اندیشه «مهدویت» و مسأله «انتظار» نیز که در میان شیعیان، دارای پویایی و بالندگی ویژهای است و جوامع شیعی به واسطه این اندیشه، استکبار ستیز و سلطه ناپذیر میباشند، از این دستبرد و تحریف استثمار طلبان، مصون نمانده و چه بسیار فتنهها که طی دو قرن اخیر، تحت نام مقدس مهدی موعود(عج) قوام و شیرازه وحدت و یکپارچگی امت اسلامی را از هم گسیخته است.
غائله «صوفی اسلام» در افغانستان، پیدایش «فرقه قادیانیه» در هندوستان، شورش «خواجه یوسف کاشغری» در میان ترکمنها، فتنه «شیخی گری» در ایران و عراق و « بابیگری و بهائیگری» و... از نتایج نامیمون این استراتژی شیطانی استکبار جهانی است. در مقابل این جریان فتنهانگیز استکبار، مجاهدان به مبارزه با دسیسههایی که به رنگ مذهب و دین هستند برآمدند و مجاهدتها و رشادتهایی از خود به منصه ظهور گذاشتند تا جامعه دینی را از خدنگ خدعهگران، مصون بدارند و در این راه تا سر حد جان مایه گذاشتند. این مجاهدان، تنها از میان عالمان دینی نبودند بلکه از میان مردان سیاست نیز کسانی چون «مرحوم محمد تقی برغانی» معروف به شهید ثالث، «سعید العلماء مازندرانی» و «میرزا تقی خان فراهانی» معروف به امیرکبیر، قدم در عرصه دفاع از باورهای دینی امت اسلامی گذاردند.
امیرکبیر و مبارزه با انحرافات
زمانی که امیرکبیر به صدارت رسید، بیش از چند سالی از اعلام موجودیت فرقه ضاله بابیه نمیگذشت. بنیانگذار این فرقه جاسوسی و استعماری، «سید علی محمد شیرازی» بود که تحت حمایت کامل جاسوسخانههای روسیه و انگلستان در ایران و به یاری پیروان خود فروختهای نظیر «ملا علی ترشیزی» و «ملا حسین بشرویه» زخم چرکینی بر پیکر جامعه اسلامی ایجاد کرد که عفونت ناشی از آن، سالهاست که ملت مسلمان ایران را متألم نموده است.
علی محمد شیرازی، نخست خود را «باب»یا واسطه امام زمان(عج) و «ذات حروف سبعه» خواند اما در سالهای آخر زندگیش عنوان «نقطه أولی» و «مظهر الاهی» را مطرح کرد و گفت: «من همان قائم موعود و مهدی منتظر و امام ثانیعشر هستم».
وی فردی صوفی منش بود که از تلفیق برخی عقاید مذهب تشیع و امور عرفانی با فلسفه یونان، معجونی مضحک ساخت و بهعنوان «دین» جدید عرضه نمود. باب و طرفدارانش مدعی بودند که این دین جدید را بایستی در سراسر عالم ترویج نمود. او در مطالبی که به پیروان خود، تحت عنوان وحی، القاء مینمود کشتن مخالفان و از میان برداشتن هر آن کس که این مکتب و آئین جدید را نمیپذیرفت، مطرح میکرد؛ لذا پیروان وی، دست به شورش زده و در صدد تسخیر و تصرف شهرها برآمدند.
وقتی که میرزا تقیخان امیرکبیر، زمام امور کشور را بهدست گرفت، در کنار سایر کارشکنیهای استعمارگران در سراسر کشور، بابیها نیز با الهام از القائات باب و حمایتهای سفارتخانهها در چند نقطه ایران آشوب به راه انداختند. خراسان، مازندران، زنجان، تبریز، شیراز، اصفهان، یزد، تهران و بسیاری از روستاها و شهرها صحنه فتنه و آشوب بابیها بود.
با آنکه سیاست امیرکبیر در مورد اقلیتهای مذهبی، سیاست نرمش و انعطاف پذیری بود، اما در خصوص حزب جاسوسی بابیه، هیچ انعطافی نشان نداد و اعتقاد داشت که آنها باید ریشه کن شوند؛ زیرا به درستی درک کرده بود که اصل و نسب و ایده و عمل آنها از استعمار و در مسیر منافع استعمارگران و علیه اسلام و مسلمین است.
امیر ابتدا تصور میکرد که بهتر است با معرفی کامل باب، او را رسوا کند و از این راه، آتش فتنه و فساد او را خاموش نماید ولی در جریان کار به این حقیقت تلخ پی برد که دستهای مرموز حامی او خیلی قویتر از آن است که با تبلیغات و حرف حساب بشود او را از میدان به در کرد و معتقد شد که تا باب زنده است، هر روز شورشی از گوشهای بروز خواهد کرد و عدهای را گمراه خواهد نمود و لذا علی رغم فشار و مخالفت خارجیها، تصمیم گرفت باب را از میان بردارد.
امیرکبیر توانست حکم قتل باب را از علما بگیرد و در روزهای پایانی شعبان 1266 در شهر تبریز و مقابل ارک دولتی، او را اعدام کند. با این اقدام شورشهای مختلف بابیها را با نهایت جدیت و شدت عمل، سرکوب نمود و فتنه جویان را مجازات کرد.
انگیزه امیر در سرکوب این فتنه، انگیزهای مقدس بود؛ از سویی به عنوان یک مسلمان متدین ـ که برای احکام و آرای شریعت اسلام، احترام خاصی قائل بود ـ نمیتوانست از تحریف و آلودگی آن به دست مشتی بیگانه پرست مزدور و شیاد، چشم بپوشد و سکوت نماید و از سوی دیگر، امنیت مردم محروم و نظم و استقلال و تمامیت ارضی کشور را در معرض خطر میدید و برای آنکه زمینهای آرام و مساعد جهت اجرای اهداف اصلاح طلبانه خود و ترقی کشور فراهم آورد، ناگزیر از آن بود که فتنه را قبل از آنکه هرچه سریعتر رشد کند، متوقف نماید. از این رو با قدرت و قاطعیت تمام، شورش بابیه را سرکوب کرد و رهبران اصلی آن را از بین برد، یا اسیر نمود.
اگر امیرکبیر توانست خدمات شایانی را در طول مدت سه سال و نیم صدارتش انجام دهد ـ که امروز این خدمات، جزء افتخارات وی شمرده میشود ـ همگی در پی ایجاد فضای امنی بود که از برخورد او با شورشها و فتنههایی حاصل شد که هم امنیت و نظم جامعه را در معرض خطر قرار داده بود و هم اعتقادات و باورهای عمومی جامعه دینی را.1
* . کارشناس ارشد مهدویت.
. برای اطلاع بیشتر از عملکرد امیرکبیر در مقابل فتنه باب، رجوع کنید به: فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، شمارههای 47 و 48، ص 571-723.
محمدعلی حججی ـ دوماهنامه امان شماره 27