نشریات و مجلات چاپی

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
نشریه امان فعالیت خود را از سال ... آغاز کرده است. هم‌اکنون 348 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

عدالت‌طلبی روح ایرانی

هنوز در بعضی محافل، از نفوذ و توسعه دین اسلام در ایران به عنوان «هجوم عرب» و از سقوط شاهان ساسانی، به عنوان نابودی فرهنگ ایران یاد می‌شود؛ بدون توجه به این حقیقت که توده‌های محروم جامعه ایرانی در پایان دوره ساسانی، به علت ستم‌های طبقه حاکم که موجب فقری فراگیر شده بود، آماده پذیرش ندای عدالت‌خواهی و مساوات اسلام بودند.
تقابل «اسلام‌گرایی» با «ملی‌گرایی» و ناهم‌خوان جلوه‌دادن این دو، از جمله مسئله‌هایی است که نه می‌توان فایده قابل‌توجهی برای آنها در نظر گرفت و نه می‌توان شواهد و دلایلی برای آنها یافت. سابقه تبلیغ درباره این موضوع، به تبلیغات نژادی در ایران پس از سقوط سلسله ساسانی می‌رسد که رد پای آن در ادبیات ما نیز منعکس شده است.
هنوز در بعضی محافل، از نفوذ و توسعه دین اسلام در ایران به عنوان «هجوم عرب» و از سقوط شاهان ساسانی و خرابی مداین، به عنوان نابودی فرهنگ و عظمت ایران یاد می‌شود؛ بدون توجه به این حقیقت که توده‌های فقیر و محروم جامعه ایرانی در پایان دوره ساسانی، به علت زراندوزی‌ها و ستم‌های طبقه حاکم و استبدادی دینی که موجب فقری فراگیر شده بود، آماده پذیرش ندای عدالت‌خواهی و مساوات اسلام بودند؛ اسلامی که همراه با پیام معنوی خود، امتیازات نژادی و طبقاتی را نفی می‌کرد. در دوران پیش از اسلام در ایران، مانند سایر جوامع بشری، با جامعه‌ای طبقاتی سروکار داریم که در آن، طبقه حاکم استثمارگر و جابر در یک طرف و توده‌های مردم فقیر و محروم استثمار شده، در طرف دیگر قرار گرفته و اقلیتی با زور و تزویر بر اکثریت سلطه داشتند. در چنین شرایطی، به علت ستم‌های طبقاتی، توده مردم محروم، حاضر نبودند از نظامی که به حقوق انسانی آنها تجاوز می‌کرد، دفاع کنند.
مطالعه تاریخ، نشان می‌دهد که در پیشینه ملی ایران، دو جهان‌بینی و دو شیوه بررسی مسئله‌های اجتماعی و شاید دو فرهنگ متخاصم، در مقابل یکدیگر قرار دارند؛ در ایران دوران باستان، ما با دو تعریف از «ایرانی بودن» سروکار داریم: یکی ایرانی‌بودن نژادی طبقات حاکم، همراه با تقدیس سلطنت و مالکیت اشرافی و دیگری، ایرانی‌بودن عدالت‌خواهانه طبقات محروم و فقیر بر اساس نفی حاکمیت و مالکیت گروه اقلیت بر فرهنگ، سیاست و اقتصاد.
این تصور دوگانه از فرهنگ ایرانی، در زمان ما هم وجود دارد؛ هستند افراد و گروه‌هایی که از مجد و عظمت و بزرگواری سلاطین، از فتوحات و جاه و جلال درباری به عنوان نشانه و تجلی تمدن و فرهنگ ایران سخن می‌گویند و شیر ژیان را به کس ندانسته و هنر را منحصر به نژاد والای خود می‌دانند، در حالی که افراد و گروه‌های دیگری هم هستند که نهضت‌های ضد ستم سیاسی و اقتصادی دوران باستان و ادبیات و تلاش‌های اجتماعی آنها را جلوه‌های درخشان و پرافتخار فرهنگ ایران می‌شمارند.
در تاریخ جوامع اسلامی هم با دو نوع فرهنگ سروکار داریم؛ یکی بر اساس ظلم و تصرف اموال عمومی و مالکیت اقلیت اشرافی و دیگری، براساس عدالت‌خواهی و دفاع از مالکیت و حاکمیت عمومی مردم؛ با این توضیح که اسلامی که خلفای اموی و عباسی در آن دوران و پس از آن، حامی، معرف و مجری آن بودند، با تعالیم اسلام و فرهنگ پیامبر و اهل‌بیت ایشان و اسلامی که خواستار لغو امتیازات نژادی و طبقاتی است، مغایرت داشت. در تاریخ خلافت امویان و عباسیان، طبقه حاکم، برای مشروعیت بخشیدن و به حق جلوه‌دادن مالکیت یک عده از اشراف بر ثروت‌های عمومی و تصرف بیت‌المال مسلمین، تلاش می‌کرد در حالی که فرهنگ اسلامی مردمان زحمتکش و معتقد، خواستار اجرای عدالت، مساوات و مالکیت عمومی مردم بر اموال و حفظ و حراست از حق حیات و شرف انسانی همه انسان‌ها بوده است.
با این توضیح، روح ایرانی همواره به دنبال عدالت بوده است؛ چه زمانی که از ستم شاهان پیش از اسلام، به اسلام پناه می‌برد و چه زمانی که با مشاهده رفتار ناعادلانه خلفای اسلامی، در مقابل آنها دست به قیام می‌زند؛ بعد از ورود اسلام به ایران، شاهد این هستیم که هر از گاه، سلسله‌ای از قیام‌های مردمی شکل می‌گیرد و مردم ایران ــ چه عجم و چه عرب ــ به حاکمان ستمگری که به نام اسلام به آنها ظلم می‌کردند، اعتراض می‌نمودند. همچنین، با وجود اینکه خلفای اموی و عباسی، قدرت ظاهری مملکت اسلامی را در دست داشتند، این مردم ایران هستند که به سراغ اهل‌بیت پیامبر خدا علیهم‌السلام می‌روند و از آنان علم می‌آموزند و به ایشان خدمت می‌کنند. وقتی این قیام‌ها را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که برای اشراف و طبقات حاکم، نه دین و نه قومیت، مهم نبوده و تنها منافع گروهی آنها عامل تعیین‌کننده‌ای به شمار می‌رفته است؛ از قرار معلوم، طبقه حاکم که به‌طور عمده از اشراف ایرانی و عرب تشکیل می‌شد، در برابر توده‌های فقیر و محروم ایرانی و عرب، جبه‌های متحد داشتند.
آنچه مطالعه تاریخ ایران به ما می‌آموزد، این است که ایرانی بودن با اسلام واقعی و آموزه‌های عادلانه‌ای که پیامبر خدا و جانشینان او در عمل پیاده کردند، هیچگاه تضادی نداشته و ندارد اما افتخار به سلسله پادشاهی سلاطین و حکومت اشراف بر مردم، نه تنها با آموزه‌های اسلام که حتی با روح ایرانی نیز در تضاد است.
آخرین ویرایش
در 1394/9/16 10:42 توسط فاطمه کاظمی

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
02188998601
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع قدس و ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366