نشریات و مجلات چاپی

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
نشریه امان فعالیت خود را از سال ... آغاز کرده است. هم‌اکنون 348 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

نزدیکِ صبح است

حکیمه خاتون نگاهی به آسمان می‌کند. نزدیک طلوع فجر صادق است که او را به درون اتاق می‌خوانند؛ وارد اتاق می‌شود؛ نرگس خاتون حالت ضعف و رخوت دارد. ناگاه خانه به نور ماه ولایت روشن می‌شود. انتظار به پایان می‌آید و دوازدهمین ستاره تابناک در آسمان ولایت، درخشش می‌گیرد.
شب به نیمه رسیده بود. ستارگان آسمان، شب را به بازی گرفته بودند. نسیمی ملایم و لطیف، همه شهر سامرا را در بر گرفته بود. در کوچه‌های شهر سکوت بود و سکوت. همه شهر در خوابی عمیق فرو رفته بودند. شب از نیمه می‌گذشت و زمان به اذان صبح نزدیک می‌شد. حکیمه خاتون از سر شب، در انتظار بود. برادرزاده‌اش امام حسن عسکری علیه السلام از او خواسته بود شب را در منزل ایشان بماند و فرمود: «عمه جان، امشب مولودی مبارک، پا به عرصه هستی می‌نهد».
حکیمه، بیشتر متعجب شده بود؛ چرا که آثار حمل بر وجود نازنین نرگس نبود، اما خوب می‌دانست که از خانواده وحی این چیزها عجیب نیست و حتماً حکمت خداوند متعال در این امر است. خوب می‌دانست که دستگاه فاسد خلیفه عباسی بخاطر نقل روایت‌های متعدد از پیامبر اکرم مبنی بر این که مهدی موعود(عج) از خاندان اهل‌بیت علیهم السلام به دنیا خواهد آمد، سختگیری‌های خود را افزایش داده‌اند. او می‌بیند که چگونه صبح و شب منزل برادر‌زاده‌اش امام عسگری علیه السلام تحت مراقبت شدید سربازان عباسی است. آنها احساس خطر کرده‌اند و دستگاه فاسد، حکومت خود را در خطر می‌بینند؛ چرا که شنیده‌اند موعودی در راه است که نه تنها بساط ظلم آنها را که بساط ظلم همه ستمگران جهان را نابود می‌کند. آنها فرعون‌وار می‌خواهند نوزاد را از سر راه بردارند، گویا یادشان رفته که اگر خداوند بخواهد، موسی علیه السلام را بر امواج نیل سوار‌ می‌کند و به سمت قصر فرعون می‌راند و در دامن خود او پرورش می‌دهد و بساط ظلم فرعون را به دست موسی کلیم علیه السلام بر می‌چیند.
حکیمه خاتون، همچنان در انتظار است. خواب، پلک‌هایش را سنگین کرده است به چهره آرام نرگس خاتون نگاه می‌کند. هیچ اثری از درد زایمان در او نمی‌یابد. در همین حین، به یاد پدرش جواد الائمه علیه السلام و به یاد غربت پدر بزرگش امام رضا علیه السلام و اجداد شهیدش می‌افتد. آه خداوندا چه روزگار سختی بر خاندان مطهر رسول‌الله صلی الله علیه و آله و بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گذشت.
کاش همه می‌دانستند که عدالت شما و شیوه شما در حکومت الهی‌تان چگونه است. کاش این قدر جاهل نبودند و آن گاه حتی یک لحظه حکومت جور و فاسد را تاب نمی‌آوردند.
و اکنون و امشب، مهدی موعود(عج) می‌آید. او که آن‌قدر در پرده غیبت می‌ماند که عموم مردم، آماده ظهورش شوند و آن‌گاه رسالت رسول‌الله صلی الله علیه و آله را به پایان می‌رساند که همانا رساندن پیغام توحیدی‌اش به کل جهان و برپایی عدل در کل هستی است.
حکیمه خاتون نگاهی به آسمان می‌کند. نزدیک طلوع فجر صادق است که او را به درون اتاق می‌خوانند؛ وارد اتاق می‌شود؛ نرگس خاتون حالت ضعف و رخوت دارد. ناگاه خانه به نور ماه ولایت روشن می‌شود. انتظار به پایان می‌آید و دوازدهمین ستاره تابناک در آسمان ولایت، درخشش می‌گیرد.
عمه به فدایت شود که آخرین ستاره ولایتی و جهان به نور ولایت تو روشن و دل عالمیان به عدالت تو شاد می‌شود و رسالت خاتم پیامبران بر دست و بازوی توانمند و مبارک تو فرجام خوشی می‌یابد. عمه به فدایت، می‌اندیشم که مردم زمان تو، آن‌گاه که در پرده غیبتی، چه خواهند کرد، آیا به ولایت تو پایبندند؟
صبح شده است. امام حسن عسگری علیه السلام در شرایط غریبی قرار گرفته است. از یک طرف باید تولد فرزندش مهدی موعود(عج) را اعلام دارد و بشارت وجودش را به همه بدهد تا کسی نتواند وجود مبارکش را انکار کند و از طرف دیگر باید ایشان را از تیغ بدخواهان دور نگه دارد.
امام مهدی(عج) به دنیا آمده است و تا صبح ظهورش به اذن‌الله چیزی باقی نمانده است؛ تا ما چگونه با امام خود رفتار کنیم!
آخرین ویرایش
در 1394/10/20 15:41 توسط فاطمه کاظمی

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
02188998601
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع قدس و ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366