مهاتما گاندی گفته است: اگر خواهان تغییر باشید، باید خود تغییر باشید.1
برداشت و فهم ما که از انتظار، نشستن و بیتحرکی و یا فقط دعا نیست. ما که آن را زمینهسازی و تلاش خستگیناپذیر میدانیم نیاز به یک تأمل دیگر داریم، وقتی قرار است یاور باشی، خود را حفظ کنی، درجا نزنی و یا عقبگرد نکنی؛ وقتی قرار است هر روز بیشتر از دیروز به انتظار و ظهور و امام نزدیکتر شوی؛ وقتی قرار است دیگران را حفظ کنی و از در جا زدن یا عقبگرد بازشان داری و به تغییر و حرکت رو به جلو تشویقشان کنی، و باید مصداق «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»2 باشی. با اندکی تأمل میفهمیم آدمی برای تغییر و اصلاح دنیا و یا همان زمینهسازی، نخست باید خود را دریابد. کسانی موفق به تغییر میشوند که بتوانند هم تغییر بدهند و هم تغییر ندهند!
• باید تغییر بدهند، یعنی آدمهای با اراده و جدی و مصممی باشند که بتوانند خود را ارزیابی و نقد کنند. کسی که شهامت تغییر خود را ندارد، قدرت تحول ندارد. کسی که نقد پذیر نیست، کجا میتواند تغییر دهد. برخی، ولو شعار تغییر دهند، نه اراده تغییر دارند و نه همت و نه شهامت تغییر. برای تغییر، یا حرکت از یک وضعیت به وضعیت دیگر، باید وضعیت فعلی را شناخت، وضعیت بعدی را هدف قرار داد؛ خیلیها نه امروز خود را درک میکنند و نه قله فردا را. اینان یا تغییری ندارند و یا اگر حرکتی کنند چون نسبت به آینده و امروز خود غافلند، به گذشته و گاه به گذشته بد و زشت خود برمیگردند. اینان چون نمیتوانند خود را تغییر دهند و رو به جلو حرکت کنند، نمیتوانند برای انتظار و منتظران نقشی ایفا کنند.
• و نباید تغییر بدهند؛ با تغییر ندادن خود، مصداق آیه «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا»3 شوند؛ اما اگر تجملات آمد، تشریفات آمد و افراد ارباب شدند؛ زندگی عوض شد. سادگیها رنگ عوض کرد؛ افراد تحت تأثیر دیگران قرار گرفته و برای دیگران و خوشامد این و آن، خوشامد ولیّ خدا را فراموش کردند؛ به جای این که دیگران را بر خود مقدم کنند در بهرهها و سودها، خود را و در سختیها و مشکلات، خود و منافع خود را مقدم کنند؛ دلبسته جاه و مقام و عنوان شوند؛ اگر افراد اسیر عنوان شدند و خواستهشان تغییر کرد؛ عشق به ولیّ، به عشق به خود، جاه و مقام و دنیا تغییر کرد؛ آنگاه انتظاری نخواهد بود.
عهد و پیمان با امام یعنی تعهد بر تغییر و تعهد بر عدم تغییر. تغییر آنچه تغییر دادنی است و تغییر ندادن آنچه تغییر ندادنی است. این که «المومن اصلب من الجبل»4 مؤمن از کوه محکمتر است چرا که در غربالهای مختلف و امتحانهای مختلف کم نمیآورد و از او چیزی کم نمیشود. بخاطر منافع بدست آمده یا شکست خورده تغییر نکند، بخاطر پست و مسئولیت بدست آمده یا از دست داده و حاصل نشده چون اصحاب جمل، تغییر نکند، مثل زبیر که فرزندش او را از مسیر و همراهی علی جدا کرد بخاطر فرزند و زن و اهل و عیال تغییر نکند، اینجا عهد و پیمان این گونه میشود: فابذل نفسی و مالی و ولدی و اهلی و جمیع ما خوّلنی ربی5... یاران حضرت مهدی، مثل مُشکند، غیر منفعل و تأثیر ناپذیر.
اصلاً نعمتها بخاطر تغییرات بیجای ما تغییر میکند یا حذف میشود، «إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»6، وقتی دلها، اطاعتها و مسیرها با ولیّ خدا متفاوت بود، جامعه به گناه و غفلت از وظیفه و عدم همراهی با امام روی آورد و دشمن نیز آگاهانه به دنبال حذف دین و امام بود؛ ظهور حذف شد و غیبت رخ داد: «نحانا عن جوارهم».7
اگر ما و جامعه ما تا جایی که ممکن است، از بدیها جدا نشویم و تغییری رخ ندهد، غیبت به ظهور تغییر نمیکند. ظهور را ترک بدیها و اجتماع قلوب میآورد: «لو ان اشیاعنا وفقهم الله لطاعه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم...».8
اگر آنچه انجام دهیم که او ناپسند میداند و شایسته نیست، ما در غیبت یا ادامه آن مقصریم. باید تغییر کنیم و متعهد شویم که خود، خانواده، جامعه، کشور و جهان را هر چه توانمان باشد، را تغییر دهیم. البته منظور از شروع تغییر از خود، انزوا نیست که حرکت از این جاست و اقدام از خود آغاز میشود: «قوا انفسکم و اهلیکم نارا».9
نهم ربیعالاول که میرسد، هنگام تجدید بیعت با امام است، باید متعهد شویم بر تغییر و عدم تغییر.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. if you want to change , you should be the change
2 . سوره عصر/3.
3 . سوره فصلت/30.
4 . کافی، ج2، ص241.
5 . البلد الأمین، ص284.
6. سوره رعد/11، « داوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند».
7 . اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه نحّانا عن جوارهم؛ وقتی خدای تبارک و تعالی بر بندگانش خشمگین شود ما را از مجاورت آنها دور میکند. کافی، ج1، ص343.
8 . سوره تحریم/6.
9. بحارالانوار، ج53، ص176.
محمد صابر جعفری ـ دوماهنامه امان شماره 28