محمدرضا فوادیان، متولد 1351، اهل تهران و کارشناسارشد مهدویت در بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) است؛ از ایشان تاکنون کتابها و مقالات متعددی در حوزه امامت و مهدویت منتشرشده است.
به مناسبت فرارسیدن عید سعید غدیر بر آن شدیم تا برای تبیین پیام غدیر و ارتباط آن با مهدویت، گفتگویی را با این کارشناس مباحث مهدویت انجام دهیم، که در ادامه از نظر شما میگذرد. ایشان در این گفتگو علاوه بر اشاره به پیام و محتوای خطبه غدیر درباره درسهای واقعه غدیر توضیح میدهد و از ماجرای پاسخ دختر جوان به جمله معروف جرج جرداق مسیحی درباره امام علی علیهالسلام سخن میگوید.
جناب آقای فوادیان؛ به عنوان اولین پرسش بفرمایید، با توجه به این سخن رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله درروز غدیر که فرمود:غایبان پیام غدیر را به حاضران برسانند، به نظر شما کدام پیام غدیر آنقدر مهم بوده که پیامبر چنین سفارشی فرمودند؟
مهمترین پیام واقعه غدیر، شناخت و حرکت همگام با ولایت است. اینکه پیامبر اسلام به کسانی که جلو رفتهاند فرمان بازگشت میدهند و به کسانی که عقب ماندهاند، دستور میدهند تا زودتر خود را برسانند، به این معناست که در مسیر زندگی نیز، برای رسیدن به سعادت، نباید ازراه امام علی علیهالسلام پیشی گرفت و یا عقب ماند. لذا پیام غدیر برای سبک زندگی امروز ما این است که شئون مختلف زندگی خود را آنگونه که امیرمؤمنان وجانشینان او می پسندند، تنظیم نمائیم.
ـ آیا در خطبه غدیر، به حضرت مهدی علیهالسلام هم اشاره شده است؟
خطبه غدير در معرفي امام علی علیهالسلام است. اما در احتجاج طبرسی، ج1، ص66 خطبه غدیر نقلی دارد که پیامبر صلیاللهعلیهوآله تنها امیرمومنان علیهالسلام را به عنوان ولی و جانشین پس از خود معرفی نفرمودند بلکه در سه فراز، شش موضوع و نزدیک به 25مطلب در رابطه با اوصاف امام عصر عجاللهتعالیفرجهالشریف است که عبارت است از:
فراز اول: «مَعَاشِرَ النَّاسِ آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أدْبارِها... مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَاللهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ، الَّذِی یَأْخُذُ بِحَقِّ اللهِ وَ بِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا». در این قسمت، پیامبر صلیاللهعلیهوآله به صراحت، جریان نور را علاوه بر خود، در امیرالمؤمنین و امامانِ از نسل ایشان تا مهدی موعود جاری و ساری میدانند.
فراز دوم: حضرت در این فراز هجده بار مردم را با تکرار لفظ هشداردهنده «الا» (= هان، آگاه باشید!) به دقت در کلام خود فرا می خوانند. «مَعاشِرَ النّاسِ، ألا وَإنِّى رَسولٌ وَ عَلِىٌّ الْإِمامُ وَالْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى ... ألا إنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی...» پس از آن، بیست و یک ویژگی اساسی امام مهدی را بیان مینمایند.
سومین فراز، اواخر خطابه و هنگام بیعت گرفتن از مردم است که میفرمایند: «فَأُمِرْتُ أنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْکُمْ وَالصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ماجِئْتُ بِهِ عَنِاللهِ عَزَّوَجَلَّ فى عَلِىٍّ أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالأوْصِیاءِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذینَ هُمْ مِنِّى وَمِنْهُ إمامَةٌ فیهِمْ قائِمَةٌ، خاتِمُها الْمَهْدىُّ إِلى یَوْمٍ یَلْقَى اللهَ الَّذى یُقَدِّرُ وَ یَقْضی»، «مأمورم که از شما پیمان بگیرم تا دست در دست من نهید، در پذیرش آنچه از سوی خداوند درباره علی، امیرالمؤمنین آوردهام و درباره اوصیای پس از او که از من و اویند. این امامت در میان آنان پایدار است و خاتم آنان مهدی است و پیشوایی استوار است تا روزی که با خداوند قدر و قضا دیدار کند». اما شش موضوع مهم این سه فراز عبارت است از: 1.بشارت به آمدن امام مهدی 2. خاتميت او 3. مقام و منزلت او 4. علم ودانش او 5 . قيام وحکومت او 6 . منتقم بودن او.
ـ به نظر شما واقعه غدیر چه درسهایی را میتواند برای منتظران امام زمان داشته باشد؟
غدیر، چشمه جوشانی است که هرروز درسهای آن به روز رسانی میشود. یکی از درسهای مهم ان معرفت و بیعت با امام زمان است. وقتی امیرمومنان معرفی شد همه با اوبیعت کردند بنابراین ما هم میتوانیم غدیر را ظرف بیعت با امام عصر قرار دهیم. همانطور که میدانید وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله، ولایت امام علی علیهالسلام را معرفی میکند آیه سوم سوره مائده نازل میشود که «امروز دین تو را کامل کردیم و نعمت را بر شما تمام کردیم»؛ پس قطعا در این زمان، ولایت امام عصر عجاللهتعالیفرجهالشریف، اکمال دین و اتمام نعمت است و ما باید این مساله را مدنظر داشته باشیم که اکنون نیز ولی داریم و قطعا اگر امروز از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میخواستیم تا جانشین خود را برای ما معرفی کند، دست امام عصر عجاللهتعالیفرجهالشریف را میگرفتند و به جهانیان معرفی میکردند. در صفحه 35 کتاب «قاصدکهای ظهور»، داستان قشنگی در اینباره نقل شده است که برای شما نقل میکنم: ما به مناسبت تولد حضرت علی در تهران جشنی داشتیم و در پشت کارت دعوتی که برای این جشن، چاپ کرده بودیم این جمله زیبا را که جرج جرداق مسیحی درباره حضرت علی گفته است نوشته بودیم: «فماذا علیک یا دنیا لو حشدت قواک فاعطیت فی کل زمن علیا به فکره و قلبه و لسانه و ذی فقاره» یعنی «ای دنیا تو را چه میشد که در هر زمان نیروهای خودت را جمع میکردی و به ما یک علی علیهالسلام تحویل می دادی؛ با همان فکر علی و قلب علی و زبان علی و ذوالفقار علی و کمالات علی علیه السلام». شرکتکنندگان در این جلسه بیشتر از دختران دانشآموز بودند. وقتی به عنوان سخنران وارد شدم یکی از دخترخانمها گفت من سوالی دارم و من از او خواستم سوالش را مطرح کند دخترخانم گفت: جمله ای که جرج جرداق درباره حضرت علی گفته است جوابش چیست؟ گفتم: کدام جمله؟ جواب داد: همین جملهای که روی کارتها نوشتهاید. من فکر کردم منظور این خانم از این جواب این است که توضیحی در این مورد داده شود و به همین دلیل هم شروع کردم به بحث جرج جرداق و مقایسه افکار حضرت امیر با منشور سازمان ملل و مطالبی که جرج جرداق میگوید و آخرالامر هم رسیدیم به این جمله که جرج جرداق خطاب به دنیا می گوید: «به جای این همه متفکر، فیلسوف، سیاستمدار، نظامی و نیز فیزیکدان و حقوقدان اگر همه نیروهای خود را که پراکنده کردید به صورت انیشتین وگالیله و بوعلیسینا و فلان و فلان و فلان، این نیروها را جمع میکردی و به صورت یک علی به ما تحویل میدادی وضع ما روبهراه میشد». دختر خانم گفت : اینکه جواب نشد من جوابی بر این جمله جرج جرداق نوشتهام اگر اجازه بدهید حاضرم آن را در اینجا بخوانم. با بی اعتنایی گفتم بخوان. دختر شروع کرد به خواندن ابتدا با بیتوجهی گوش میدادم ولی دو سه خط که خواند دیدم مثل اینکه میخواهد حرف حسابی بزند. در خط چهارم و پنجم متوجه شدم که این خانم، دچار تحول روحی شده است و ضمن خواندن مقالهاش گریه میکند. در خط هفتم و هشتم نظرم را جلب کرد و دیدم مثل اینکه بقیه را هم به گریه انداخته است و از شما چه پنهان که در خط دهم و دوازدهم مرا هم به گریه واداشت. در مجموع، مقالهای بود پر محتوا در حدود بیست خط که مضمون آن چنین است: «جرج جرداق جملهای درباره علیبنابیطالب میگوید. اما من به او میگویم ای جرج جرداق! تو خواهان علی نیستی . مگر خدای علی به تو علی را نداد که بیست وپنج سال خانهنشیناش کردی و دنبال دیگران رفتی و در جنگ صفین تنهایش گذاشتی؟ ای جرج جرداق! تو خواهان علی نیستی، مگر خدای علی بعد از علی اول، به تو علی دومی نداد که با زهر جفا مسمومش ساختی و تسلیم معاویهاش کردی؟ ای جرج جرداق! مگر خدای علی بعد از علی دوم، به تو علی سومی نداد که در وسط میدان کربلا فریاد میزد: «هل من موحد یخاف الله فینا، هل من مغیث یرجو الله فی اغاثتنا»؟ و تو سرش را بالای نیزه کردی و به دنبال یزید رفتی. ای جرج جرداق! مگر به تو علی چهارمی نداد که تو در گوشه مسجدالحرام تنهایش گذاشتی و دنبال دیگران رفتی؟. او در مقاله اش اینها را نقل کرده و به اینجا رسیده بود که ای جرج جرداق! اینک علی در بین ما و روی زمین است با همان کمالات علی، با همان حلم حسن و با همان شجاعت حسین ولی تو دنبال علی نرفتی و به دنبال دیگران رفتهای و او هزارویکصدواندی سال است که فریاد میزند «هل من ناصر ینصرنی» و تو دنبالش نرفتی. امروز امیر عالم هستی، خار در چشم و استخوان در گلو دارد. هنوز حجاجها، خون شیعیان علی را به جرم علیدوستی، مباح میشمارند. هنوز در جای جای جهان اسلام، به جلد و خط و نقش و نگار قرآن، دل خوش کردهاند و قرآن ناطق را به تحریک عمروعاصها در مظلومیت و غیبت به فراموشی سپردهاند. صفآرایی مارقین و قاسطین و ناکثین در برابر علی، هنوز که هنوز است ادامه دارد. آقای جرج جرداق! تو اگر علی را میخواهی باید از ابتدا تکلیف خویش را با جبهه مخالف علی، روشن کنی که تنها خواستن علی، کفایت نمیکند. اول باید دیگران را نخواهی، علیستیزان را نفی کنی، محبت هرکس و هر چیز جز علی را از دل بیرون کنی، آنگاه علی را بخواهی.
امان 52 - 53