طبق ظاهر آیات، او با اجتماعی روبهرو بود که اکثریت آن را افراد کافر و بتپرست تشکیل میدادند و در نتیجه، تلاش طولانیمدت و وقفهناپذیر او تنها در ایمان چندیانگشتشمار به بار نشستهبود و یارای مقابله با تمسخر،تهدید و تلاش روزافزون کافران را نداشت؛ بدینترتیب، با ناامیدی از هدایت کافران و نیز فرزندان آتی آنان، تصمیمبزرگ نوح مبنی بر طلب عذاب و نابودی کافران تحقق یافت. این تصمیم، فرمان ساخت کشتی (برای پاکسازی کلی زمین از کافران و بازآفرینی نسل انسان متناسب با هدف خلقت) را در پی داشت که علیرغم استهزای مردم، به طور جدی از سوی نوح علیهالسلام پیگیری میشد. عذاب الهی که در قالب توفانی سهمگین و سراسری نازل شد، علاوه بر نابودی کافران آن عصر، فصل نوینی در تاریخ دین پدید آورد که یادآور تجربه آفرینش بود و این بار با حضور بیش از یک خانواده آغازیدن گرفت.
نخستین پیامبر اولوالعزم، در شرایطی مبعوث شد که غالب انسانها از مسیر حق خارج شده و میثاق عبودیت را به فراموشی سپرده بودند. روایت قرآنی درباره شخصیت نوح علیهالسلام در دو محور شکل میگیرد؛ نخست، نگرانی مسئولانه او درباره سرنوشت انسانها و حتی اطرافیان خود که قرنها جریان داشته و تا آخرین لحظات نجات نیز ادامه مییابد و دیگر، پیگیری او در رابطه با ساخت کشتی که در شرایط جغرافیایی و سطح تمدنی موجود، امری شگفت به نظر میرسید. در محور نخست، توجه به این نکته ضروری است که نوح به عنوان پیامبری که ایده توحید را در متن زندگی مادی مردم مطرح میسازد، رسالتی بیش از ابلاغ برعهده داشته و علاوه بر اثبات حقانیت خویش در برابر مخاطبان، مأموریت او وجهی از اتمام حجت در رابطه با آنان را نیز دربرمیگیرد؛ در آیات مربوط به پیامبری او، از یکسو به رسالت حدود هزارساله و تلاش شبانهروزی او اشاره میشود و از سوی دیگر، نفرین او نسبت به قوم ظالمش در زمانی صورت میگیرد که امید به اصلاح آنان، به کلی
از بین رفته [۱] و خداوند نیز این واقعیت را تأیید میکند.[۲]
درباره ساخت کشتی، علاوه بر ایمان نوح به صدق وعده خدا و مقاومت در برابر استهزای کافران[۳]، صرف ساخت سفینهای که توان حمل و نگهداری مطمئن جماعت مؤمن و حیوانات همراه آنها را داشته باشد، قابل تأمل است؛ چه در آن زمان، جدا از اینکه بشر از اساس توان ساخت کشتی را داشته باشد یا نه، آن کشتی میبایست با مشخصات و ظرفیتهایی خاص و با نظارت پروردگار و مطابق با مفاد وحی ساخته شود[۴] و از این منظر نیز موفقیت نوح (به لحاظ غلبه فنی و عینی بر قومی که ایدههای او را به سخره میگرفتند) قابل ستایش بوده و تأثیر بهسزایی در تکامل رهبری دینی داشته است.
یکی از فرزندان نوح علیهالسلام در شمار کافرانی بود که دعوت او در آنها کارگر نیفتاده بود. با فرارسیدن توفان و احساس خطر جدی در رابطه با سرنوشت اطرافیان، نوح ابتدا به سراغ فرزند نافرمان خویش میرود و واپسین خیرخواهی را نسبت به او انجام میدهد و سپس از خداوند میخواهد تا به وعده خود درباره نجات اهل خود عمل کند و از هلاکت فرزندش جلوگیری کند. خداوند، در پاسخ، فرزند نوح را نه تنها فاقد شایستگی برای نجات که اساساً خارج از اهلیت نوح معرفی میکند.[۵] بدینترتیب، در جریان ابتلای توفان و نجات مؤمنان از آن، شاخص دیگری در رابطه با ارتباط سازمانی اهل ایمان پدید میآید و نسبت اهل حق، مبتنی بر اقبال و ادبار آنها نسبت به پروردگار و رابطه ایمانی آنها (و نه روابط نسلی و سببی) بازتعریف میشود.
پس از توفان نیز رسالت نوح علیهالسلام در رابطه با اقلیتمؤمنان نجاتیافته ادامه مییابد و او که فرزندان ایمانی خود را به ساحل نجات رسانده بود، بر توزیع جمعیت و پراکندن آنان در زمین نظارت میکند تا عصر جدیدی از اجتماع انسانی، بر اساس عنصر ایمان، در زمین مستقر گردد و زمینه پدیداری امتهای صالح پدید آید.
پینوشتها
۱. نوح علیهالسلام نه تنها در مردمان زمان حال که حتی در نسلهای آینده نیز امیدی نمیبیند: إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا (سوره نوح، آیه27).
۲. وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ (سوره هود، آیه36).
۳. دلیل استهزای کافران، دوری از دریا و بعیدبودن بارشی طولانی بود که بستری برای استفاده از کشتی را به وجود آورد.
۴. وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا (سوره هود، آیه37).
۵. قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ (سوره هود، آیه46)
دوماهنامه امان شماره 50