آن اهداف پیدا بکنیم، هم میخواهیم و هم امیدواریم. نقشه راه آن هدف را هم بدست بیاوریم و وارد اقدام بشویم. انقلاب اسلامی اقدامی بزرگ برای اجتماع قلوب جامعه منتظر جامعهای است که مطالباتش از سطح مطالبات کنونی بالاتر میرود. انتظارش انتظار بزرگتری است. دنبال تحقق جامعه مدرن نیست. حتماً محفل دعا و انس و ذکر و شب زندهداری و یاد حضرت و تذکر به حضرت، لازم است ولی سؤال من این است: واقعاً رویکرد انتظار که باید در ما تحول در طلب و اجتماع قلب ایجاد کند، کار آسانی است؟ بعضیها خیال میکنند فقط با محفل به پا کردن است، این نیست! اگر به امامخمینی بگویند شما برای تحول قلوب و توجه به حضرت ولیعصر چه کردید که جمکران از تجمع ۵۰ نفره و ۱۰۰ نفره، شد ۱۰۰ هزار نفره و ۲۰۰ هزار نفره و یک میلیون؟ ایشان میگوید من یک انقلاب کردم که بیش از ۲۰۰ هزار شهید مثل دسته گل دادم. چندصدهزار مجروح دادم که بعضی از آنها هنوز روی ویلچرها و در بیمارستانها هستند. آیا شما این را اقدام برای اجتماع قلوب نمیدانید؟ اجتماع قلوب منتظران فقط با مجلس ذکر نمیشود ما منکر این نیستیم که در رویکرد انتظار حتماً باید توجه به حضرت بوده و مؤمنین تجمع قلبیشان بر محور امام باشد، این درست است. ولی این امر فقط با مجالس ذکر درست نمیشود. حتماً باید قلوب را متوجه امامزمان علیهالسلام کرد اما چطور؟ کلام، سر چگونگیاش است. چگونه میشود که آدم ارتقای وجدان ایجاد بکند، آدمها از همه هوسهاشان بگذرند، هیچ چیزی نخواهند جز امام. تحول در قلوب با حرف و حدیث درست نمیشود. اگر با حرف و حدیث درست میشد، نیاز به عاشورا نبود، نیاز به شهادت صدیقه طاهره نبود! نیاز به شهادت امیرالمؤمنین نبود! بعضیها اینقدر آسان خیال میکنند یک حلقه ذکر میگیرند، دعا میکنند و اینها عالم را دارند میبرند به سمت ظهور! بله دعا خوب است، ذکر خوب است، اثر دارد، ولی معیار دارد. یک دعایی را باید امامزمان علیهالسلام بکنند که عالم را جابجا میکند. یک دعایی هم ما میکنیم. اینها باید هماهنگ بشود. ولی بعضیها وقتی حضرت امام با این عظمت میروند انقلاب میکنند و کار را جلو میبرند، میگویند پشت صحنه ما کار میکردیم. طیب الله انفاسکم! حتماً دعا و ذکر، مؤثر است ولی این همه مجاهدت و سختی و تلاش و شهادتهایی که بعضیشان واقعاً از اولیای خدا هستند، اینها را در حاشیه برده و میگویند ما پشت صحنه کار میکردیم. این چه تحلیل غلطی است از رسیدن به عصر ظهور؟
امان54