زنان، به عنوان نیمی از پیكره اجتماع و مهمترین عامل انتقال ارزشها در خانواده، از نقش و جایگاه مهمی در عرصههای اجتماعی برخوردارند؛ به گونهای كه میتوان ادعا كرد، زن میتواند عامل سعادت یا شقاوت جامعه باشد.
با اینكه زنان یكی از اركان تربیت در اجتماع محسوب میشوند، اما بسیاری از آنها در دوره آخرالزمان، آنچنان به ابتذال كشانده میشود كه در روایات آمده است كه روزی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در جمع اصحاب خود فرمودند: «كیف بكم اذا فسدت نسائكم و فسق شبابكم و لم تأمروا بالمعروف بل أمرتم بالمنکر و نهیتم عن المعروف و اذا رأیتم المعروف منكراً و المنكر معروفاً؛1 چگونه است حال شما، هنگامی كه زنهای شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور گرایش یابند و شما نیز به جای امر به معروف، امر به منكر و نهی از معروف نمائید؛ معروف را منكر بپندارید و منكر را معروف؟»
این احادیث، هشداری به جامعه، خصوصاً زنان است كه آگاه به خطرات احتمالی باشند و هیچگاه منزلت، وظیفه انسانی و اسلامی خود را فراموش نكنند.
روابط اجتماعی پیش از ظهور
احادیث دینی به ما گزارش دادهاند كه روابط اجتماعی در واپسین سالهای پیش از ظهور امام زمان(عج)، شكل ویژهای به خود خواهند گرفت. سمت و سوی روابط در آن روزگار، به گونهای خواهد بود كه افزون بر تأمین نكردن منافع و مصالح اخروی انسانها، با منافع زندگی دنیایی و اجتماعی انسان نیز ناسازگار است و زندگی بشر را به سویی میبرد كه جز گسست و ناپایداری و سرانجام، نیستی و زوال جامعه، چیز دیگری به دنبال نخواهد داشت. در این زمینه، شاخصههایی از روابط اجتماعی در روزگار پیش از ظهور و ناهنجاریهای ناشی از آن، وجود دارد که عبارتند از:
الف) گسست اجتماعی: جامعهشناسان، همبستگی و انسجام اجتماعی را برای پایایی و پویایی سازمان اجتماعی، ضرورتی انكار ناپذیر دانستهاند. روشن است كه گسست بین گروههای اجتماعی و آحاد اعضای جامعه و وجود تفرقه و جدایی میان آنها به استواری و پیشرفت جامعه آسیب رسانده و به سرعت، زمینه زوال و اضمحلال آن را فراهم میآورد.
روایات اسلامی در گزارشات خود از عصر پیش از ظهور، به وجود گسست اجتماعی در بین گروههای اجتماعی و از جمله زنان، اذعان میكنند. برای مثال، محمد بن مسلم نقل کرده که به امام باقر علیه السلام گفتم: «یابن رسول الله، قائم شما چه وقت ظهور خواهد كرد؟» امام فرمود: «هنگامی كه مردان، خود را شبیه زنان و زنان، خود را شبیه مردان كنند. آنگاه كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا كنند.»2
ب) شیوع كجرویهای اجتماعی: زندگی اجتماعی انسان، تحت حاكمیت قواعد و هنجارهای اجتماعی است كه برخی رفتارها را مناسب و برخی را نامناسب تعریف میكند. روشن است كه سرپیچی از این قواعد رفتاری، همه كنشها را دستخوش هرج و مرج و از هم گسیختگی میكند كه از این حالت به «كجروی اجتماعی» تعبیر میشود.
از آموزههای دینی درباره عصر پیش از ظهور برداشت میشود كه در جوامع بشری آن عصر، كجرویهای اجتماعی به گونه بهتانگیزی گسترش خواهد یافت. عمق گرایش به كجرویها در آن روزگار به میزانی است كه بسیاری از مردم در جامعه اسلامی، ارزشهای اسلامی را ضد ارزش و ضد ارزشها را برای خود، ارزش تلقی خواهند كرد.
از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: «در واپسین سالهای دنیا که نزدیك به برپایی قیامت و بدترین زمانهاست، زنانی ظاهر میشوند كه برهنهاند و خود نمایی میكنند، از راه دین منحرفند، به فتنه و گناه و شهوترانی تمایل دارند، حرام را حلال میكنند و سرانجام، جای آنان در دوزخ است.3»
این گونه آسیبهای اجتماعی، به سست شدن نهاد خانواده و افزایش نرخ طلاق ـ كه خود، نوعی از كجروی در روابط اجتماعی است ـ منجر خواهد شد. یکی از علل عمده چنین معضلاتی، عدم نگاه جامع به شخصیت زن است. استاد شهید مطهری در این باره میگوید: «حقیقت این است كه بدبختیها و سیهروزیهای قدیم زن، غالباً معلول این جهت بود كه انسان بودن او به فراموشی سپرده شده بود و بدبختیهای جدید او از آن جهت است كه عمداً و سهواً زن بودن او و موقعیت طبیعی و فطریاش، رسالتش، تقاضای غریزیاش و استعدادهای ویژهاش به فراموشی سپرده شده است.»4
زن، دُرِّ صدف آفرینش است؛ اما صد حیف كه عدهای از زنان، ارزش والا و مقام رفیع خویش را نشناختهاند و با آرایش و خودنمایی و عرضه خود به عنوان كالایی لذت بخش، شكار هوسبازانی میشوند كه حیوانیت را برتری داده و بر میگزینند. عفاف و پوشیدگی برای زن، همچون سدّ و حفاظی است كه در سایه آن، از هر سوء استفاده و تحقیری در امان میماند. دین اسلام نمیخواهد زن بازیچه دست شهوتپرستان باشد و ارزش او به میزانی تنزل كند كه تنها وسیلهای برای ارضای شهوتها به حساب آید. از همین رو، حجاب را بر او واجب نموده و شخصیت انسانی او را از آسیبهای فردی و اجتماعی حفظ کرده است.
طمعورزی به دنیا
از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در وصف آخرالزمان نقل است: «اذا شاركت النساء أزواجهن فی التجاره حرصاً علی الدنیا...؛5 هنگامی كه زنان با شوهرانشان به خاطر حرص به دنیا در تجارت مشاركت كنند.» و ما امروزه به روشنی شاهد تحقق این حدیث هستیم. عدهای از زنان به دلیل حرص به دنیا به جای عمل به وظایف سنگین و مهم خود، مشغول به کار میشوند تا ثروتاندوزی كنند و بر داراییهای مادی خود بیفزایند؛ در حالی كه مهمترین وظیفه خود، یعنی تربیت فرزند را به دست فراموشی سپردهاند؛ فرزندی كه میتواند بهترین ثروت و دارایی مادی و معنوی باشد و به عنوان یك صدقه جاریه، نیكبختی ابدی را برای پدر و مادرش به ارمغان آورد.
تشبّه زنان به مردان و برعکس
یكی دیگر از آسیبهای اجتماعی ـ كه در روایات آخرالزمانی به آن تصریح شده است ـ آن است که زنها خودشان را به شكل مردان و مردها خودشان را به شكل زنان در میآورند: « یتشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال».6 به راستی ریشه این رفتارها در چیست؟ شاید مشكل اینگونه اشخاص، در نوع برداشت آنان از دین و یا تقلید از غرب و روشنفكرانی است كه معتقدند برای زندگی در عصر مدرن، باید با هر چه كه از گذشته بر جای مانده ـ و لو اینکه نیک و پسندیده باشد ـ مبارزه كنند، بیآنكه در درستی یا نادرستی آن، بیاندیشند.
اصلاح روابط اجتماعی
آیا امكان دگرگونی و تحول و اصلاح جامعه وجود دارد؟ اگر دگرگونی ممكن است، چه موقع، چگونه و به دست چه كسی ایجاد خواهد شد؟ به عقیده ما، وضعیت روابط اجتماعی با ظهور امام زمان(عج) به صورت کامل دگرگون خواهد شد. امام مهدی(عج) برای اصلاح روابط اجتماعی از اصلاحات بنیادین، یعنی اصلاح بینشها و گرایشها آغاز خواهند كرد. اما معنایش این نیست که دوران غیبت همه سیاه است و همه به انحراف میروند. 50 نفر از 313 یاران اصلی امام زمان(عج) زنان هستند و اینها در همین دوران پرورش یافتهاند و با بدیها مبارزه کردهاند، اما چگونه؛
*اصلاح بینشها
کجروی انسانها بر اثر كجاندیشی آغاز میشود. از این رو، برای جهتدهی درست به روابط اجتماعی و مبارزه با مشكلاتی از جمله طلاق، بیحجابی و بیحیایی، اصلاح خِرَد و اندیشه، بهترین گزینه است. شاید به همین خاطر است كه امام باقر علیه السلام فرمودند: « اذا قام قائمنا وضع یده علی رئوس العباد فجمع به عقولهم و اكمل به أخلاقهم؛7 زمانی كه قائم ما به پا خیزد، دست خویش را بر سر بندگان خواهد كشید و این گونه، اندیشه آنان را جمع و اخلاقشان را كامل میكند». این، بدان جهت است که عقل در قاموس اسلام، نیرویی است كه انسان را به پرستش خداوند و كارهای نیك ـ كه سببساز بهرهمندی از نعمتهای الهی است ـ فرا میخواند: « العقل... ما عُبِد به الرحمن و اكتُسِب به الجنان ».8
اگر بشرِ امروز از نیروی عقلانی خود به درستی استفاده میكرد و ابرهای تیره را از آسمان فهم و ادراک خود میزدود، روابط اجتماعیاش به گونهای دیگر رقم میخورد. از این رو، برای اصلاح یك جامعه و نجات آن از آتش ظلم و ستم و ارتقای سطح عقلانیت انسانها، تقویت پایههای ایمان به خدا و معاد، دو شرط ضروری و اساسی است؛ چرا كه بدون ایمان به خدا، احساس مسئولیت از وجود انسان برچیده میشود و بدون توجه به معاد، ترس از عاقبت از میان خواهد رفت.
* اصلاح گرایشها
قرآن كریم، یكی از برنامههای اصلاحی پیامبران الهی را تزكیه روح و روان انسانها دانسته و آن را مرحله آغازین و پیششرط هر گونه اصلاح معرفی كرده است. در روایات اسلامی نیز آمده است كه سیره و سنت امام زمان(عج) همان سیره و سنت رسول اعظم صلی الله علیه و آله خواهد بود. از این رو، تربیت و پرورش روح انسان و توجه به اخلاق و فضایل معنوی، از اساسیترین برنامههای ظهور و پس از آن است ، پس از ظهور، امام زمان(عج) برای اصلاح رفتارهای مردم جامعه، تلاش خود را از این نقطه زیر بنایی (اصلاح گرایشها) آغاز خواهد كرد تا بتواند دیگر الگوهای اصلاحی خود را بر این اساس بنیان نهد. منتظر واقعی با تمام توان خود به این امر اهتمام میورزد. زیرا انسانی كه از بعد روحی و روانی رشد یافته باشد، برای پذیرش عدالت، حقطلبی، مهرورزی، ایثار و فداكاری و مسئولیتپذیری در قبال خانواده و اجتماع و جامعه آماده میشود و همچنین زمینه ظرفیت بیشتری پیدا میشود و از این جهت، ناهنجاریهای اجتماعی و گسست درونی از بین میرود.
نتیجه آن که آنچه موجب اصلاح رفتارهای اجتماعی و رفتارهای شخص و جامعه میشود، در مرحله اول، اعتقاد به باورهای دینی و اصلاح رفتارها و در مرحله دوم، پرورش عقلانیت در جامعه است؛ چرا که وقتی عقلانیت در اوج باشد، اخلاق اسلامی به همه كنشها رنگ و بوی الهی خواهد داد و در نتیجه، روابط اجتماعی پایدار، عواطف انسانی، قوی، انگیزهها خدایی و جامعه و از جمله زنان، مصون از كجروی و فساد خواهند بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*. دانش پژوه مرکز تخصصی مهدویت.
1. کافی، ج5، ص59.
2. كمال الدین و تمام النعمه، ص331.
3. من لا یحضره الفقیه، ج3 ص390.
4. فصلنامه راه تربیت، زمستان 85 و بهار 86، ص 102.
5. منتخب الاثر، ص428.
6. همان، ص 292.
7. بحار الانوار، ج52، ص 336.
8. کافی، ج1، ص11.
تقی علی پور ـ دوماهنامه امان شماره 31