کسی میتواند انسانی با این ویژگی را راهبری نماید که اولاً او را به صورت جامع و کامل بشناسد و از استعداد و نیازهای گسترده او و نیز قلمرو زندگی و اهداف بلند و حجم ظرفیت وجودی او با خبر باشد و ثانیاً جهان هستی و کلیه پدیدههایی که در ارتباط با انسان است را دقیق و جامع بشناسد تا با این دو شناخت، نحوه ارتباط منطقی و متعادل بین انسان و نظام هستی را تعیین و تبیین کرده و انسان را براساس قوانین و سنتهایی که حاکم بر این روابط است، تربیت نماید.
کسی که این اشراف را نسبت به انسان و هستی و روابط میان آن دو دارد، مربی انسان است. راستی چه کسی میتواند نقش این مربی را با این ویژگی ایفا نماید، جز وجود مقدس خدای سبحان؟
او که از ما به ما آگاهتر و از ما به ما مهربان تر و از ما به ما نزدیکتر است؛ حقایق دیروز و امروز و فردای مارا میداند و از مادرمان رئوفتر است و لطف و رحمت خویش را در متن زندگی ما جاری و ساری نموده است.
او میتواند قلمرو زندگی انسان را مدیریت کند و به عنوان یک مربی مسیر زندگی او را ترسیم کرده و راه از چاه نشان دهد تا انسان بداند که چگونه با عوامل بازدارنده رشدش، چون نفس، شیطان، جلوههای دنیا و برخوردهای غلط جامعه مبارزه نماید و از این موانع عبور کند.
خداوند به عنوان مربی اصلی انسان، «دنیا» را «مسیر» و راهی برای «اهل حرکت» قرار داده است. اگر دنیا راه است پس وظیفه انسان «عبور کردن» از این مسیر است و در این عبور و حرکت، نیازمند رهبری است که به صورت ملموس، او را لحظه به لحظه راهبری نماید و ضمن هدایت به سوی مقصد متعالی، دست او را بگیرد و نحوه راه رفتن در این راه را به او بیاموزد و چگونگی عبور از موانع را به او نشان دهد، که چنین مربی با چنین ویژگیهایی باید مورد اعتماد متربی(تربیت شونده) باشد و وقتی اعتماد در متربی تجلی مییابد که مربی خویش را از دو مشکل دور ببنید: اول، گناه و دوم، اشتباه.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گناه نمیکند؛ چون از غیر خدا آزاد است و اشتباه ندارد؛ زیرا به تمامی قوانین حاکم به هستی اِشراف دارد. لذا او دارای ویژگی آزادی و آگاهی است و از این رو میتواند مورد اعتماد انسانها باشد تا تمامی زندگی خویش را در اختیار او قرار دهند و این امام مهربان، آنها را مدیریت کند؛ چرا که او امین است و پیامبر نیز قبل از یافتن لقب امین، رسالتی را به عنوان مربی بر دوش نگرفت؛ چرا که نمیتوانست بگیرد، زیرا متربیان به او اقتدا نمیکردند.
در تربیت باید زمینهای را فراهم کرد تا متربی، مربی را «قبول» کند و این قبول، مقدمه «اطاعت» است و این اطاعت، مقدمه «تحوّل» و تحول، یعنی حرکت به سوی خدا و برای خدا و منطبق با فرمانها و نهیهای خدا.
باید به تربیت فرزندان خویش عمیق بیندیشیم تا آنها بر روی پای خویش و با تکیه بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بایستند و با تبعیت از رهنمودهای آن عزیز فرزانه، راه پر پیچ و خم عبودیت و بندگی را در مسیر درک مراتبی از حیاط طیبه در نوردند و آرام و به تدریج «آرامش و سکینه» در وجود ایشان تجلی یابد و در نتیجه پرتو آن بتوانند به تحلیل مناسبی از زندگی دست یافته و زندگی خویش را با نور ولایت همراه و منوّر سازند تا در تشخیص زیبایی از زشتی و حق از باطل به ورزیدگی ارزشمندی نائل شوند. این مهم، میطلبد که بحث تربیت مهدوی را برای مدتی ادامه دهیم. انشاءالله.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*. استاد و کارشناس تربیت مهدوی.
حجتالاسلام والمسملین علی صدوقی ـ دوماهنامه امان شماره 32