یکی از راههای یاری حضرت بقیة الله(عج) خدمت کردن به ایشان است. این خیلی اشتباه است که ما بگوییم امام زمان(عج) برای ما چه کار کرده است، بلکه باید به خودمان بگوییم ما برای ایشان چه کردهایم؟! ما که نفس کشیدنمان را مدیون امام عصر(عج) هستیم. در دعای عدیله آمده که «بِیمنِه رُزِقَ الوَری؛ به برکت او دیگران روزی میخورند». پس مسئله مهم خدمت ما به ایشان است. این سستی و کاستی که در ما ایجاد شده، بیشترش به خاطر فاصله گرفتن ما از امام عصر(عج) است. اگر حتی خدمتی کوچک به ایشان بکنیم، زندگی خودمان برکت پیدا میکند. شما ببینید خدمت به امام زمان(عج) چه ارزشی دارد که از امام صادق علیه السلام می پرسند: آن امام موعود که جهان را پر از عدل و داد میکند شما هستید؟ ایشان میفرمایند: نه اما اگر او را درک میکردم تمام مدت عمرم را در خدمت به ایشان سپری میکردم.
پس معلوم میشود که خدمت به امام عصر(عج) کیمیایی است که وجودمان را به طلا تبدیل میکند و به وقت و زندگی ما برکت و نشاط میبخشد.
در این لحظه مجری حرف حاج آقا را قطع کرد و با عوض شدن زاویه دوربین، سرش را برگرداند و گفت: با تشکر از بیانات شما، چون وقت برنامه رو به پایان است، لطف کنید در سه دقیقه بفرمایید بهترین راه خدمت ما به آن حضرت چه میتواند باشد؟
حاج آقا ادامه داد: البته راههای خدمت به ایشان زیاد است. اما در این وقت کم فقط به یک خدمت اشاره میکنم. الان شاید بزرگترین خدمت ما به آن حضرت، این باشد که زمینه ظهور را ما باید فراهم کنیم و یکی از راههای مهم فراهم کردن زمینه ظهور، دعای دسته جمعی ما شیعیان است. حالا چون وقت نیست، خیلی خلاصه عرض میکنم که اولاً دعای ما در فرج و ظهور امام خیلی مؤثر است. دلیلش هم این است که اگر دعای ما اثری نداشت، خود امام عصر(عج) سفارش نمیفرمودند که برای تعجیل در فرج من زیاد دعا کنید «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج». پس معلوم است که دعای تک تک ما اثر دارد؛ لذا حضرت از همه التماس دعا دارند. آیتالله بهجت(ره) فرمودند: دعای تعجیل فرج، دوای دردهای ما است و بعد اشاره فرمودند که در روایت آمده در آخر الزمان همه هلاک میشوند، الاّ کسانی که برای فرج دعا میکنند.
دوم اینکه امام صادق(عج) جریانی را از قوم بنیاسرائیل نقل میکنند که به خاطر گناهانی، خداوند مقدر کرد چهارصد سال برای بنیاسرائیل پیامبر نفرستد. دویست و سی سال از این جریان گذشت. مردم و علمای بنیاسرائیل متوجه این عذاب و بیبرکتی ناشی از آن شدند. دنبال راه چاره بودند، به فکر توسل و دعا افتادند. همگی خانه و کاشانه را رها کردند و چهل روز به بیابانها رفتند «و ضجوا و بکوا الی الله» و با گریه و زاری از خداوند درخواست رحمت نمودند. خداوند متعال به خاطر این دعاها و اشکها، پیامبری برایشان فرستاد و از صدوهفتاد سال غیبت آن پیامبر صرف نظر کرد.
امام صادق(عج) بعد از نقل این جریان فرمودند: شما شیعیان هم این گونهاید. اگر دستانتان را با تضرع به سمت آسمان بلند کردید و با اشک و آه برای فرج دعا نمودید، ظهور نزدیک میشود؛ اما اگر دعا نکردید و بیخیال نشستید، غیبت امام زمانتان تا آخرین حد خود، طول میکشد.
پس دعای ما خیلی اثر دارد. منتها باید دسته جمعی و با حال توجه و استغاثه باشد. امام باقر(عج) فرمودند: اگر یک روز صبح بیدار شدید و یکی از ما اهل بیت را در میان خود ندیدید، به خداوند متعال استغاثه کنید که اگر این کار را کردید، فرج حاصل میشود. «ان اصبحتم یوماً لا ترون منهم احداً فاستغیثوا بالله عزوجل ... فما اسرع ما یأتیکم الفرج».
در این لحظه مجری برنامه با تشکر از حاج آقا از ایشان خواست که سخن پایانی را بفرمایند. حاج آقا لبخندی زد و گفت:
ایام اعتکاف نزدیک است. بسیار شایسته است ما هم این سه روز اعتکاف را در مساجد جمع شویم و خود را مهمان خدا کنیم و خواسته و حاجت ما فقط تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) باشد. این سه روز، یاد امام را بیشتر در خودمان زنده کنیم و همگی به صورت جمعیتی یک دل، با حال دعا و توسل، برای آمدن حضرت ولی عصر(عج) دعا کنیم.
خوب است در ایام اعتکاف، از خودمان و خواستههایمان فاصله بگیریم. این همه خودمان را دیدیم؛ این همه به فکر خواهشهای نفسانی بودیم؛ به کجا رسیدیم؟! حالا این سه روز خودیّت را به کنار بیندازیم، با تمام وجود، امام جانها را صدا بزنیم و با ضجه و گریه از خدا بخواهیم باقی مانده غیبت را ببخشد. اگر همه مردم ما یک دل و یک صدا شوند، محال است تأثیری در جلو افتادن ظهور حاصل نشود. وقت گذشت ولی اجازه دهید من این نکته را هم اضافه کنم.
در این حال مجری به پشت صحنه نگاهی انداخت و گفت: بله حاج آقا، دوستان ما لطف کردن و پنج دقیقه به وقت برنامه اضافه کردند، شما سخنان خود را ادامه دهید.
حاج آقا ادامه داد: بله عرض میکردم این سه روز اعتکاف را روزه بگیریم و در خانه خدا بست بنشینیم. از دنیا و مافیها غافل شویم و فقط خواستهمان، ظهور امام زمان(عج) باشد. من در اینجا مناسب است اشارهای به عمل اُم داود کنم تا بهتر به وظیفهمان در این سه روز آشنا شویم. حکومت ظالم، شخصی را به اسم داود زندانی کرد. مادر داود به محضر امام صادق(عج) رسید و از امام درخواست کمک برای نجات فرزند زندانیش را کرد. امام فرمودند: سه روز (13و 14و 15) رجب؛ یعنی همین ایام اعتکاف را روزه بگیر و ظهر روز پانزدهم بعد از نماز بنشین و آیات چند سوره ... و این دعا را «دعای اُم داود» که اسم اعظم خدا در آن است و با آن هر چه را بخواهی مستجاب میشود، بخوان تا فرزندت از زندان آزاد شود. مادر داود این کار را کرد و پسرش همان موقع از زندان آزاد شد و چند روز در راه بود تا به خانه رسید. آیا ما زندانی نداریم؟!
آیا امام زمان شما در زندان غیبت نیستند؟! آیتالله بهجت فرمودند: «او [امام زمان(عج)] در زندان است، خوشی و راحتی ندارد و ما چه قدر از مطلب غافلیم و توجهی نداریم!» حصار غیبت، امام عصر(عج) را احاطه کرده است و ما وظیفه داریم کاری کنیم تا این حصار برداشته شود.
الا ای زندانی غیبت
دعا کن طی شود ایام غیبت
به آنانی که مشتاق ظهورند
به سالی بگذرد هر آن غیبت
نشان دهیم که خواستههای حضرت را بر خواسته خودمان مقدم داشتهایم و ایشان برای ما، از همه کس، حتی خودمان، عزیزتر است. آن هنگام شما ببینید آن اعتکاف که رنگ و بوی مهدوی دارد، چه اعتکافی میشود و چه برکاتی شامل حال معتکفین میکند! به یقین خود حضرت مهدی(عج)، دعا گوی همچنین جمعی خواهند بود. در این لحظه مجری برنامه از حاج آقا تشکر کرد و همه ما را به خدا سپرد و برنامه پایان یافت.
هاج و واج مانده بودم، تا حالا به این مسئله فکر نکرده بودم که آیا میشود به امام زمان(عج) خدمت کرد؟! عزمم را برای رفتن به اعتکاف جزم کرده و به سراغ مادرم در آشپزخانه رفتم. پدر با اینکه جمعه بود برای کاری بیرون رفته بود و میدانستم اگر مادرم راضی باشد، او حرفی ندارد.
وارد آشپزخانه شدم. مادرم مشغول درست کردن ناهار بود. بدون مقدمه گفتم: مامان میخواهم به اعتکاف بروم. بدون اینکه به من نگاهی بکند، سیب زمینیها را ریخت توی ماهی تابه و گفت: برو عقب عزیزم روغن به صورتت نپاشد. بعد هم نگاهی به من کرد و گفت: اعتکاف دیگه چه صیغهای است؟! برای این که نظر مادرم را جلب کنم، خیلی آرام گفتم: ببین مامان جون! سه روز به مسجد میرویم، مهمان خدا میشویم و به عبادت خدا میپردازیم. مادرم که از تغییر بیانم متوجه منظورم شده بود گفت: اگر قول میدهی بعد از آن سه روز، همیشه این طوری با من حرف بزنی اجازه میدهم و الاّ راضی نیستم به اعتکاف بروی.
با خوشحالی گفتم: چشم مامان جون! قول میدهم. اصلاً اعتکاف برای همین کارها ست که سعی کنیم اخلاق و رفتار بدمان را اصلاح کنیم. مادرم گفت: البته باید از پدرت هم اجازه بگیری. گفتم: اجازه بابا با من.
خیلی خوشحال بودم، برای اولین بار قصد اعتکاف داشتم، آن هم به چه نیتی؛ به نیت دعا برای ظهور امام زمان(عج).
* . دانش آموخته کارشناسی ارشد تفسير.
. بحارالانوار، ج51، ص 148.
. محمد تقی اميديان، امام زمان در کلام آيتالله بهجت، ص47.
. محمد تقي اصفهانی، مکيال المکارم، ج1، ص347.
. شيخ صدوق، کمال الدين، تمام النعمة، ج2، ص 599.
. محمد تقی اميديان، امام زمان در کلام آيتالله بهجت.
حسن محمودی ـ دوماهنامه امان شماره 24