• وقتی سلیمان پیامبر صلی الله علیه و آله برای بلقیس، نامه نوشت و او را به توحید فرا خواند، از آغاز همه چیز را روشن کرد: «انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم.»
• تمام پیامبران آمدهاند تا بگویند: «کونوا رَبّانیّین... ؛ مرد خدا باشید و از خاصان پروردگار».
• شب نیمه شعبان وقتی حکیمه خاتون بر بالین نرجس، سوره یس سجده میخواند، ناگاه نرجس از جای خود برخاست. حکیمه دریافت که هنگام ولادت فرزند مبارک نرجس فرا رسیده است . اولین سخن او در این موقع این بود : «اسم الله علیک هل تحسین شیئا ؛ نام خدا بر تو باد (خدا تو را حفظ کند یا در پناه خدا باش). آیا چیزی احساس می کنی ؟» (کنایه از این که آیا وقت ولادت فرزندت رسیده است؟)».
نگاهی به زندگی اولیای خدا این مطلب را روشن میکند که لحظه لحظه حیات آدمی با اسم «رب» گره خورده است. اولیاء به نام او مینشینند، بر میخیزند، میخورند و میآشامند. آغاز و پایان همه چیز را از خدا میدانند و خود و دیگران را بازگشت کننده به سوی او. سخن و سکوت بنده برای خداست؛ نشست و برخاست او برای اوست؛ برای او میخواهد و برای او نمیخواهد.
• یكى از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله نقل میكند: «با برخی از صحابه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودیم. به ناگاه، ایشان شخصی را نشانمان داد و فرمود: او اهل آتش است. بعدها در جنگ احد، او را دیدم كه در صحنه كارزار، عجیب میجنگید و شمشیر میزد. به خدمت رسولالله صلی الله علیه و آله رفتم و او را به حضرت نشان دادم و گفتم: یا رسولالله! این همان كسى است كه شما میفرمودید اهل آتش است! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «باز هم اهل آتش است». خیلى تعجب كردم؛ چرا كه میدانستم حضرت رسول صلی الله علیه و آله سخن به گزاف نمیگوید، اما میدیدم که عمل این فرد، عمل اهل آتش نیست. سعى کردم در معركه جنگ، خودم را به او نزدیك كنم. وقتى نزدیکش رسیدم، به او گفتم: دست مریزاد! خسته نباشید برادر! خوب در راه خدا شمشیر میزنى! گفت: آرى! آن مَرْكَبِ زیر پاى آن مشرك را ببین چه مركب خوبى است! میخواهم صاحبش را بكشم و آن مركب را به غنیمت بگیرم.»
جالب این است كه آن شخص در همان جنگ، كشته شد و به «قتیل الحمار» یعنى «كشته راه الاغ» شهرت یافت! چرا که پس از جنگ، وقتی بازماندگان، تکتک شهدا را احترام میگذاشتند، به او رسیدند و خواستند او را نیز احترام کنند، اما پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اوشهید نیست. او کشته الاغ است. او برای تصاحب الاغ با صاحب الاغ جنگیده و میخواسته آن را به غنیمت ببرد؛ پس کشته راه الاغ است نه شهید راه خدا.»
میبینید؟ شکل کار یکی است؛ همه لباس رزم پوشیدهاند، همه در لشگر پیامبر صلی الله علیه و آله جنگیدهاند، همه با دشمن مبارزه کردهاند و سختی و مرارت دیدهاند. اما این کجا و آن کجا؟
آری! گاهی شکل کار یکی است، اما محتوا و هدف و انگیزه متفاوت میشود. روی یک نیمکت مینشینند و یک درس را میخوانند؛ اما یکی موحد میشود و یکی مشرک. یکی بنده میشود و یکی بندگی را از یاد میبرد. هر کاری دو نوع رهرو دارد: یا الهی و خدایی یا نفسانی و دنیوی.
آغاز مدرسه، آغاز دانشگاه، آغاز حوزه و آغاز سال تحصیلی، بدون توحید و با دوری از اطاعت خدا فایدهای ندارد؛ چنانکه کار سیاسی و کار اجتماعی، بدون خدا محوری و اخلاص، جز خسارت در دنیا و آخرت، سودی ندارد.
امام راحل نیز میفرمود: «علم ـ توحید اگر برای غیر خدا باشد از حجب ظلمانی است».
در آغاز سال تحصیلی باید تکلیف خود را روشن کنیم و بدانیم چه کارهایم. افتتاح ما با چیست؟ با نام خداست یا با نام دیگری؟ به اسم رب است و یا انانیّت و نفسانیت؟
انتخابات شایسته هم به این است که انتخاب اولِ کاندیدا چیست؟ آیا خدا را انتخاب کرده است تا موکّلین خود را به سعادت نزدیک کند یا انانیّت و نفسانیت محور اوست که در نتیجه هم خود را به جهنم نزدیکتر میکند و هم موکلین خود را به بیراهه و جنجالهای بیحساب و کتاب، میکشاند.
البته باید یادمان باشد که آنهایی که نام خدا را میبرند نیز چند نوع هستند: برخی، فقط نام خدا به زبان میآورند، اما برخی در عمل هم به آن قائلاند و معتقدند که: «کلمه لا اله الا الله حصنی»؛ وقتی چنین حصن و دژی در کار باشد، درس و مدرسه و علم و تعلیم، ارزش دارد و الا جز گمراهی چیزی به بار نخواهد آمد و انسان هر روز از هدایت دورتر شود.
برخی امام زمان علیه السلام را میخواهند برای اینکه امام ، آنان را به حمار و مال و منال برساند و اگر نرساند، مثل طلحه و زبیر، میرمند و جدا میشوند.
اما حضرت مهدی علیه السلام آنچه بعد از ظهور بر پا میکند، توحید است. او خود، موحد است و توحید را اقامه میکند، مثل پیامبران که موحد بودند و دعوتگر به توحید.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «مردم در میان رکن و مقام با او(حضرت مهدی) بیعت میکنند. خداوند دین را برای او آسان میگرداند و فتوحات بسیاری به دست او میگشاید، تا در روی زمین، احدی باقی نباشد جز اینکه بگوید: «لا اله الا الله.»
منتظران حضرت مهدی علیه السلام هم، منتظر امامی هستند که خود و یارانش جز مسیر توحید و بندگی ره نمیپویند. لذا چنین منتظر و موحدی با شرک مخالف است و آن را در جبهه مقابل امام و انتظار میبیند و با آن مخالفت و مبارزه میکند. معتقدان به مهدویت، با باور به چنین امامی، نه تنها هر روزه بر معرفت توحیدی خود میافزایند که برای زمینه سازی و آمادگی دیگران نیز میکوشند و آنان را به توحید فرا میخوانند و با مظاهر شرک مبارزه میکنند.
جامعه معتقد به مهدویت، باورمند به امام و رهبری است که از نماز و عبادت، رنگ چهرهاش پریده و چون جدّ بزرگوارش، سجدههای طولانی و اشکهای فراوان دارد و در مقابل خدا چون عقابی که بالهایش را خاضعانه گشوده، فروتن است. منتظری که چنین اسوهای دارد و میداند او همنشین مناجات و اشک است، از سویی تلاش میکند خود را به صفات امام، نزدیک و از او را پیروی کند و از سوی دیگر، برای رسیدن به «صلاح» تلاش مینماید؛ چرا که لازمه وراثت زمین، شایستگی و صالح بودن است که: «یَرثُها عِبادِی الصّالِحونَ» و وعده خدا برای کسانی است که دارای ایمان و عمل صالحاند: «وَعَدَ اللهُ الَّذین آمنوُا مِنکم و عَمِلوا الصّالِحاتِ...». بنابر این، منتظر با عبادت و بندگی عجین است؛ چنان که برای پیروزی بر سختیها و امتحانهای دوران غیبت، نیاز به عبادت و بندگی، بیشتر میشود. نتیجه آن که منتظران امام زمان علیه السلام کسانی هستند که به اطاعت و عبادت پروردگار، مأنوس و در اجرای احکام دین کوشا هستند.
* . سردبیر.
. سوره هود/41.
. سوره زخرف/13.
. سوره نمل/30.
. سوره آلعمران/79.
. بحارالأنوار، ج51، ص17.
. ملا محمد مهدی نراقی، جامع السعادت، ج3، ص113.
. جهاد اکبر، ص18.
. شافعی، البیان، ص129.
. امام موسی بن جعفر علیه السلام: پدرم فدای كسی كه... زردی صورتش به واسطه بیداری شب، پیوسته بر او نمایان است. پدرم فدای كسی كه شبها در حالی كه در سجده و ركوع است، ستارگان را میپاید. پدرم فدای كسی كه در راه خشنودی خدا، سرزنش هیچ سرزنشكنندهای در او اثر نمیگذارد، هم او كه روشنی بخش تاریكی است. پدرم فدای كسی كه به امر خدا قیام مینماید». فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 200.
. امام صادق علیه السلام فرمود: المهدی خاشع لله کخشوع النسر لجناحه. الملاحم و الفتن، ص44.
. سوره انبیاء/105.
. سوره نور/55.
محمدصابر جعفری* ـ دوماهنامه امان شماره 32