در نیمه دوم قرن بیستم، تعداد قابل ملاحظهای انجمن آیندهپژوهی به وجود آمد که تعداد کمی از آنها عبارتند از انجمن بینالمللی آیندهپژوهی در فرانسه، انجمن آیندهپژوهی کانادا، مؤسسه احتمالات بدیل در مکزیک، مرکز بینالمللی روششناسی آینده و توسعه در رومانی، انجمن آیندهشناسی ژاپن، انجمن مطالعات آینده نروژ، انجمن مطالعات آینده سوئد، انجمن آیندهپژوهی سویس، مرکز آیندهی بشر تیلهارد در انگلستان، انجمن جهانی آینده در ایالات متحده و فدراسیون جهانی آیندهپژوهی [1] که در حال حاضر دبیرخانه این فدراسیون در استرالیا قرار دارد. همچنین تعداد نشریاتی عمومی و تخصصی که تمام یا عمده مطالب خود را به آینده اختصاص میدهند، از دوازده نشریه در سال 1965 به بیش از 122 نشریه در سال 4978 افزایش یافت. در سطح بینالمللی نیز یونسکو، مرکز جمعآوری، دستهبندی و اشاعه اطلاعات مربوط به آینده را دایر کرده که این مرکز به انتشار انواع اسناد مرتبط با آیندهپژوهی میپردازد که از آن جمله میتوان به پویش آینده یونسکو [2] اشاره داشت. آیندهپژوهی، با انتشار دایرةالمعارف آینده و مجموعه جدیدی از مجلدات با نام پایه دانشی آیندهپژوهی در سال 1996 و نیز دیگر آثار مهم، به سطح جدیدی از موفقیت فکری دست یافته است.
تشکیل کانونها و کرسیهای متعدد و مختلف علمی، ایجاد و انتشار نشریات علمی، ترویجی و مشاورهای، راهاندازی انجمنها و گروههای علمی و کاربردی و نیز شیوع گسترده سایتهای اینترنتی در زمینه آیندهپژوهی، در تبدیل آن به گفتمان مسلط علم در قرن جدید کمک شایانی کرده است.
آیندهپژوهان، رویهای کاملاً برخلاف پیشگویان و غیبگویان دارند. آنها یعنی فعالان عرصه مطالعه آینده، برآنند تا پرده ابهام را از رخ آینده برکشند و در این راه تلاش میکنند تا به روشهای خود صراحت بخشند، نظاممند و معقول عمل کنند، نتایج خود را بر مشاهدات تجربی استوار سازند و در بحثهای آزاد و مناظرات فکری، سختگیرانه، اعتبار منطق خود را بیازمایند. آیندهپژوهان در این مسیر، خلاقیت و بصیرت خویش را نیز بهکار میبندند. اگرچه برخی آیندهپژوهان، گاه از این ارزشها عدول میکنند اما کماکان ارزشهای یاد شده، آرمانهایی هستند که اغلب آیندهپژوهان برای تحقق آنها میکوشند.
بسیاری از آیندهپژوهان، بر این عقیدهاند که مهمترین هدف، تغییر نگرش «گذشته یا حال محور» جامعه و رشتههای دانشگاهی است. آنها میخواهند نه تنها تفکر عامه مردم که حوزههای مطالعاتی موجود (از مردمشناسی تا جامعهشناسی و از زیستشناسی تا جانورشناسی) را نیز آیندهگرا کنند؛ تا این حوزهها به گونهای گسترش یابند که اصول بیشتری از آیندهپژوهی را در دورنما، نظریهها، آموزش و پژوهش خود بگنجانند. هدف آیندهپژوهان، شاید رسیدن به این اطمینان باشد که ما تمام پدیدههایی که میتوانیم تغییر دهیم یا میتوانیم آنها را بدون تغییر نگه داریم را بشناسیم.
پینوشتها
1. The World Future Studies Federation
علیرضا مفتاحی ـ دوماهنامه امان شماره 50