تعابیر عجیب درباره امیرالمؤمنین علیهالسلام
تعابیری در خصوص امام علیبنابیطالب علیهالسلام از جانب پیامبر صلیاللهعلیهوآله و از خود حضرت امیر هم نقل شده که: «انا صراط الله» و «انا قسیم الجنۀ و النار». این جملات دقیقا به چه معناست که یک شخص تقسیمکننده جنت و نار، تعیینکننده سعادت و شقاوت بشر، ساقی کوثر و تعابیری از این قبیل باشد؟ چه خصوصیتی در علیبنابیطالب علیهالسلام است که ایشان معیار بهشت و جهنم دانسته میشود. تفاسیر مختلف درباره تعابیری نظیر «علیٌ قسیم الجنۀ و النار» ممکن است کسانی صرفاً اینها را تفسیر نمادین کرده و گمان کنند که اینها یک تعابیر شاعرانه است و در شعر، مبالغه اشکالی ندارد و میشود در شعر مبالغه کرد؛ شعر هر چه مبالغه آمیزتر، شعرتر. اما یک وقتی ما به این موارد به عنوان شعر و خطابه و تمجید، نگاه نمیکنیم بلکه به عنوان مبانی معرفتی نگاه میکنیم. وقتی مبانی، معرفتی شد باز هم دست کم دو نوع تفسیر از چنین عباراتی ممکن است؛ یک وقت کسی اینطور تصور میکند که حضرت علی سلاماللهعلیه قسیم جنت و نار است؛ یعنی ایشان در قیامت در صحرای محشر ایستادهاند و همینطور در رابطه با افراد میگویند شما برو بهشت و شما برو جهنم و از این قبیل. یا اینکه انتخابهای امیرالمومنین انتخابهای شخصی است و یا در همان لحظه، قرار است صورت بگیرد. برداشت غلط دیگر این است که کسانی فکر کنند این نوعی نسبت دادن الوهیت به امیرالمومنین است که از صراط الله بودن تا الله بودن فاصلهای دیده نشود. چنان که دیدیم بعضیها از زیارت جامعه کبیره که فقرات بسیار مهم و دقیقی دارد، برداشتهای غلطی کردهاند؛ چه دشمنانه و چه دوستانه. نکات بسیار ظریف و دقیقی وجود دارد که کسانی باشند و هستند که خلیفه اللهاند و تجلی تام خداوند. صفات جمالی و جلالی خدا، اسما و صفات الهی در آنها تجلی بکند و به تعبیر روایتی که نقل شده صفات خدا همه در آنها هست با این تفاوت که خدا خالق است و آنها مخلوق و مرز خالق و مخلوق را دیدن، مشرک نشدن و در عین حال پیامبر و امیرالمومنین و اولیای خدا را با بشر عادی قیاس نکردن مرز بسیار مهمی است که جزو معارف بسیار دقیق اهلبیت و شیعه است و همه ریشههای قرآنی دارد. تقسیم بهشت و جهنم در همین دنیا انجام میشود اینکه در مورد امیرالمومنین سلاماللهعلیه میگویند که علی قسیم جنت و نار است و بهشتیان و جهنمیان را تقسیم میکند یعنی چه؟ این تقسیم در دنیا همین الان دارد صورت می گیرد. اینطور نیست که در قیامت حضرت امیر بایستند و بگویند چه کسانی به بهشت بروند و چه کسانی به جهنم و خدا و رسول و همه میزانهای الهی همه تعطیل باشد و حضرت امیر از طرف شخص خود کسانی را انتخاب کند برای بهشت یا جهنم. واقعیت این است که وقتی ایشان میفرماید «انا صراط الله ... راه خدا منم»، راه خدا در همین دنیا است که دارد طی میشود یعنی همین الان ما و شما یا در صراط الله هستیم و یا نیستیم، یا علوی زندگی میکنیم یا نمی کنیم، یا علوی به عالم و آدم نگاه میکنیم و تفسیر میکنیم یا نگاهمان اینگونه نیست. یعنی علی سلاماللهعلیه شاخصی است برای زندگی سعادتمند و شقاوتمند در همین دنیا و همین الان. همین الان امیرالمومنین قسیم الجنۀ والنار است منتهی آثارش در قیامت آشکار میشود. در شناخت ولایت معصومین باید دقت کرد این که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله حضرت علی علیه السلام را صراط الله معرفی فرمودند به این دلیل است که حضرت امیر سلاماللهعلیه جز خدا چیزی نمیبیند و نمیخواهد و نمیگوید. نتیجهاش این میشود که: علی قسیم الجنه و النار است. علی، صراط الله است. توضیح آنکه خداوند تابع کسی نیست. کسانی که تسلیم مطلق و عبد مطلق اند، فانی در خداوند هستند. احساس، افکار، اعمال، سکوت، خواب و بیداری، جنگ و صلح، گریه و خنده، خوردن و خوابیدنشان همه در این مسیر است. به او میگویند قسیم الجنه و النار. این همان است که خداوند متعال هم وعده داده در حدیث قدسی، که هر کس مرا اطاعت کند من اطاعتش میکنم. اگر کسی فانی شد و خودش را کلاً حذف کرد و همه چیزش شد خدا، چون او هم تجلی و آینه خداست، بدون اینکه اینجا تفسیر مشرکانه بشود، ولایت تکوینی پیدا میکند و این عالم از او هم اطاعت میکند. در واقع اگر ما از پیامبر و علی اطاعت کنیم از پیامبر و علی اطاعت نکردهایم بلکه از خدا اطاعت کردهایم چون آنها جز خدا چیزی نمیگویند و چیزی نمیخواهند، برای همین ولایت تامه الهی دارند، برای همین است که قسیم الجنه و النار است. بنابراین در مورد تعابیری که در مورد معصومین به کار رفته است ـ هم کسانی که با تشیع دشمناند، هم بعضی شیعیانی که مبانی دستشان نیست ـ باید خیلی دقت کنیم. جاهل، کارش این است یا افراط میکند و یا تفریط، ما هم با جاهلان شیعه روبه رو هستیم و هم با دشمنان شیعه و جریانات ناصبی. فهمیدن مفهوم ولایت الهی برای ماها آسان نیست؛ ممکن است برداشت های مشرکانه و غیر توحیدی از آن بشود و کسانی به این عنوان سوء استفاده کنند و مغازه باز کنند. ما کسانی را داشتیم که جز یاران اهلبیت بودند، شیعه بودند، دفاع میکردند و بعد جز رهبران افراطیون و منحرفون شدند. همین زمانی که ما داریم با شما صحبت میکنیم در اندونزی، مالزی، مصر، عراق و به خصوص ایران خودمان سی چهل تا «مهدی» ظهور کرده که ادعای مهدویت میکنند. از انتظار جهانی تا انقلاب جهانی نکته بعدی اینکه اگر ما اینجا در عرصه های مختلف حکومت و زندگی بتوانیم نشان دهیم که صراط الله، علی است، یعنی چه. این به سرعت جهانی خواهد شد. یک اتفاقی در دنیای امروز افتاده و من این را با چشم و گوش خودم دیدم و تجربه کردم از شرق آسیای اسلامی و غیراسلامی تا شمال افریقا تا قلب اروپا ، مسلمان و غیرمسلمان، من احساس میکنم توده مردم، گوششان برای حرف منطقی باز است. الان برای من خیلی روشن است که یک انقلاب جهانی الهی به راحتی ممکن است، چون در شرق و غرب عالم هر جا که میروی سوالاتشان، حرفها و دغدغههایشان، همه خیلی شبیه هم هست. از امریکای لاتین تا ژاپن تا مالزی وقتی حرف میزنی میبینی سوالات، مشترک است، نگرانیها مشترک است. من فکر میکنم این انتظار جهانی است برای یک کلمه و این رسانهها و این ارتباطات خیلی کمک می کند به آن انقلاب عظیم آخرالزمان. روح عدالتخواهی همه جای دنیا هست. من در تاریخ نخواندم که وقت دیگری اینگونه باشد، مگر اینکه بگوییم تاریخ واقعیت را همیشه نگفته است. اکثرا منکر معنویت نیستند، اصل خدا و حتی قیامت را قبول دارند ولو انحرافی، چون بهشان بد گفته شده و همه دنبال عدالت خواهیاند. علی علیهالسلام اگر درست معرفی شود به سرعت معشوق کل بشر می شود من روایات امیرالمومنین علیهالسلام را در جمع مسیحی، بودایی هندو، مارکسیسم، خواندم، مناسب اقتضاهای انجا. بلند میشدند و برای حضرت امیر کف میزدند، بعد از من میپرسند که این حرفها خیلی قشنگ است اما اینها چه ربطی به دین دارد؟ گفتم: به دین شما ربط ندارد اما به دین ما ربط دارد، به اسلام، به اسلام علی ربط دارد. علیبنابیطالب به سرعت معشوق کل بشر میشود، اگر درست معرفی شود. علی آنقدر زیباست ، آنقدر زیبا و باشکوه است، آنقدر منطقی و اخلاقی و فطری است. والله این عقیده من است، نه اینکه جوگیر شده باشم، علی اگر درست معرفی بشود در تمام 5 قاره عالم یک دشمن نخواهد داشت. همه به احترامش بلند میشوند، چون همهاش جمال و زیبایی و اخلاق و عدالت و منطق و فداکاری و علم و رحمت و عدالت و اینهاست، فطرت بشر دوست دارد اینها را، منتها جهل نمیگذارد. هشدار! ما اگر میخواهیم قسیم الجنه والنار باشد باید مدام خودمان را جامعهمان را با امیرالمومنین محک بزنیم، دانشگاه را حوزه را و مدیریتها را محک بزنیم. حوزه ما در صورتی حوزه علوی است که فقه و اخلاق و کلام و عرفانش را علوی تعریف کند. دانشگاه ما وقتی علوی است که علوم اجتماعیاش ،علوم انسانی و روان شناسی و تعلیم و تربیتش ، معرفت شناسیاش، فلسفه تاریخاش با این قسیم الجنه و النار مرتبط شود. اگر علی، صراط الله است پس علی کجای دانشگاه های ماست؟ علیبنابیطالب کجای بازار مسلمین است الان در بازار ما خیلی راحت می روند قرض بگیرند از هم دیگر میگویند: چند درصد به من پس میدهی؟ رسما ربا میخورند، شب بیست و یکم هم عزاداری میکنند، نیمه شعبان هم چراغانی میکنند. این بازار علوی است؟آیا الان دادگستریهای، شهرداریهای ما، استانداریهای ما، اداره گمرک ما، اداره مالیات ما ما علوی است؟ اگر ما کار نکنیم قافیه را باختهایم چون دشمن دست به کار شده است و برای من و شما از طریق رسانهها الگوی زندگی ایجاد میکند