در پاسخ باید گفت هر چند زمینه های مردمی یکی از شرایط ظهور است ولی این شرط کافی نیست چرا که در کنار زمینه های مردمی اشخاص و یاران خاصی باید وجود داشته باشند که مدیریت کلان امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) را بر عهده گیرند.(مثلا در روایت داریم: لو کملت العده الموصوفه ثلاثمائه و بضعه عشرکان الذی تریدون، وقتی تعداد ۳۱۳ تا یار کامل شود. ظهور محقق می شود.نعمانی، الغیبه، باب ۱۲، ص۲۰۳.)نکته مهم این بیداری های مردمی که هر روز بیشتر شده و وسعت می یابد آیا واقعا زمینه های ذیرش مردمی آقاست؟یا نه. این ها زمینه ها و شرایطی است که اگر خوب مدیریدت شود می تواند زمینه شود و الا فرصتی است که از بین می رود و یا ممکن است بیراهه رفته و منحرف شود. بنابراین این موج سوم بیداری در جهان باید با استفاده از فرهنگ ناب اسلامی به موقع مدیریت شود. تاکیدی که مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیرشان در کرمانشاه داشتند مبنی بر این که عطش بیداری را باید جهت داد بسیار حائز اهمیت است این که روزنامه "گاردین" تخیرا نوشته است که ایران را باید کاملا منزوی کنیم تا نتواند در این امور دخالت کند نشان دهنده جایگاه مهم نقش انقلاب اسلامی ایران در جهان است.
غرب و نظام سلطه بسیار نگران است چرا که مدیریت را در این شرایط از دست داده است(چنان که یش از این نیز نظام کاپیتالیسم از مدیریت جهانی خارج شد) نظریه هانتیگتون در تقابل غرب و تمدن اسلامی، به همین موضوع بر می گردد، امروز غرب از درون دچار مشکل شده است، لذا تنها تمدنی که در جهان بلا منازع است، اسلام است، پس رهبران فکری ما باید بیداری اسلامی و بیداری مستضعفان جهان را مدیریت و هدایت کنند. گرچه این موضوع چنان که گفتیم هنوز کافی نیست. شرط دیگر وجود کادر و یاران است که کار خواص را مشکل می کند.
منتظران ظهور در حوادث اخیر هیچ گاه بی تفاوت نخواهند بود. آرمان منتظر، آرمان مستضعفان عالم است که از نظر فرهنگی، مکتبی و ایدئولوژیکی باید تاثیر گذار باشد. این بهترین فرصت است که منتظران از نظر فکری، علمی و هم از لحاظ ابزار های مختلف باید از این زمان استفاده کنند و اگر استفاده نکنند فرصت را از دست داده اند.
اربابان فرهنگی کشور نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفتر و سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه های علمیه، دانشگاه ها و نخبگان و مسئولین باید با نقش آفرینی به موقع به سمت مدیریت جنبش مثبت جهانی پیش روند.اگر بخواهیم زمینه ساز ظهور باشیم، حوزه های علمیه و دانشگاه های ما نباید صرفا به عنوان تماشاچی حوادث را نظاره کنند، بلکه باید آن را مدیریت کنند، به طور مثال با معرفی صحیح اسلام و سازماندهی مستضعفان علیه مستکبران این امر را تحقق بخشند.
فراموش نکرده ایم نامه امام خمینی(رحمه الله علیه) به گورباچف درباره از بین رفتن نظام کاپیتالیسم را؛ امام به گورباچف فرمودند: فکر نکنید حل مشکل شما پناه بردن به غرب است، تنها راه، برگشت به فطرت و دین الهی است. امروز نیز در این بیداری، تنها راه نجات مستضعفان این نیست که فلان ساختمان تجاری یا خانه فلان سرمایه دار را تصاحب کنند، بشر کمال خواه است، عدالت محور است، اما راهزنان او را به اشتباه می برند؛ این جاست که وظیفه نخبگان سخت می شود و باید این امر را مدیریت کنند. راه نجات این است که این جنبش به سویی هدایت شود که شایستگان و صالحان روی کار بیایند.
راهکار اساسی مسئله، رویکرد به دین، وجدان و آمادگی برای پذیرش مدیریت انسان آگاه و به دور از هواهای نفسانی است. در حال حاضر مشاهده می کنیم افکار، فرهنگ و نسخه های غرب در اقتصاد، فرهنگ، سیاست و حتی اجتماع رسوخ کرده است، راه حل مسئله فرار از مدرنیته به پست مدرنیته یا فرار از سکولاریسم به پست سکولاریسم یا از حزب حاکم به حزب رقیب نیست، راهکار اساسی به هم ریختن نظام مدیریت جاهلانه و هوس مدارانه است که بر جهان حاکم است و در نهایت رویکرد جدی به اسلام است. مشکلات کشور ما هم جدا از کم کاری ها، بخش مهم آن عمل به نسخه ای است که آن ها دارند و بر جهان حاکم است.
دوماهنامه امان شماره 32