کفبینی و فال قهوه دیگر فالهای مد روز نیستند؛ حداقل نه در میهمانیها و پارتیهای بالای شهر. در آنجا، نوع دیگری از کفبینی و فال قهوه، رواج دارد که هم هیجان بیشتری دارد و هم خطرناکتر است. تفریحی که به اندازه هیجانش، هزینه و پول هم نیاز دارد تا بتواند به چرخهاش قدم بگذارید و یکی از عوامل این به بازی گرفتن قسمت و سرنوشت باشید. در خیابانهای بالای شهر، مراسم فال تاروت در یک اتاق تاریک، برگزار میشود. جایی که جادوگر یا ارباب، مخاطبان را به یک چرخه سیاه دعوت میکند و بعد برای هر کدام با توجه به نیاز و خواستهای که دارند، فال میگیرد.
اما این تنها یک بخش از ماجرای فالگیری در خیابانهای بالای شهر است. ماجرا بسیار پیچیدهتر از یک فالگیری ساده است. پشت پرده این اتاقهای تاریک که در حال تبدیل شدن به یک تفریح برای ثروتمندان است، ترویج یک فکر انحرافی و کاذب وجود دارد. ترویج فرقههای انحرافی و کاذبی که به جای دین الهی، به عنوان پاسخگوی نیازهای فردی و جمعی انسانها در زندگیشان به کار گرفته میشوند. در اینجا دیگر نیازی به خدا نیست، ارتباط با تاروت، کافی است که انسان بتواند زندگیاش را، گذشته و آیندهاش را در کنترل خودش درآورد. بله، تاروت، این قدرت را به شما هدیه میدهد، یا حداقل برای شما این توهم را به وجود میآورد که میتوانید زندگی، گذشته و آینده خودتان، نزدیکانتان و حتی کسانی را که تا به حال ندیدهاید، کنترل کنید.
تاروت یا فال تاروت، تاروت کبیر، تاروت صغیر، تاروت تحوت، تاروت کائنات، تنها بخشی از نامهای این تفریح جدید است که ریشه در فرقههای جادوگری اروپا، بعد از رنسانس و در ابتدای قرن بیستم در انگلستان دارد. دقیقا معلوم نیست که برای اولین بار چه زمانی تاروت وارد ایران شده است، اما این احتمال وجود دارد که مستشرقان غربی در دوران قاجار، آن را برای اولین بار به ایران وارد کرده باشند و بعدها در زمان مشروطه و تشکیل لژ فراماسونری بیداری در ایران و سپس در دوران پهلوی اول، تاروت دیگر در میان قشری از جامعه ایرانی، رواج یافته باشد. این احتمال وجود دارد که تاروت، یک تفریح خاص برای درباریان و اشرافزادگان بوده باشد و احتمال قویتری وجود دارد که بر اساس فالهای آن، تصمیماتی نیز اتخاذ شده باشد. برای اینکه بیشتر درباره این فرقههای جادوگری بدانیم، ابتدا به خود تاروت خواهیم پرداخت.
تاروت بعد از دوران قرون وسطی و رنسان در اروپا و خصوصا در ایتالیا و فرانسه، به وجود آمد. از تاروت در آن زمان برای پیشگویی آینده استفاده میشد و گمان بر این بود که تاروت، با نیروهای جادویی در ارتباط است. تاروت هم توسط جادوگران و هم توسط نهانجویان یا راز ورزان یعنی کسانی که به دنبال علوم خفیه و سری هستند، همواره مورد تعقیب قرار داشته است. با این حال، گمان میرود که ریشه تاروت، به مصر باستان بازگردد و طبیعی است که سر و کلهاش در کابالا و تصوف پنهانی یهود هم پیدا شود. تصوف پنهانی یهودی یا کابالا، یکی از شاخههای علوم خفیه و سری یهود است که به تاریخ جادوگری یهود و قوم بنیاسرائیل و رازهای آن اشاره دارد.
تاروت از ۴ دسته خال که هرکدام شامل ۱۰ کارت شمارهدار (از آس تا ۱۰) و ۴ کارت تصویردار است، تشکیل میشود. بهعلاوه تاروت دارای ۲۱ خال حکم متمایز و یک کارت به نام دلقک نیز میباشد (بسته به نوع بازی، دلقک میتواند نقش بالاترین حکم را داشته و یا اصلاً نقشی نداشته باشد). نهانجویان خالهای حکم و دلقک را «بزرگآرکانا» و نیز باقی کارتهای یادشده را «کوچکآرکانا» نامیدهاند. هر چند در طول تاریخ، کارتهای متعدد با خالهای متفاوتی و نوع بازیهای بیشتری به وجود آمده است.
در مورد واژه تاروت، اختلاف بسیاری وجود دارد. برخی آن را برگرفته از نام رودخانه «تارو» در شمال ایتالیا میدانند. برخی آن را برگرفته از واژه عربی «طُرُق» به معنی راهها میدانند و برخی ریشهاش را فرانسوی و به معنای طرح و نقشه اعلام میکنند. هر چند تاروت در هر فرهنگ و سرزمینی، معنای نامی متناسبی با همان فرهنگ و سرزمین پیدا کرده است.
عدهای هم بر این اعتقاد هستند که تاروت، به دو فرشتهای که نامشان در قرآن ذکر شده، یعنی هاروت و ماروت، اشاره دارد. یعنی همان فرشتگانی که در عهد سلیمان حضور داشتند. در همان دورانی که نسل بشر به جادوگری و علوم جادویی و خصوصا فراگیری آن از طرف ابلیس و شیاطین، علاقه نشان داده بود. بر طبق این دیدگاه، تاروت، همان جادویی بود که در عهد سلیمان، رواج یافته بود.
با این حال، تاروت بیشتر از گذشته در اوائل قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت و به شهرت امروزی خود رسید. در جایی که جادوگر و راز ورز انگلیسی یعنی «آلیستر کرولی» به آن علاقه نشان داد و کتاب تحوت و تاروت تحوت را برایش به نگارش درآورد.
درباره شخصیت آلیستر کرولی نظرات متفاوتی وجود دارد. او خود مدعی پیامبری در عصر جدید بود. آلیستر کرولی ادعا داشت زمانی که با همسرش در قاهره به سر میبرد، فرشتهای به نام آیواس بر او ظاهر شد و کتاب شریعت را بر او قرائت کرد. از آن به بعد، آلیستر کرولی در حالی که دین جدید خودش را تلما مینامید، به گسترش این دین و مریدانش پرداخت و دیری نپایید که در سراسر اروپا و خصوصا در انگلستان، طرفداران بسیاری پیدا کرد که به علوم جادوگری او علاقه بسیاری نشان میدانند. سازمان معبد شرق، سازمان ستاره نقرهای و سازمان هرمسی طلوع طلایی، تنها گوشهای از فرقههای ساخته شده توسط آلیستر کرولی و مریدانش در ترویج جادوگری است.
آلیستر کرولی در یکی از مهمترین اقدامات خودش، به همراه یکی از مریدان طراحش به نام فریدا هریس، کارتهای تاروت تحوت را به وجود آورد و یک کتاب نیز راجع به آن نوشت. تحوت، نام خدای خردمندی در مصر است که کتابی به نام لوح زمردین به او ارتباط داده میشود. کتابی که در شهر مردگان دفن شده و رمز حیات بشر و حیات جاودانه در آن آمده است. آلیستر کرولی، تاروت تحوت را یک پل یا یک در به سمت آن دانش گمشده میدانست و سعی در ترویج آن داشت.
امروزه اکثر فرقههایی که بر پایه جادوگری و یا نهان ورزی به وجود آمدهاند، در ارتباط با تاروت، شکل گرفتهاند. تصوف پنهانی یهود یا کابالا، تطبیقهای بسیار دقیق و گستردهای با سیستم تاروت دارد. همانطور که گفته شد، فرقههایی نظیر طلوع طلایی، ستاره نقرهای و معبد شرق نیز بر اساس تاروت شکل گرفتهاند.
تاروت در جامعه امروز ایران، یکی از راههای جدید فریب انسانهای سادهای است که با خرج هزینهای بسیار زیاد، در صدد رسیدن به آرامش هستند. انسانهایی که دچار بی هویتی شدهاند و حالا با یک چهره بزک شده به نام فالگیر تاروت که خودش را نماینده فرقههای جادوگری باستانی معرفی میکند، روبرو میشود. جادوگری که به ازای گرفتن مبلغی بسیار زیاد، حاضر است گذشته و آینده او را تغییر بدهد و برایش از رازهایی بگوید که هیچکسی از آن آگاه نیست.
تاروت، فقط چند ورق، فال نیست. تاروت، یک راه است، یک فرقه است. یک حربه برای کشاندن انسانهای جاهلی است که به دامش میافتند و همه آنها این قانون تاروت را به خوبی میدانند. اینکه اگر کسی یک بار گرفتار تاروت شد و به آن قدم گذاشت، دیگر هرگز نمیتواند از آن خلاصی یابد و نجات پیدا کند.
این مهمترین قانون تاروت است...
امان52-53 - زهره عباسی