تاریخ، در طول چهارده قرن گذشته، روزهای زیادی را در پیوند با قیام امام حسین علیه السلام به خود دیده است. از روزهایی که عدهای با تمام هستی به یاری امام حسین علیه السلام آمدند و جانفشانی کردند تا زمانی که دستهای از اهالی کوفه به خونخواهی امام حسین علیه السلام قیام کردند و «توابین» لقب گرفتند، تا روزی که مختار، قاتلین حسین بن علی علیه السلام و یارانش را از دم تیغ گذراند و روزهایی که ائمه خود، مجلس عزا تشکیل میدادند و آن را فرصتی برای بیان آرمانها و اهداف والای مکتب تشیع میدانستند. شیعیان، ظهور آخرین منجی الهی را نیز در راستای قیام حسینی میدانند و مهدی موعود(عج) را منتقم خون حسین علیه السلام بر میشمردند و هر صبح، جمعه با ندای «این الطالب بدم المقتول بکربلا» ظهورش را میطلبند. 14 ربیع الثانی (28 اسفند) سالروز قیام مختار به خونخواهی امام حسین علیه السلام، بود؛ این مناسبت و هم چنین پخش سریال «مختارنامه» و منتقم کرّار نامیدن مختار در این سریال، بهانهای شد تا موضوع انتقام خون حسین علیه السلام را در مصاحبهای با جناب حجت الاسلام و المسلمین محمد صابر جعفری، سردبیر محترم نشریه در شماره قبل و در ادامه مصاحبه با حجتالاسلام حسن ملایی، دبیر محترم علمی نشریه، را در این شماره به گفتوگو بنشینیم.
بازشناسی اهداف امام حسین علیه السلام در راستای تبیین مفهوم انتقام
بازشناسی اهداف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا نیز، کمک فراوانی به روشن شدن این موضوع میکند. در توضیح این مطلب بایستی گفت که: اهداف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به دو گونه «زمانی» و «فرا زمانی» تقسیم میشود. بطلان مشروعیت بنیامیه از جمله اهداف زمانی این قیام بود. اما قیام حضرت، از حالت یک حادثه در یک زمان محدود در آمده و با تعمیم یافتگی، نوعی بیزمانی و یا فرازمانی در آن لحظات همراه شده است؛ به دلیل آن که ارزشهای مطرح شده در آن واقعه بزرگ، ارزشهای محدود به زمان، نبود. با اینکه این قیام، بر ضد یزید بود اما به قدری این ارزشها کلی و فراگیر است که مربوط به زمان خاصی نیست؛ از این روست که در زیارت وارث، حرکت امام حسین علیه السلام از زاویه تاریخی و ارزش فراگیر و فرازمانی، در ادامه مسیر انبیاء مطرح شده و وارث آنان تلقی میشود. مبارزه با ظلم و ستم، ریشهکن شدن بیعدالتی، از جمله اهداف فرازمانی عاشورا میباشد و لذا قیام امام حسین علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام دو قیام حق طلبانه، علیه شیطان و سپاهیان ظلمت و باطل است؛ حضرت مهدی علیه السلام حرکت خود را با اعلان برائت از دشمنان اهلبیت و این که او منتقم خون حسین علیه السلام، است آغاز میکند.
قیام مختار به هیچ وجه در حد و اندازه اهداف امام حسین علیه السلام نمیباشد. به عبارتی، کار مختار بسیار کوچکتر از آن بود که مرهمی بر زخم بزرگ و پر چرک دین بگذارد؛ او تنها چند مهره از جبهه باطل را از بین برد. کربلا، تقابل جاهلیت و تقابل جبهه باطل با حق و عدالت بود. در کربلا، عدالت و حقیقت، قربانی شد؛ بنابراین تا منتقم و موعود آخرالزمان نیاید و ظلم را از گستره جهان ریشهکن نکند، انتقام خون حسین علیه السلام گرفته نخواهد شد.
به خاطر گستردگی و اهداف ارزشمند امام حسین علیه السلام در روز عاشورا نبایستی زیاد دلخوش به قیام وانتقام مختار از جنایتکاران و قاتلان واقعه عاشورا بود و مطالبه واقعی خون شهیدان کربلا از جانب ما، نوعی آمادگی برای ظهور منتقم واقعی آن حضرت است.
لازم میدانم در تبیین این مسئله این نکته را نیز متذکر شوم که در طول تاریخ، از زوایای گوناگون به حادثه کربلا پرداخته شده است. عدهای در طول تاریخ، عاشورا را حادثهای صرفاً سیاسی میدانستند؛ عدهای نیز عاشورا را حادثهای خونبار و مقدّس میدانند و با نگاهی عاطفی و احساسی به آن مینگرند. اما در مکتب ائمه، عاشورا یک ارزش مذهبی جاودان و پویا در تاریخ است. در این نگاه در لحظه لحظههای قیام عاشورا، آموزههایی است برای همه نسلها و عصرها در بیکران روزگاران. نتیجه چنین نگاهی، ایجاد هویتی عاشورایی برای آدمیان است؛ هویتی که آدمی را به کوششی مقدس در جهت رهگیری آرمانهای بلندش فرا میخواند. حال اگر عاشورا را یک حادثه خونبار بدانیم که با کشته شدن قاتلان و جانیان آن، دردهای قلبی انسان تسکین مییابد باید مختار را منتقم خون حسین علیه السلام، دانست؛ اما آرمانها و اهداف عاشورا چنان بلند مرتبه میباشد که جز آخرین حجتالهی را نمیتوان منتقم خون آن حضرت دانست.
لزوم توجه به موضوع ولیّ دم در شهادت امام حسین علیه السلام
امامان معصوم هم در روایات فراوانی، حضرت ولی عصر علیه السلام را منتقم حقیقی آن حضرت بر شمردهاند. در تفسیر عیّاشی آمده است که «القائم منا اذا قام طلب بثارالحسین؛ قائم از ماست هرگاه که قیام کند از حسین علیه السلام خونخواهی میکند».
نکته بسیار مهم دیگری که توجه به آن باعث میشود تا به هیچ وجه مختار، خون خواه امام حسین علیه السلام نباشد، آن است که در شریعت اسلام، در صورت کشته شدن یک انسان، ولیّ مقتول، حق قصاص و خونخواهی او را دارد نه دیگری. و انتقامجویی یک دوست یا همسایه و سایر منتسبینِ مقتول از قاتل، شرعاً درست نیست. قانون اسلام آن است که حق عفو یا قصاص با ولیّ دم مقتول است و دیگران بدون اذن او، نمیتوانند قصاص کنند. این نکته در آیه 33 سوره اسراء نیز چنین بیان شده که: «مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیهِ سُلْطَانًا»1 کما اینکه امام باقر علیه السلام در تفسیر آن فرمودند: «مقصود از «مَن قُتِلَ مظلوماً»، حسین بن علی علیه السلام است که مظلوم کشته شد و ما، اولیای او هستیم و قائم ما چون قیام کند، در طلب انتقام خون حسین علیه السلام بر میآید... مقتول، حسین علیه السلام و ولی او، قائم(عج) است».
دو فقره از زیارت عاشورا نیز به صراحت به این نکته اشاره میکند که منتقم واقعی آن حضرت، امام مهدی علیه السلام میباشد؛ یکی آن که «بأبی أنت و امی، لقد عظم مصابی بک فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک اَن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد» و دوم: «و أسئله أن یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله و أن یرزقنی طلب ثاری کم مع امام هدی ظاهر ناطق بالحق منکم». یقیناً قیام مختار به هر نیت و انگیزهای که صورت گرفته، گامی است شیرین در کیفر دنیایی ظالمان ولی درک عظمت ولیّ خدا، آرمانهای او، عظمت فتنه و جنایت بر او و فقدان او، منتقمی را از سوی خدا میطلبد.
همسویی آرمانهای امام حسین علیه السلام و امام مهدی علیه السلام
بازخوانی آرمانهای والای امام حسین علیه السلام در روز عاشورا و حضرت ولیعصر علیه السلام ما را به این نکته رهنمون میسازد که آخرین منجی، مهدی موعود، منتقم واقعی خون حسین علیه السلام است. اگر قیام امام حسین علیه السلام قیام حق علیه باطل باشد؛ کما اینکه خود فرمودند: «الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه»؛ مهدی موعود(عج) نیز به دنبال حقگرایی و محو تمامی جلوههای باطل است؛ لذا امام باقر علیه السلام میفرماید: «اذا قام القائم ذهبت دوله الباطل».
اگر قیام امام حسین علیه السلام، دعوت به عدالت و برابری انسانها و شکستن سلطه تبعیض و بیداد در گسستن حصارها و بندهای بردگی از دست و پای مردم بود، قیام امام مهدی(عج) نیز نه تنها نهضتی برای گسترش عدل و داد و قسط است، بلکه او خود مظهر عدالت و دادگری است: «هو العدل المنتظر و هو الامام العادل».
اگر امام حسین علیه السلام در صدد ریشه کن کردن استکبار و ظلم و جور بود و با قرار گرفتن خلافت در دست فاسق و جائری چون یزید فرمود: «و علی الاسلام السلام، اذ قد بلیت الأمه براع مثل یزید»، حضرت مهدی علیه السلام نیز به پا خواهد خاست تا ظلم، فساد، تباهی، فسق و جور را ریشه کن سازد، چنان چه رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود: «فیظهر علی کل جبار».
اگر از علل و انگیزههای مهم نهضت عاشورا، حفظ دین اسلام، احیای آموزههای متعالی آن، بدعت ستیزی و تحریف زدایی از چهره غبار گرفته آن بوده، حضرت مهدی علیه السلام نیز نه تنها بزرگترین انقلابی و عدالت جوی عصرها است، بلکه اوگرانمایهترین و مهمترین مصلح دینی تاریخ کهن ادیان است. حضرت ولی عصر(عج) در گامهای نخستین مأموریت خطیر الهی خویش، از چهره تابناک دین مبین اسلام، این یگانه نسخه شفابخش آرام جوامع بشری، غبار روبی مینماید و تبیین معارف دینی، احیای کتاب و سنت و تحریف زدایی از پیکره دین از مهمترین برنامههای آن حضرت به شمار میرود.
با این توضیح، در قیام مختار، آنچه که بسیار قابل توجه است، مسأله مجازات قاتلان واقعه کربلاست. بر حسب آنچه که تاریخ نویسان نگاشتهاند. شیوه مختار در مجازات مجرومین بر مبنای قوانین کیفری اسلام نبوده و او افرادی را تکه تکه کرده و یا در روغن داغ میافکنده که این اقدامات، خلافت قوانین اسلام به عنوان دین حق است.
سخن آخر
کلام آخر آن که امام حسین علیه السلام، کشته عافیتطلبی، فزونطلبی، پیمانشکنی، پیروی از باطل، دنیاخواهی و حاکمیت اهل باطل بود و شمر، عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد و دیگران صرفاً مجریان این عمل شوم بودند. مختار فقط مجریان و عاملان مباشر و مستقیم حادثه عاشورا را به سزای اعمالشان رسانید حال آنکه تا زمانی که انحراف از پیکره دین اسلام برچیده نشود و همه انسانها در سراسر گیتی عدالت خواه نشوند. تا زمانی که دنیا با کژیها، ناراستیها، بیعدالتیها و حکمرانی اهل باطل میگذرد، تا زمانی که میلیونها انسان بیگناه برای تأمین اهداف ظالمان به خاک و خون کشیده میشوند، تا زمانی که سردمداران دنیا، انسانهایی ظالم، بیشرم و بیدین هستند و تا زمانی که اهل حقیقت و عدالت در اقلیت و فشار هستند، انتقام خون امام حسین علیه السلام گرفته نشده است و این امر تنها با ظهور و قیام مردی آسمانی که از ذریّه رسول اسلام صلی الله علیه و آله و فاطمه زهراسلام الله علیها و از نسل امام حسین علیه السلام است محقق خواهد شد.
امیر محسن عرفان ـ دوماهنامه امان شماره 29