نشریات و مجلات چاپی

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
نشریه امان فعالیت خود را از سال ... آغاز کرده است. هم‌اکنون 348 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

مرید صادق

اولین روز شهریور سال 58 بود که به هم‌رزم قدیمی‌اش گفت: « نهضت بحمدالله به انقلاب تبدیل شد و ما گرفتار کارهای اجرایی شده‌ایم. نکند در رختخواب حرام شویم و از فیض شهادت، محروم و چیزی را که سالیان دراز آرزویش را داشتیم، به گور ببریم. ما همراه شهیدان فراوانی بوده‌ایم که آنها را با پیکر خون آلود به خاک سپردیم؛ نکند خون خودمان حرام شود». اما انتظارش دو سه روز بیشتر طول نکشید که گلوله‌های منافقین او را به آرزویش رساند.
ستاره‌های منتظر
مرید صادق (پنجره‌ای به زندگی شهید حاج مهدی عراقی)

اشاره:
وقتی در هیاهوی روزگار آخرالزمانی، پنجره‌هایی با صفا برایت گشوده می‌شود و چشمه‌هایی زلال از زندگی خوبان را نظاره می‌کنی، آن‌گاه است که حس می‌کنی جای خالی آنان را هیچ چیز نمی‌تواند پر کند. مرحوم شهید حاج مهدی عراقی برای بسیاری از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب، پدری کرد؛ پدری که داغ از دست دادنش التیام نخواهد یافت.
زندگی‌نامه
محمد مهدی عراقی در سال 1309 شمسی در جنوب تهران متولّد شد. تحصیلات دوران ابتدایی را در دبستان حافظ و دوران دبیرستان را ابتدا در دبیرستان مروی و سپس در دبیرستان دارالفنون سپری نمود. در سال آخر دبیرستان، به دلیل مشکلات اقتصادی، ترک تحصیل کرد و به فعالیت اقتصادی آزاد پرداخت. شهید عراقی در دوران تحصیل در دبیرستان، با شهید نواب صفوی آشنا و به فعالیت در حزب فدائیان اسلام مشغول شد. وی بعد از مدّت اندکی به عضویت شورای مرکزی این حزب در آمد. او با آغاز حرکت مردم برای ملی کردن صنعت نفت، به عنوان رابط بین آیت الله کاشانی و دکتر مصدق عمل می‌کرد و در جریان اعتراض به دستگیری شهید نواب صفوی و تحصن به همراه 52 نفر، دستگیر و بعد از هفت ماه حبس، در تاریخ 25 تیر ماه 1331 آزاد شد.
عراقی بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی برای تحقیق در زمینه انتخاب مرجع تقلید جدید، مدّتی به قم رفت و به مطالعه در احوالات مجتهدین مطرح پرداخت. در این ایام بود که مجذوب فضل و تقوای امام خمینی شد و از آن پس، همه فعالیت‌های خود را با محوریت ایشان پی گرفت. در سال 1342 به فکر تشکیل سازمانی برای ایجاد هماهنگی در نیروهای مذهبی افتاد که پس از گفت‌وگو‌های فراوان، جمعیت «هیأت‌های مؤتلفه» تشکیل شد. وی در جریان قیام 15 خرداد 1342 نقش بسیار مؤثری ایفا کرد و توانست در شکل‌گیری شخصت جدید شهید حاج طیّب رضایی تأثیر به سزایی داشته باشد.
بعد از اعدام انقلابی حسنعلی منصور ـ که واکنشی از سوی مؤتلفه به تبعید امام بود ـ شهید عراقی به همراه جمعی از یاران خود در 19 اسفند 1343 دستگیر شده و ابتدا به اعدام و سپس با یک درجه تخفیف، به حبس ابد محکوم گردید؛ زمانی که عناصر رژیم، این خبر را به ایشان اطلاع دادند، گفت: «از ما پس بگیرید و بگذارید که به فیض شهادت نائل شویم». اما همزمان با آغاز اعتراضات مردمی در نیمه دوم سال 1355 به همراه جمعی، آزاد شد و فعالیت‌های سیاسی خود را از سرگرفت.
ایشان پس از هجرت امام خمینی به پاریس، با نظر آیت‌الله بهشتی به پاریس رفت؛ اما پس از چندی برای کمک به ساماندهی تظاهرات تاسوعا و عاشورای 1357 به ایران بازگشت. عراقی بعد از پیروزی انقلاب، به حکم امام به عضویت شورای مرکزی بنیاد مستضعفان درآمد و سپس به اتفاق آقای مهدیان، سرپرستی روزنامه کیهان را به عهده گرفت.
شهادت
ادای تکلیف بدون توجه به نتیجه، در تفکرّ حضرت امام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. شاگردان آن حضرت نیز، همیشه انجام تکلیف را از اهم واجبات می‌دانستند. شهید عراقی ـ که عاشق، مخلص و مرید صادق امام خمینی بود ـ در هر صحنه‌ای که وارد شد، بر اساس ادای تکلیف، لحظه‌ای از انجام وظیفه غفلت نکرد. او از روزی که پای در میدان مبارزه نهاد، در آرزوی شهادت بود و شهادت را همواره فوزی عظیم و رستگاری محتوم می‌دانست. امیر عراقی، فرزند شهید عراقی می‌گوید: «پدرم، بیست سال انتظار شهادت را کشید و آرزو داشت که خونش را نثار اسلام کند».
شهید عراقی با گلوله کوردلانی به آرزوی دیرینه خود دست یافت که از قبل از پیروزی انقلاب، آنان را می‌شناخت. این گروه به رهبری «علی اکبر گودرزی» ـ که فعالیت خود را با تفسیر قرآن در مساجد مختلف شهر آغاز کرده بود ـ تأسیس شد و ابتدا با نام «کهفی‌ها» و پس از چندی با عنوان «فرقان» به فعالیت پرداخت. آنان به شناسایی مؤثرترین افراد در تحکیم بنیان‌های انقلاب اسلامی پرداختند و سپس به دستور گودرزی به ترور ناجوانمردانه آنان اقدام کردند.
در چهارم شهریور سال 1358، شهید مهدی عراقی به همراه فرزندش حسام، در مقابل منزل، توسط این گروه آماج گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر شهید عراقی و فرزندش، با احترامی خاص به شهر مقدس قم انتقال یافت و در حالی‌که حضرت امام شخصاً در تشییع جنازه او حاضر بودند، در کنار بارگاه ملکوتی حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.
شهید عراقی از منظر امام و رهبر انقلاب
امام خمینی(ره) بعد از شهادت شهید عراقی در پیامی فرمودند: «من ایشان را حدود بیست سال است که می‌شناسم. عراقی برای من، برادر و فرزند خوب و عزیزی بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود».
مقام معظم رهبری نیز درباره او فرمودند:«مرحوم شهید عراقی یکی از چهره‌های کم نظیر در صحنه مبارزه و خط انقلابی پیش از پیروزی انقلاب بود. ایشان، عنصر شریف و عزیزی بود که از دست رفتند. شهید عراقی، جوانی و عمر و نشاط خود را فدای جایگزین نمودن حکومت خدا به جای حکومت طاغوت کرد که همین هم شد و بدین لحاظ، بزرگ‌ترین حق را به گردن انقلاب، همین گونه اشخاص دارند که در آن دوران اختناق، این چنین فداکاری کردند. شهید عراقی و هم‌رزمانش از همان ابتدای شروع حرکت انقلاب و روند مبارزه، یعنی سال 1342، خیلی جدی به اساسی‌‌ترین محور انقلاب، یعنی امام، متمایل شده بودند و از خط مستقیم خود به هیچ وجه منصرف نگردیدند».
از لابه لای خاطرات
سنگ صبور
حاج مهدی عراقی سنگ صبور همه بود. او 13 سال در زندان رژیم فاسد شاه، تمام وجود خود را برای آسایش زندانیان در طبق اخلاص قرار داد. غذایی که در زندانهای رژیم پهلوی برای زندانیان تهیه می‌شد، قابل خوردن نبود؛ لذا حاج مهدی عراقی برای رفاه و سلامت زندانیان بار سنگین مسئولیت آشپزخانه زندان را به عهده گرفت و سال‌ها، از صبح تا بعد از ظهر، برای تهیه غذای زندانیان تلاش می‌کرد؛ تا آن‌ها در رفاه و آسایش باشند.
هیأت عزبیون!
«ابوالفضل توکلی بینا» از مبارزین انقلاب می‌گوید: « در دورانی که به دبیرستان می‌رفتم با شهید عراقی آشنا شدم. ایشان هنوز دیپلم نگرفته بود که مبارزه با رژیم فاسد شاه را شروع کرد و وارد جمعیت فدائیان اسلام شد. شب‌ها در مسجد امام با شهید عراقی و سید محمد علی لواسانی، بحث‌های سیاسی و اجتماعی می‌کردیم و به این ترتیب، «هیأت عسگریون» تشکیل شد. همه اعضای هیأت، جوان بودند و به شوخی به ما می‌گفتند «هیأت عَزَبیون»؛ چون هیچ کدام ازدواج نکرده بودیم.
مقاومت ستودنی
«سیّد کاظم موسوی بجنوردی» ـ از مبارزین پیش از انقلاب، که حزب «ملل اسلامی» را پایه گذاری کرده و پس از دستگیری، سال‌ها در زندان‌های رژیم طاغوت با مبارزین و افراد مختلف در زندان‌های گوناگون آشنا شده ـ در مصاحبه‌ای به یک خاطره جالب از اذعان مسعود رجوی به ضعف خودش و مقاومت شهید عراقی اشاره نموده که خواندنی است: «سرهنگ زمانی، رئیس زندان شده بود و من نیز به زندان قصر منتقل شده بودم. او برای درهم شکستن روحیه سران سیاسی مسلمان، آنها را به انفرادی فرستاده بود که از جمله آنها شهید عراقی و مسعود رجوی بودند. رجوی برای من نقل کرد که من و موسی خیابانی و بیژن جزنی و عراقی را به انفرادی بردند و شروع به کتک زدن کردند تا بگوییم غلط کردیم. من و بقیه بعد از چند ضربه، گفتیم؛ اما مهدی عراقی آن قدر مقاومت کرد تا بی‌هوشی شد. سه بار این اتفاق تکرار شد. بار سوم مهدی عراقی گفت: آخر برای چه بگویم غلط کردم؟ اما افسرها ـ که جوان بودند و شهید عراقی هم تیپ جوانمردانه و جذابی داشت ـ برای رهایی او به سرهنگ زمانی گفتند که عراقی هم اعتراف کرد تا او را نجات دهند؛ اما او نگفت و ایستادگی کرد و با این کارش، آبروی زندانیان سیاسی را خرید».
آرزوی شهادت
اولین روز شهریور سال 58 بود که به هم‌رزم قدیمی‌اش گفت: « نهضت بحمدالله به انقلاب تبدیل شد و ما گرفتار کارهای اجرایی شده‌ایم. نکند در رختخواب حرام شویم و از فیض شهادت، محروم و چیزی را که سالیان دراز آرزویش را داشتیم، به گور ببریم. ما همراه شهیدان فراوانی بوده‌ایم که آنها را با پیکر خون آلود به خاک سپردیم؛ نکند خون خودمان حرام شود». اما انتظارش دو سه روز بیشتر طول نکشید که گلوله‌های منافقین او را به آرزویش رساند.
منابع:
ماهنامه شاهد یاران، شماره 36، آبان 1387.
آن شمع سرنهاده، محمد رضا اصلانی، تهران، سوره مهر.
خاطرات ابوالفضل توکلی بینا در گفت و گو با روزنامه جوان.
آخرین ویرایش
در 1394/9/30 16:30 توسط فاطمه کاظمی

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
02188998601
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع قدس و ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366