بازخوانی تاریخ حیات فکری ـ فرهنگی اهلبیت علیهم السلام برای نسل معاصر که در دریایی از مشکلات فرهنگی و عقیدتی غوطهور است و هر لحظه و از هر سو به شکل تازهای مورد هجوم فکری واقع میشود، امری است ارزشمند و سرنوشت ساز؛ امّا آنچه در این راستا از اهمیّت بسیار برخوردار است، شباهت دوره معاصر به دوران اهلبیت علیه السلام است. عبرتگیری از آن دوران چراغی است فرا روی همه منتظران واقعی.
برداشت اوّل
امام رضا علیه السلام چهل و ششمین بهار عمر شریف خویش را پشت سرگذاشته بود، اما هنوز جهان به نور جمال نهمین ستاره تابناک آسمان ولایت و امامت منور نشده بود. این موضوع سبب تشویش خاطر و نگرانی شیعیان و از سویی دیگر گستاخی معاندان شد. در سال 203 هجری قمری نیز که امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علّت اینکه تنها فرزند وی (امام جواد علیه السلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند. به نوشته برخی از مورّخان: در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیّر شدند. امام رضا علیه السلام قبلاً در جواب اعتراض عدّهای به امامت امام جواد علیه السلام فرموده بودند که سنّ عیسی علیه السلام هنگامی که نبّوت به وی اعطا شد، کمتر از سنّ فرزند من بوده است.
حدود پنجاه سال بعد، امام زمان(عج) متولد شدند. باز هم کمی سن امام معصوم عدهای را به تعجب وا داشت. وضعیت دشوار و بحرانی ابتدای غیبت صغری در سایه تدابیر و عملکرد آگاهانه امامان و عالمان شیعه پیش از غیبت تبدیل به فرصتی برای شیعیان شد. این وضعیت که در زبان روایت از آن به حیرت تعبیر شده؛ بخش قابل توجّهی از جامعه شیعه را تا مدتی گرفتار تحیر و سرگردانی کرده بود. این امر را میتوان در گروه گرایی فرقهای پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و ظهور مدعیان متعدد دریافت.
با تمام این احوال، بیشتر شیعیان، چه در زمان امام جواد علیه السلام و چه در زمان امام زمان(عج) به امامت این دو کودک گردن نهادند. آنان نبوّت یحیی بن زکریا و عیسی علیه السلام در دوران شیرخوارگی و داستان یوسف و علم حضرت سلیمان علیه السلام را شاهدی بر علم در حجت خدا ولو به سنّ بلوغ نرسیده باشد میدانستند. آنها امامت را از جنبه الهی آن می نگریستند و به همین دلیل کمی سن امام هرگز نمیتوانست در عقیده آنان خللی وارد کند.
برداشت دوم
خداوند متعال انسانها را میآزماید و با ابتلا تربیت میکند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز که مفتخر است به «أدبنی ربّی فأحسن تأدیبی» در کوره بلا و ابتلا پرورش یافته و مشکلاتی چون یتیمی، فقر، بیپناهی و آزار نابخردان را به جان خرید. آزمون و امتحان برای همه یک «موفقیت» به حساب نمیآید، بلکه فقط برای انسان مهیّا و تربیت شده یک «فرصت» است که از آن استفاده کند.
باید دانست ایمان تنها به همراه دعا برای سر بلندی در آزمونها و امتحانات الهی کافی نیست، زیرا دوری از لغزیدن در فتنهها و ابتلاها گذشته از زمینههای نظری و معرفتی، عامل مهم دیگری نیز چون بصیرت و معرفت را میطلبد.
دین ورزانِ بدون بینش، حتّی اگر حق را بشناسند، طاقت آزمونهای دشوار را ندارد. آنان گرچه در پی مبارزه با خط توحید بر نمیآیند، امّا اهل مقاومت و هزینه کردن در راه آن نیز نیستند، بیبصیرتی، نقطه آغاز فاصله گرفتن از صراط مستقیم است.
برداشت آخر
ما که لب به دعا گشویدهایم: «اللهم عجل لولیک الفرج» از خود بپرسیم: چه قدر آماده آزمون ظهور اوییم؟ چهقدر در آزمونهای زمان غیبت آن حضرت سربلند بودهایم؟
از یاد نبریم که تاریخ امامت شیعه، یاد آورد مردود شدن بسیاری از شیعیان، در آزمون ولایت پذیری از امام معصوم علیهم السلام بوده است. کسانی که نه بیرق باطل را خوش داشتند و نه تحمل هزینههای حق باوری را؛ کسانی که هم به نماز علی علیه السلام میرفتند و هم سفره معاویه را از دست نمیدادند.
اگر شیعیان سال 203 و سال 260 هجری قمری با آزمونی چون کمی سنّ امام معصوم علیهم السلام مواجه بودند، امروز ما نیز با آزمونی با محتوای دیگر مواجه هستیم.
بیشک آنان که در آزمونها و امتحانات ولایت پذیری در دوران غیبت از عافیت و آبرو و مال و فرزند و جسم و جان گذشته و رو به عدل و عدالت مینهند، برای یاری منجی موعود در انقلاب ولیعصر(عج) و ظهور کبرای او مهیاترند.
*. دانش آموخته مرکز تخصصی مهدويت.
امیرمحسن عرفان ـ دوماهنامه امان 26