گروه خلافت اسلامی یا داعش، نامی است که تا چند سال گذشته هیچ چیزی دربارهاش شنیده نشده بود. فقط شاید کسانی که به روابط بین الملل در حوزه خاورمیانه علاقه داشتند، نام گروهی را شنیده بودند که دولت ایالات متحده، در حال تجهیز آنان بود. اما امروزه در بسیاری از رسانهها، نام داعش و کیلیپهایی از تصاویر خشونت باری که به آنها منتسب است، پخش میشود و مورد تحلیل قرار میگیرد. داعش که در منطقه غربی عراق تا شرقی سوریه در حال تاخت و تاز است و مرزهای خلافتش را نشان میدهد، اما از یک جنبه دیگر هم میتواند مورد بررسی قرار بگیرد. اینکه چه کسانی و با چه نیت و هدفی به این گروه میپیوندند. اما نکته جالب توجه، حضور چشمگیر زنان و مردان اروپایی در میان اعضاء داعش است. این در حالی است که اروپا، به صورت مداوم در حال پخش کیلیپهای ترسناکی از عملیاتهای داعش بر علیه زنان و کودکان و مردان و غیر نظامیهاست. با این حال، چرا از اروپایی که در وحشت از داعش فرو رفته است، افراد بسیاری به داعش میپیوندند؟ اروپا، مهد دموکراسی است. دموکراسی همراه با خودش، حقوق بشر، آزادی بیان و نظام سکولار را به ارمغان آورده است. بله، دموکراسی باعث به وجود آمدن علوم تخصصی و شکل گیری نظام تمدنی جدید شده است. با این حال، در این مدت زمانی که از عمر دموکراسی میگذرد، یک جنبه مهم دموکراسی تا به حال روشن نشده است. جنبهای که به آرامی در حال شناخته شدن است. اینکه دموکراسی بعد از گذر چند قرن، ناگهان خسته کننده و حتی کسل کننده میشود. شهروندان اروپایی، رستوران، سالن مد و فوتبال دارند، اما دیگر چیزی به نام معنویت، رمز و راز و کشف و شهود نخواهند داشت. یک زندگی در حال مصرف که فقط با خریدن و به رخ کشیدن به چشم میآید. یک زندگی یکنواخت و خسته کننده که با اولین راه خروجی که به آن نشان داده شود، ناگهان فرو میریزد. چیزی که شهروندان اروپایی در اروپا به آن نخواهند رسید، ولی داعش به آنان هدیه میکند. اینکه میتوانند به جای اینکه به فکر پرداخت اقساط ماشین و یا رهن بانک باشند، اسلحه به دست بگیرند و به هر کسی که دیدند، شلیک کنند، بدون آنکه مورد بازخواست قرار بگیرند. شهروندان اروپا از فرانسه و انگلیس و ترکیه و آلمان و بلژیک و ... در حالی که از طریق فضای مجازی با داعش آشنا میشوند و اولین جزوههای جهان نکاح و کشتن دشمن را میخوانند، راهی مناطقی که خلافت اسلامی و یا داعش در آن مستقر است، میشوند. دو جوان انگلیسی که خدمتکار یک شرکت بزرگ بودند، با خواندن همین جزوهها و با توجه به وضعیت بد اقتصادیشان به داعش پیوستند. دو خواهر انگلیسی که یک شبه از خانهشان فرار کردند و ناپدید شدند. و چند هفته بعدش که پلیس رایانه آنها را جستجو کرد، متوجه شد که با داعش آشنا شدهاند و برای پیوستن به آنها، راهی سوریه شدند. چند جوان فرانسوی که زیر فشار تبعیض نژادی و تبعیض اقتصادی زندگی میکردند، قدم زدن در شانزه لیزه و موزه لوور را رها کردند، تا به منطقه جنگی میان عراق و سوریه بروند. همان شهروندانی که هر روز صبح، پشت چراغ قرمز میایستادند، به سر کار میرفتند، کراوات میزدند، یک ناهار رژیمی برای تناسب اندام میخوردند، بعد از کار به باشگاه ورزشی میرفتند و سعی میکردند که همه تبلیغات تلویزیونی را ببیند و نسخه نرم افزار تلفن همراه خود را به روز نگه بدارند، حالا اسلحه به دست یا چاقو به دست در مقابل یک دوربین نیمه حرفهای میایستند تا به سبک و سیاق انتهای فیلم هفت، گروگان از همه جا بی خبر را سر ببرند. این یک جلوه مهم از زندگی شهروندان در اروپاست. طبق آمارهای رسمی، بیش از سه هزار شهروند اروپایی به داعش پیوستهاند. چند برابر این تعداد، احتمالا تعداد کسانی است که هنوز در اروپا زندگی میکنند، اما متمایل به داعش شدهاند. فقر، تبعیض اقتصادی و نژادی، فرار از تبلیغات جوامع غربی، شاید به شهروندان اروپایی تصویری از داعش نشان میدهد که همچون یک آرمانشهر فاسده عمل میکند. اینکه تو میتوانی همه بناهای تمدنی که ساخته شده است را به راحتی فرو بریزی. شاید بر روی صدها سر بریده شده و خانه ویران شده، دوباره یک تمدن جدید ساخته شود. تمدنی که این بار به جای صلح و دموکراسی، گلوله و خشونت نام دارد. اروپا و آمریکا که زمانی به داعش در تشکیل شدنش و در تجهیز شدنش کمک کردهاند، حالا باید نگران شهروندان خود باشند که داغش را این بار نه در مرزهای عراق و سوریه، که در خیابانهای لندن و پاریس و نیویورک، حمایت میکنند.
علی شهیدا ـ دوماهنامه امان شماره 50