کوچه کوچه میرقصد، با تبسم خورشید
در ترانهها جاری، از ترنم خورشید
مردم دو چشمانم، با تغزّل نامت
مثل زنبق و لاله، در تجسّم خورشید
گفته اند میآیی، در سپیده ای زیبا
تا زمین شود گویا، با تکلّم خورشید
گفته اند میآیی، تشنگان کوثر را
پر دوباره خواهد شد، ساغر از خم خورشید
رو به سمت مشرق کن، تا حبابها بینند
التهاب دریا را، در تلاطم خورشید!
ما بدون تو، یعنی: سایه سایه تاریکی!......................
حسن کردی
یا ایهاالعزیز دلم مبتلایتان
دارد دوباره این دل تنگم هوایتان
از حال ما اگر که بپرسی ملال نیست
جز دوری شما و فراق صدایتان
من غصه ام گرفته برای غریبی ات
حالا شما بگو کمی از غصه هایتان
یک روز زیر پای شما خاک میشوم
من زاده میشوم که بمیرم برایتان
ناقابل است پیش کشم در برابرت
چشمم سرم دلم همه اقا فدایتان
با این همه که رنج کشیدی به خاطرم
کشتی مرا دوباره به اشک و دعایتان
حسنا محمدزاده
پلک بر هم زدی و شهر چراغانی شد
ماه ، دیوانه آن حالت عرفانی شد
قل هوالله احد گفتی و همپای ِاذان
خاک ، آکنده از آن لهجه قرآنی شد
ماهی ِ عشق ، در آرامش اقیانوست
دل به امواج زد و صخره ی مرجانی شد
دکمه ی پیرهنت بین کتابم جا ماند
نخ به نخ شعر شد و مایه ی حیرانی شد
یوسف ، آزاد شد از چاه ِ حسادت ، اما
گوشه ی دهکده ای گمشده زندانی شد
مومیایی شده در مصر، خدایی دیگر
دل ِ یعقوب همان گونه که می دانی شد
حال هر کلبه ی برفی ، لب ِ کوهستانت
رقت انگیز تر از خواب ِ زمستانی شد.
عرق ِ شرم ِ پدر ... آب و کمی نان بیات
مشقِ هر روزه ی هر طفل دبستانی شد
آه ِ برخاسته از دودکش ِ همسایه
در سر ِ پنجره ها مایه ی ویرانی شد
بادها متفق القول ، شهادت دادند
گل سرخ از شب هجران تو قربانی شد
پشت هم می شکند شاخه ی زیتون و انار
باغبان ! باز هوا ابری و طوفانی شد
باد با خود نَبَرد لانه ی زنبوران را ؟!
گل ِ من ! وعده ی دیدار تو طولانی شد
شهد چشمان تو ، یک روز عسل خواهد شد
گرچه کندو پر از آهنگ پریشانی شد
زندگی نامه ی آیینه پر از ابهام است
نور ، آشفته ی آن تابش پنهانی شد
هیچ کس از دل و جان درد تو را درک نکرد
گرچه شعبان شد و هر کوچه چراغانی شد
زهیر دهقانی آرانی
مستیم ولی مست می موعودیم
هستیم چنین و از ازل هم بودیم
ما را چو عدو مور شمارد غم نیست
ما وارث مُلک وَلَد داوودیم
از نسل خلیلیم و تبر در دستیم
ما بت شکنان معبد نمرودیم
ما منتظریم کعبه روشن گردد
دیری است پی اجازت معبودیم
تا یار دو دست خویش بر پرده زند
ما شاهد آن طلیعه مشهودیم
یا رب نکند چشم ز ما بردارد
گر یار ز ما دور شود نابودیم
آدینه ز تقویم همه حذف شده است
از بس همگی در پی بیع و سودیم
کشکول زهیر از دو بیتی خالی است
درویش غزلسرای خاک آلودیم
دوماهنامه امان شماره 48