نشریات و مجلات چاپی

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
نشریه امان فعالیت خود را از سال ... آغاز کرده است. هم‌اکنون 348 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

شادی از منظر دین

در تبیین جایگاه شادی در اسلام، باید گفت که اصل شاد زیستن در اسلام، مورد پذیرش، بلکه تأکید است.به همین جهت است که شاد کردن برادر مؤمن، امری است مستحب، و شوخی کردن با دیگران، عملی مجاز به شمار می‌رود.
اسلام برای فراهم شدن زمینه‌‌های شاد زیستن مؤمنان، به ابزارهای آن توجه زیادی کرده است؛..
اشاره:
در طول سال، روزهایی وجود دارند که مردم در آن با برگزاری مراسم جشن و سرور، به شادی و لذت می‌پردازند. در ایران اسلامی، این جشن‌ها در ایام ولادت امامان معصوم رونق بیشتری می‌یابد. همین امر بسترساز سؤالی در ذهن است و آن اینکه جایگاه و آداب شادی در آیین حیات‌بخش اسلام چیست؟ در پاسخ به این سؤال، می‌توان این مسئله را با توجه به اجزای به‌هم پیوسته دین ـ که اعم از احکام شرعی و فقهی شادی است ـ پاسخ داد. نوشتار ذیل قصد دارد تا این موضوع را به صورت مختصر مورد بررسی و تبیین قرار دهد.

مطلوبیت شادی و شاد نمودن در اسلام
در تبیین جایگاه شادی در اسلام، باید گفت که اصل شاد زیستن در اسلام، مورد پذیرش، بلکه تأکید است. امام علی علیه السلام می‌فرماید: «شادی، انبساط خاطر و نشاط می‌آورد و غم، گرفتگی خاطر و دل‌گیری»1 و نیز فرمود: «کسی که شادیش کم باشد، آسایش او در مردن است».2 همچنین امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «هر که به چهره برادر خود لبخند زند، آن لبخند برای او حسنه‌ای خواهد بود».3
به همین جهت است که شاد کردن برادر مؤمن، امری است مستحب، و شوخی کردن با دیگران، عملی مجاز به شمار می‌رود. در تاریخ صدر اسلام آمده است که روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام خرما می‌خوردند. پیامبر صلی الله علیه و آله، هسته‌های خرما را جلوی حضرت علی علیه السلام می‌گذاشت. پس از مدتی، وقتی هسته‌های زیادی جلوی حضرت علی علیه السلام جمع شد، پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: «یا علی! شما زیاد خرما خورده‌اید!» و حضرت علی علیه السلام در پاسخ گفتند: «آن کس زیادتر خورده که خرما را با هسته‌اش خورده است!»
در روایتی چنین آمده است: «در بهشت خانه‌ای است به نام خانه شادی و تنها کسی به آن داخل می‌شود که یتیمان و بچه‌ها را خوشحال کند».4
اسلام برای فراهم شدن زمینه‌‌های شاد زیستن مؤمنان، به ابزارهای آن توجه زیادی کرده است؛ به عنوان مثال، بوی خوش که عامل مهم شادمانی است، از سنت‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله برای بوی خوش، بیشتر از خوراک خرج می‌کرد».5
همچنین پوشیدن لباس سفید در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است؛ چون رنگ روشن، به ویژه سفید، شادی‌آفرین می‌باشد و شاید از این جهت است که پوشیدن لباس سفید، به ویژه در حال نماز، سفارش شده است.
توصیه به نظافت، سیر و سفر، شرکت در مجالس شادی مثل مجالس عروسی، اطعام دادن در هنگام ازدواج و تولد فرزند و بازگشت از حج، تأکید بر صله ارحام و دید و بازدید و دست دادن (مصافحه) با مؤمنان، همه از لوازم و زمینه‌های یک اجتماع شاد و پر تحرک است و تأکید بر این امور از سوی اسلام، دلالت بر اهمیت دادن دین اسلام به مقوله شادی و سرور دارد.
فقه و شادی
گرچه شاد بودن و شاد کردن، به خودی خود، عملی مباح و مورد تأکید است، اما فقه(علم احکام شرعی) برای این دو، ضابطه قرار داده و نمی‌توان برای رسیدن به آن، از هر وسیله‌ای استفاده کرد. از این رو، باید وسیله شادی از نظر شرعی حرام نباشد. حرام بودن یا نبودن، مسئله‌ای است که در چارچوب هدفمندی خلقت و دین، قابل تفسیر و معنایابی است. از آن جا که دین، انسان و خلقت را هدفمند می‌داند، هر چه به هدف و مقصود آسیب رساند و آدمی را از دست‌یابی به کمال مورد نظر خلقت باز دارد ـ در هر قالبی که باشد ـ ممنوع و مذموم است و غمناک یا شاد بودن، در این خصوص، تأثیرگذار نخواهد بود.
گناهان، انسان را از دست‌یابی به هدف مورد نظر در حیات انسانی، باز می‌دارند. بنابراین، نمی‌توان به بهانه شاد شدن و شاد کردن دیگران، از غیبت، تهمت و دروغ، بهره جست. به همین جهت است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در اندرزی به ابوذر می‌فرماید: «آدمی (گاه) در جمعی برای خنداندن آنان سخنی می‌گوید و به سبب آن، در جهنم به فاصله آسمان تا زمین سقوط می‌کند».6 خلاصه آن که صحیح نیست با شادی‌هایی که مفاسدی بزرگ در پی دارند، سرگرم شد؛ هر چند خود شادی به حسب طبع آدمی، مطبوع و مطلوب انسان است.
در نتیجه، گرچه انجام برخی اعمال، باعث شادی می‌شوند، اما در اسلام از آنها نهی شده است. شراب خواری، ارتباط زن و مرد در خارج از چارچوب مورد پذیرش اسلام، موسیقی و ترانه‌های مبتذل، نمایش و دیدن فیلم‌ها و عکس‌هایی که شهوت جنسی را در انسان تحریک می‌کنند، نمونه‌هایی از این امورند. نقش این عوامل در مفسده انگیزی، گاهی روشن و آشکار و گاهی از فهم بشر بیرون است.
بدیهی است که می‌توان با دروغ، غیبت و تهمت، لحظاتی را شاد بود؛ ولی دشمنی‌ها، کدورت‌ها، بی‌اعتمادی‌ها، هتک حرمت‌ها و آبروریزی‌های پس از این اعمال باعث می‌شوند تا سلامت روابط اجتماعی میان افراد، مورد خدشه قرارگیرد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «غیبت، خورش سگان جهنم است». تشبیه ظریفی که در این حدیث صورت گرفته، تشبیه غیبت به خورش است. خورش، چیزی است که انسان را در کنار سفره نگه می‌دارد. اگر داخل سفره نان خالی باشد، انسان مدت کمی کنار سفره، برای غذا خوردن درنگ می‌کند؛ اما اگر در کنار نان، غذاهای دیگر باشد، انسان یقیناً مدت بیشتری را برای خوردن غذا صرف می‌کند. حال در این روایت، غیبت به خورش تشبیه شده است؛ زیرا معمولاً آن چه باعث می‌شود مجالس و گفت وگوی افراد به طول انجامد، غیبت کردن و غیبت شنیدن است.
به هر حال، نهی اسلام از برخی شادی کردن‌ها علت خاصی دارد. برخی از این حکمت‌ها و فلسفه‌ها را علم ثابت کرده است و می‌توان برای آنها شاهد علمی اقامه کرد. در مواردی هم که علم بر آن راه نیافته، آنان را حق و حقیقت می‌دانیم؛ چرا که از چشمه‌سار وحی به دست آمده‌اند. برای مثال، اختلاط زنان و مردان نامحرم و رقص با هم، آثار مخربی به دنبال دارد. سست شدن روابط زن و شوهر و رابطه با بیگانه، خارج شدن روابط پسر و دختر از حد ضرورت و کشیده شدن به مفاسد اخلاقی، بخشی از این آثار مخرب است.
همچنین در مورد ترانه و موسیقی، می‌توان به سخن امام خمینی در چهل حدیث اشاره کرد. ایشان می‌فرماید: «اولین قدم در راه خودسازی و تهذیب نفس، عزم و اراده است» و بعد، از قول استادش آیت الله شاه آبادی نقل می‌کند که گوش دادن به غنا، عزم و اراده انسان را سست می‌کند.
نگاه متعالی دین به شادی
گرچه از نظر فقهی شادی، امری مجاز است، اما با بررسی تعالیم دین اسلام، می‌توان گفت که دین، نگاهی متعالی به شادی دارد؛ زیرا نگاه دین به شادی، نگاهی هدفمند است و بر اساس آن، شادی برای خدا و شاد کردن برای خدا، ارزش دارد. لازم به ذکر است که هدف خلقت و کمال آن، الهی شدن همه چیز است و این امر، کمال آدمی را به دنبال دارد، و شادی نیز در همین راستا، باید به تعالی برسد.
انسان برای شادی دنیوی خلق نشده است. از این رو، سرمایه‌ای که خداوند متعال به آدمی داده؛ یعنی عمر انسان، نباید به بهانه‌های مختلف تلف شود. ارسطو گفته است: «انسان، برای خوردن خلق نشده است. انسان، برای خوردن نیست؛ بلکه خوردن، برای انسان است». حال می‌توان گفت: انسان، برای شادی خلق نشده است؛ بلکه شادی برای انسان است. یعنی باید از شادی تا مقداری که برای ما مفید است - مثل رفع خستگی و ایجاد رابطه با دیگران - بهره جست؛ نه این که تمام عمر را در شادی به سر برد.
از سوی دیگر، گرچه شادی، عملی مجاز است، اما تعالیم اخلاقی دین، مقرر می‌دارند که شادی نباید باعث از بین رفتن وقار و ابهت انسان و یا باعث مردن دل و روح آدمی شود. چنانچه امام علیشادی از منظر دین
دکتر احمد حاجی ده آبادی*
اشاره:
در طول سال، روزهایی وجود دارند که مردم در آن با برگزاری مراسم جشن و سرور، به شادی و لذت می‌پردازند. در ایران اسلامی، این جشن‌ها در ایام ولادت امامان معصوم رونق بیشتری می‌یابد. همین امر بسترساز سؤالی در ذهن است و آن اینکه جایگاه و آداب شادی در آیین حیات‌بخش اسلام چیست؟ در پاسخ به این سؤال، می‌توان این مسئله را با توجه به اجزای به‌هم پیوسته دین ـ که اعم از احکام شرعی و فقهی شادی است ـ پاسخ داد. نوشتار ذیل قصد دارد تا این موضوع را به صورت مختصر مورد بررسی و تبیین قرار دهد.

مطلوبیت شادی و شاد نمودن در اسلام
در تبیین جایگاه شادی در اسلام، باید گفت که اصل شاد زیستن در اسلام، مورد پذیرش، بلکه تأکید است. امام علی علیه السلام می‌فرماید: «شادی، انبساط خاطر و نشاط می‌آورد و غم، گرفتگی خاطر و دل‌گیری»1 و نیز فرمود: «کسی که شادیش کم باشد، آسایش او در مردن است».2 همچنین امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «هر که به چهره برادر خود لبخند زند، آن لبخند برای او حسنه‌ای خواهد بود».3
به همین جهت است که شاد کردن برادر مؤمن، امری است مستحب، و شوخی کردن با دیگران، عملی مجاز به شمار می‌رود. در تاریخ صدر اسلام آمده است که روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام خرما می‌خوردند. پیامبر صلی الله علیه و آله، هسته‌های خرما را جلوی حضرت علی علیه السلام می‌گذاشت. پس از مدتی، وقتی هسته‌های زیادی جلوی حضرت علی علیه السلام جمع شد، پیامبر صلی الله علیه و آلهبه او فرمود: «یا علی! شما زیاد خرما خورده‌اید!» و حضرت علی علیه السلام در پاسخ گفتند: «آن کس زیادتر خورده که خرما را با هسته‌اش خورده است!»
در روایتی چنین آمده است: «در بهشت خانه‌ای است به نام خانه شادی و تنها کسی به آن داخل می‌شود که یتیمان و بچه‌ها را خوشحال کند».4
اسلام برای فراهم شدن زمینه‌‌های شاد زیستن مؤمنان، به ابزارهای آن توجه زیادی کرده است؛ به عنوان مثال، بوی خوش که عامل مهم شادمانی است، از سنت‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله برای بوی خوش، بیشتر از خوراک خرج می‌کرد».5
همچنین پوشیدن لباس سفید در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است؛ چون رنگ روشن، به ویژه سفید، شادی‌آفرین می‌باشد و شاید از این جهت است که پوشیدن لباس سفید، به ویژه در حال نماز، سفارش شده است.
توصیه به نظافت، سیر و سفر، شرکت در مجالس شادی مثل مجالس عروسی، اطعام دادن در هنگام ازدواج و تولد فرزند و بازگشت از حج، تأکید بر صله ارحام و دید و بازدید و دست دادن (مصافحه) با مؤمنان، همه از لوازم و زمینه‌های یک اجتماع شاد و پر تحرک است و تأکید بر این امور از سوی اسلام، دلالت بر اهمیت دادن دین اسلام به مقوله شادی و سرور دارد.
فقه و شادی
گرچه شاد بودن و شاد کردن، به خودی خود، عملی مباح و مورد تأکید است، اما فقه(علم احکام شرعی) برای این دو، ضابطه قرار داده و نمی‌توان برای رسیدن به آن، از هر وسیله‌ای استفاده کرد. از این رو، باید وسیله شادی از نظر شرعی حرام نباشد. حرام بودن یا نبودن، مسئله‌ای است که در چارچوب هدفمندی خلقت و دین، قابل تفسیر و معنایابی است. از آن جا که دین، انسان و خلقت را هدفمند می‌داند، هر چه به هدف و مقصود آسیب رساند و آدمی را از دست‌یابی به کمال مورد نظر خلقت باز دارد ـ در هر قالبی که باشد ـ ممنوع و مذموم است و غمناک یا شاد بودن، در این خصوص، تأثیرگذار نخواهد بود.
گناهان، انسان را از دست‌یابی به هدف مورد نظر در حیات انسانی، باز می‌دارند. بنابراین، نمی‌توان به بهانه شاد شدن و شاد کردن دیگران، از غیبت، تهمت و دروغ، بهره جست. به همین جهت است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در اندرزی به ابوذر می‌فرماید: «آدمی (گاه) در جمعی برای خنداندن آنان سخنی می‌گوید و به سبب آن، در جهنم به فاصله آسمان تا زمین سقوط می‌کند».6 خلاصه آن که صحیح نیست با شادی‌هایی که مفاسدی بزرگ در پی دارند، سرگرم شد؛ هر چند خود شادی به حسب طبع آدمی، مطبوع و مطلوب انسان است.
در نتیجه، گرچه انجام برخی اعمال، باعث شادی می‌شوند، اما در اسلام از آنها نهی شده است. شراب خواری، ارتباط زن و مرد در خارج از چارچوب مورد پذیرش اسلام، موسیقی و ترانه‌های مبتذل، نمایش و دیدن فیلم‌ها و عکس‌هایی که شهوت جنسی را در انسان تحریک می‌کنند، نمونه‌هایی از این امورند. نقش این عوامل در مفسده انگیزی، گاهی روشن و آشکار و گاهی از فهم بشر بیرون است.
بدیهی است که می‌توان با دروغ، غیبت و تهمت، لحظاتی را شاد بود؛ ولی دشمنی‌ها، کدورت‌ها، بی‌اعتمادی‌ها، هتک حرمت‌ها و آبروریزی‌های پس از این اعمال باعث می‌شوند تا سلامت روابط اجتماعی میان افراد، مورد خدشه قرارگیرد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «غیبت، خورش سگان جهنم است». تشبیه ظریفی که در این حدیث صورت گرفته، تشبیه غیبت به خورش است. خورش، چیزی است که انسان را در کنار سفره نگه می‌دارد. اگر داخل سفره نان خالی باشد، انسان مدت کمی کنار سفره، برای غذا خوردن درنگ می‌کند؛ اما اگر در کنار نان، غذاهای دیگر باشد، انسان یقیناً مدت بیشتری را برای خوردن غذا صرف می‌کند. حال در این روایت، غیبت به خورش تشبیه شده است؛ زیرا معمولاً آن چه باعث می‌شود مجالس و گفت وگوی افراد به طول انجامد، غیبت کردن و غیبت شنیدن است.
به هر حال، نهی اسلام از برخی شادی کردن‌ها علت خاصی دارد. برخی از این حکمت‌ها و فلسفه‌ها را علم ثابت کرده است و می‌توان برای آنها شاهد علمی اقامه کرد. در مواردی هم که علم بر آن راه نیافته، آنان را حق و حقیقت می‌دانیم؛ چرا که از چشمه‌سار وحی به دست آمده‌اند. برای مثال، اختلاط زنان و مردان نامحرم و رقص با هم، آثار مخربی به دنبال دارد. سست شدن روابط زن و شوهر و رابطه با بیگانه، خارج شدن روابط پسر و دختر از حد ضرورت و کشیده شدن به مفاسد اخلاقی، بخشی از این آثار مخرب است.
همچنین در مورد ترانه و موسیقی، می‌توان به سخن امام خمینی در چهل حدیث اشاره کرد. ایشان می‌فرماید: «اولین قدم در راه خودسازی و تهذیب نفس، عزم و اراده است» و بعد، از قول استادش آیت الله شاه آبادی نقل می‌کند که گوش دادن به غنا، عزم و اراده انسان را سست می‌کند.
نگاه متعالی دین به شادی
گرچه از نظر فقهی شادی، امری مجاز است، اما با بررسی تعالیم دین اسلام، می‌توان گفت که دین، نگاهی متعالی به شادی دارد؛ زیرا نگاه دین به شادی، نگاهی هدفمند است و بر اساس آن، شادی برای خدا و شاد کردن برای خدا، ارزش دارد. لازم به ذکر است که هدف خلقت و کمال آن، الهی شدن همه چیز است و این امر، کمال آدمی را به دنبال دارد، و شادی نیز در همین راستا، باید به تعالی برسد.
انسان برای شادی دنیوی خلق نشده است. از این رو، سرمایه‌ای که خداوند متعال به آدمی داده؛ یعنی عمر انسان، نباید به بهانه‌های مختلف تلف شود. ارسطو گفته است: «انسان، برای خوردن خلق نشده است. انسان، برای خوردن نیست؛ بلکه خوردن، برای انسان است». حال می‌توان گفت: انسان، برای شادی خلق نشده است؛ بلکه شادی برای انسان است. یعنی باید از شادی تا مقداری که برای ما مفید است - مثل رفع خستگی و ایجاد رابطه با دیگران - بهره جست؛ نه این که تمام عمر را در شادی به سر برد.
از سوی دیگر، گرچه شادی، عملی مجاز است، اما تعالیم اخلاقی دین، مقرر می‌دارند که شادی نباید باعث از بین رفتن وقار و ابهت انسان و یا باعث مردن دل و روح آدمی شود. چنانچه امام علی علیه السلام می‌فرماید: «وقار خود را در برابر خوشمزگی‌ها و حکایت‌های مضحک و یاوه‌ها و هرزه گویی‌ها حفظ کنید».7
نبی مکرم صلی الله علیه و آله نیز فرموده‌اند: «زنهار از خنده زیاد، که دل را می‌میراند و ایمان را محو می‌کند».8
از نگاهی دیگر، به نظر اسلام، بهترین شادی، شادی معنوی است. این شادی، بر اثر دیدن مناظر زیبا و شنیدن لطیفه‌ها به وجود نمی‌آید؛ بلکه بر اثر اطاعت پروردگار حاصل می‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «شادی مؤمن، آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند و اندوهش وقتی است که گناه کند».9
انسان، وقتی به سراغ گناه می‌رود که در خود، میل و رغبت به آن را می‌بیند و از انجام آن لذت می‌برد. گرچه گناه، لذت دارد، اما این لذّت، لذتی حیوانی است و چه بسا لذت‌هایی که در زمانی کوتاه از بین می‌روند؛ اما به دنبال خود، نکبت و بدبختی همیشگی را به ارمغان می‌آورند. ترک گناه برای کسی که با حیات انسانی آشنا، و به کمال خود، مشتاق باشد، لذت بخش است؛ خصوصاً آن‌گاه که لذت جویی انسان، با ترک لذت‌های ممنوع همراه شود، که در این صورت، انسان را به لذت‌هایی پایدار، اصیل، ماندگار و ابدی نائل می‌سازد. در صورتی که انسان، لذت ترک و دوری از گناه را بچشد و درک کند، دیگر لذت گناه برای او جلوه‌ای نخواهد داشت.10
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*. عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
1و2. میزان الحکمه، ج 6، ص 2449.
3. همان، ج 7، ص 3225.
4. همان، ج3، ص438.
5. همان. ج5، ص574.
6و7. همان، ص 3229
8. همان، ص 3227.
9. غررالحکم، آمدی، ج 5، ص 2449.
10. پرسمان، فروردین 1385، شماره 43.
می‌فرماید: «وقار خود را در برابر خوشمزگی‌ها و حکایت‌های مضحک و یاوه‌ها و هرزه گویی‌ها حفظ کنید».7
نبی مکرم نیز فرموده‌اند: «زنهار از خنده زیاد، که دل را می‌میراند و ایمان را محو می‌کند».8
از نگاهی دیگر، به نظر اسلام، بهترین شادی، شادی معنوی است. این شادی، بر اثر دیدن مناظر زیبا و شنیدن لطیفه‌ها به وجود نمی‌آید؛ بلکه بر اثر اطاعت پروردگار حاصل می‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «شادی مؤمن، آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند و اندوهش وقتی است که گناه کند».9
انسان، وقتی به سراغ گناه می‌رود که در خود، میل و رغبت به آن را می‌بیند و از انجام آن لذت می‌برد. گرچه گناه، لذت دارد، اما این لذّت، لذتی حیوانی است و چه بسا لذت‌هایی که در زمانی کوتاه از بین می‌روند؛ اما به دنبال خود، نکبت و بدبختی همیشگی را به ارمغان می‌آورند. ترک گناه برای کسی که با حیات انسانی آشنا، و به کمال خود، مشتاق باشد، لذت بخش است؛ خصوصاً آن‌گاه که لذت جویی انسان، با ترک لذت‌های ممنوع همراه شود، که در این صورت، انسان را به لذت‌هایی پایدار، اصیل، ماندگار و ابدی نائل می‌سازد. در صورتی که انسان، لذت ترک و دوری از گناه را بچشد و درک کند، دیگر لذت گناه برای او جلوه‌ای نخواهد داشت.10
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*. عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
1و2. میزان الحکمه، ج 6، ص 2449.
3. همان، ج 7، ص 3225.
4. همان، ج3، ص438.
5. همان. ج5، ص574.
6و7. همان، ص 3229
8. همان، ص 3227.
9. غررالحکم، آمدی، ج 5، ص 2449.
10. پرسمان، فروردین 1385، شماره 43.
آخرین ویرایش
در 1394/8/17 09:52 توسط فاطمه کاظمی

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
02188998601
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع قدس و ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366