دیدهها پر اشک و جانها بیقرار و در دل، عشق یار.
وعده خدا و رسول را باور داریم که روزی آن تکسوار نجاتبخش و آن طیب غم زدا خواهد رسید، و چه روز شیرینی است آن روز.
امام علی علیه السلام فرمود:
«قائم ما دو غیبت دارد، یکی طولانیتر از دیگری است و بر امامت او و اعتقاد به پیشوایی حضرتش، جز صاحبان یقینهای نیرومند و معرفتهای درست و استوار، کسی ثابت نمیماند».
هر چند برای صاحبان بصیرت و باور، غیبت و حضور آن مولا فرقی نمیکند، اما گاهی برخی از دلها از غیبت دراز مدّت آن پنهانِ آشکار، به تزلزل میافتند.
این است راز آن همه اصرار، که در دعاهایتان بخواهید طول کشیدن زمان غیبتش شما را به تردید نیفکند و یقین از کف ندهید.
یاد آن حجت موعود، حلاوتبخش لحظات زندگی است.
وجود او از پشت ابر غیبت نیز، زندگیها را گرم نگه میدارد.
برخی از انسانهای پاک، این توفیق را داشتهاند که حتی در دوران غیبت هم، چهره بینقاب آن خورشید را ببینند.
نواب اربعه از آن گروهاند. تشرفیافتگان دیگری در عصر «غیبت کبری» نیز این کامیابی را داشتهاند، تا حجّتی برای دیگران شوند.
نایبان ویژه، هم به دیدارش نائل میشوند، هم پاسخهای امام را به مکاتبات شیعه دریافت میکردند، هم نوع پاسخها که گاهی مشتمل بر بعضی اطلاعات و نشانههایی بود و معجزهآسا از امور پنهان خبر میداد و شبههها را میزدود، مایه استواری ایمان سائلان میگشت.
گاهی هم نامهها که به خط مقدس حضرت بود، مایه اعجاب و دلگرمی شیعه میشد و بهره معنوی از آن آشکار پنهان به پیروان میرسید.
نوّاب اربعه، از سوی امام توصیه میشدند که جای آن حضرت و کیفیّت تماس و خصوصیات دیدار را کتمان کنند. آنان پیوسته با عنوانها و تعبیرات خاصّی که آمیخته به کتمان بود، از حضرتش یاد میکردند، مثل: قائم، غریم، حجّت، ناحیه، صاحب الزّمان.
شیخ طوسی میگوید: «چه بسا اگر بعضی نامش را میدانستند، فاش میساختند و اگر جایش را میدانستند، دشمنان را به جای او راهنمایی میکردند».
این کتمان و پنهانکاری، میبایست در کنار تبیین و اعلام مشاهده انجام میشد، تا هم تردیدی نماند، هم دشمن آگاه نشود.
این، یکی دیگر از جلوههای ویژه در زندگی آن «آشکار پنهان» بود.
و جمع میان این دو کار، تکلیفی بود سنگین و دشوار.
با آن که بینشانی، در هر کرانهای
ز توست ای ولیّ ولایت، نشانهای
هم در میان نئی تو و هم در میانهای
ای خانه خدا که خداوند خانهای
جواد محدثی ـ دوماهنامه امان شماره 30