نشریه امان

«با یاران امان»، پل ارتباطی ما با دوستان صمیمی مجله است؛ پلی كه یك طرف آن، نامه‌های پر مهر، همراه با پیشنهادها، انتقادهای راهگشا و مطالب خوب و زیبای شماست و سوی دیگر، پاسخ‌ها و قدردانی‌های در حدّ توان و بضاعت ماست.
مهرانه‌ها
ناهید تبریزی مطلق ـ شاهرود: خدای مهربان را شاکر هستم از اینکه دوستی به نام مجله «امان» بر ما عطا کرده است تا سختی انتظار مولایمان را دلنشین‌تر و سهل‌تر کند.
فاطمه جلیلی ـ زنجان: من برای اولین این مجله را خواندم. واقعاً بهم چسبید. از اینکه می‌بینم شیعیانی چون شما به فکر امام زمان(عج) هستید و وظیفه فرهنگی خود را برای زمینه سازی ظهور انجام می‌دهید خیلی خوشحالم.
محمد شیخ غلامی ـ تهران: این مجله با این محتوای خوب باید در تمام جامعه، به صورت وفور منتشر شده تا بتوانیم در مقابل دشمنان به جنگ همه جانبه بپردازیم. مسئله دیگر که به آن پرداخته شود مسئله دشمن شناسی است و مبارزه با آن در تمام جوانب.

پیشنهادها و انتقادها
اسماعیل سالار وند ـ درود: مجله بسیار خوبی می‌باشد ولی در طراحی اگر امکان دارد از رنگ‌های و طرح‌های شاد استفاده و در قالب مجله تغییرات کلی مانند سالهای قبل بدهید. در ضمن اگر امکان دارد به همراه مجله یک سی دی از فیلم‌ها، عکس‌ها و... با موضوع مهدویت عرضه نمائید.
مهناز موقتی ـ تهران: لطفاً از رموز قرآنی نیز در مطالب گنجانده شود.
لیلا عظیمی ـ کبودرآهنگ: می‌توان دعای فرج را در کنار گرافیک یا طرح‌های زیبای صفحه اول مجله به شکل‌های مختلف خطاطی نوشت تا وقتی خوانندگان، مجله امان را باز می‌کنند دعای فرج را ببینند و به یاد خواندن آن بیفتند.
ناصر عنایت پور ـ کرمانشاه: خواهشمندم صفحاتی را به دجّال شناسی و هم چنین جنگ نرم اختصاص دهید.
پروین حقمرادی ـ کرمانشاه: خواهشمند است نتیجه صحیح جدول و مسابقه تستی شماره قبل را در شماره بعدی مجله امان لحاظ کنید. ضمناً زیباترین جمله برندگان مسابقه را نیز در شماره بعدی درج نمائید.
سید عبدالوهاب میرعلوی ـ خراسان شمالی: جا دارد هنوز هم به معرفی کسانی که در آمریکا با هدف مباررزه با مسلمانان، مطالب وحشتبار منتشر می‌کنند بپردازید.
مریم راشدی ـ ماهشهر: بسیاری از مردم شهر ما مشتاق اینگونه مجلات؛ هستند ولی اصلاً از وجود این‌گونه مجلات، آگاهی ندارند. همچنین می‌توان به معرفی بیشتر حربه‌های دشمن و فرقه‌های وهابیت پرداخت.
سید محمد هاشمی ـ کرمان: وجود یک پوستر زیبا و تمام صفحه در وسط مجله که بتوان آن‌را مورد استفاده قرار داد بر زیبایی کار شما دو چندان خواهد افزود.

کلامی با آقا
مهدیا! نه دست طاعتی، نه چشم تر حاصل از عبادتی، نه سجده مستانه نیم شبی، نه معرفتی، نه زاد و توشه‌ای... با این همه رو سیاهی، چگونه تو را صدا بزنم. این دروازه کرم و رأفت و مهربانی توست که قدم بر چشم دل من نهادی و برای لحظه‌ای هم که شده، دلم را با بوی عطر گل نرگس که از وجودت جاری است، به سویت کشاندی. اینک که بر من منت نهاده‌ای مرا از دامان پر مهرت جدا مکن و این لحظه را برای همیشه جاودان گردان تا هرگز دلم از یادت غافل نباشد.
فاطمه نجفی ـ قم
لبهایم، عطش زلال وجودت را دارد. مرا در لحظه‌های انتظار نگذار. بیا و سایه سبز نامت را بر سرم بگستران، ای مونس تنهایی‌های من!
لیلا بهرامی ـ کبودآهنگ
دلم دیگر طاقت ماندن و ایستادن را ندارد. هر لحظه که می‌گذرد مشتاق‌تر از لحظه قبل، منتظر رؤیت رخ زیبایت می‌شوم. دلتنگی‌ام را تنها با نام تو تفسیر می‌کنم و خیال‌ها و آرزوهایم را تنها با عشق حضورت در قصر دلم به تصویر می‌کشم؛ شاید که زودتر بیایی.
معصومه عظیمی ـ کبودرآهنگ
به گل گفتم، چقدر زیبایی، گفت در پیش او خاری بیش نیستم. گفتم که تو را به بهترین‌ها تقدیم کنم، گفت اندکی بمان تا فصل بهار فرا برسد و مرا در اوایل بهار و غنچه بودنم، تقدیم کن. گفتم آن زمان که غنچه هستی؟ گفت تا در حجاب باشم که شرمنده او نشوم. به کوه گفتم تو چرا چنین استوار و خاموشی؟ گفت استوار و خاموش خواهم ماند تا در هنگام ظهور، خاکی نرم شوم در زیر پاهایش و آتشفشانی کنم بر سر دشمنانش. به رود گفتم تو چرا همیشه جاری هستی؟ گفت: شاید به او برسم و سلام همه را به او برسانم.
رقیه حبیبی ـ کبودرآهنگ
نفس آرام نمی‌آید، تو گویی در درون سینه طوفانیست. بهار است اندرون باغ، لیک نه شاخه‌ای سبز و نه غنچه‌ایی پیداست. فضای دشت را هم سکوتی همچو مرگ در برگرفته است و هنوز سرمای سخت و سوز یخ باقیست. نه پروازی! نه آوازی! جای بلبلان خالیست. نفس آرام نمی‌آید، و دل تنگ است. غریبانه نگاهم می‌رود تا بی‌نهایت دور، و دلم را می‌فشارد سخت غربتی سنگین.
زهرا صمدی ـ کبودرآهنگ
ای عزیز! ای خورشید پنهان شده در پس ابرها! ای سفر کرده هجران گزیده! جهانی نثار قدومت باد! آیا هجران امروز ما به فردای وصال تو نمی‌رسد، مهدی جان، ای پیشوای محرومان! ای دادخواه مظلومان! ای فریاد‌رس درماندگان! آیا می‌شود که شام تار هجران ما به صبح روشن وصالت بدل شود؟ ای رایت رسول خدا در دست! ای آخرین رسالت پیغمبران بر دوش! ای شمشیر علی علیه السلام بر کف و ای عصای موسی در دست! ای خاتم سلیمان در انگشت! بر ما چه سخت است همگان را ببینیم و تو را نبینیم. چه دشوار است سخنان همه به گوشمان برسد و صدای دلنشین تو را نشنویم مهدی جان. بیا و دستمان را بگیر و با یک نگاه، این شب تار را به صبح پیروزی بدل نما.
اکرم بهرامی ـ کبودرآهنگ
برای درک حضور امام، کافی است که پنجره دلمان را به سوی امامان بگشاییم و در دیوارهای غضب و ریاست و آرزوهای بلند که قلب ما را محاصره کرده است، روزنه‌هایی از عبادت و توسل و ایثار و محبت را به حقیقت بگشاییم و از جلوه‌ها بگذریم تا فراغتی حاصل آید برای رؤیت خورشید وجود امام و بتوان از این رهگذر، از حضور امام در عالم هستی بهره‌ای برد.
سهیلا شعبانی ـ تهران
انتظار یعنی چشم به راه یک انسان آسمانی بودن؛ هرگز محبوب را فراموش نکردن؛ دل به راه بودن نه تنها چشم به راه بودن؛ تمرین پر کشیدن و گاهی پنجره را به آسمان گشودن؛ خدا را در زمین جستجو کردن؛ نبریدن و مأیوس نبودن؛ خلقت را از بی‌عدالتی‌ها رهانیدن؛ بال به سوی فردا گشودن. انتظار یعنی انفجار نور توحید.
علیرضا علاقه مندان ـ تهران

بدون شرح
شایسته است از طریق وزارت آموزش و پرورش، «مجله امان» را که در هدایت و راهنمایی جوانان در جامعه امروزی و فراهم نمودن تمهیدات لازم در ظهور و فرج آقا امام زمان(عج) نقش به سزایی دارد، در بین دانش آموزان به‌ویژه ‌مقطع دبیرستان، توزیع و هزینه آن نیز از محل بودجه سرانه پرورشی تأمین گردد.
حسن حیدری ـ فارس


امان: آن‌چه ارائه شد، بخشی از نامه‌های محبت آمیز شما بود. با تشكر از همه شما یاران صمیمی كه با نظرات سازنده خود، در هرچه بهتر شدن نشریه، سهیم هستید ـ تمام تلاش خود را برای استفاده از پیشنهادات شما و رفع كاستی‌ها به كار خواهیم بست، ان‌شاءالله.
نامه‌های شما رسید (اسامی به تفكیك استان‌ها می‌باشد)

دوماهنامه امان شماره 31