نویسنده: منیره زارعان
ناشر: بوستان كتاب
برگی از كتاب:
مثل وابستگی جهان خلقت به حجت خدا، مثل وابستگی انسان به هواست. قوام وجود انسان به هواست. جایی که هوا نباشد، انسان، توان بودن ندارد. امام هم اگر نباشد، جهان خلقت، تاب ماندن ندارد. امام، حجت خدا در دنیا و ولی خدا بر مردم است و در نظام خلقت ولایت تکوینی و تشریعی دارد.
این ها را باید بدانی تا بدانی که در انتظار که هستی. در انتظار او که آسمان به یاری او ایستاده است و زمین به یمن وجود او گیاه میرویاند. او که دلیل بودن همه هستی و بهانه آفرینش است. او که از عصاره عصمت آفریده شده، از آلودگی خطا در امان است و از کدورت گناه، پاک و ولایت او، یعنی اطاعت محض از او؛ یعنی آن که او را در امور زندگیات، چه فردی وچه اجتماعی از خودت دخیلتر بدانی و اطاعت از او را اطاعت از خدا بدانی. این همان ولایتی است که خدا به آن فرمان داده است. معنای همان (أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولی الأمر منکم) است. یعنی که چون قطرهای در جویبار زلال ولایت جاری شوی و دل به مسیر هدایت او بسپاری. در هر صراطی که راه مینماید، با تمام وجود قدم نهی و باور کنی که تنها او صراط مستقیم است و مهرش را در ذره ذره وجودت به ودیعه بگذار تا روزی که این مهر، جواز از ورود تو به وادی سعادت شود.
باید یقین داشته باشی که دوستی او، یعنی دوستی خدا و مهر او، یعنی مهر خدا و دشمنی و مخالفت با او، یعنی دشمنی و مخالفت با خدا. آن وقت میبینی که در غیبت او چه سرگردان و حیران ماندهای؛ میدانی که او هست. اگر نبود حجت خدا بر روی زمین، زمین اهلش را در خود فرو میبرد و آسمان در هم میپیچید. میدانی که او هست، اما در پس پرده غیبت، تو را میبیند و راه مینماید، اما از پشت حجاب غیبت؛ مثل خورشیدی پشت ابر، میدانی که هست و میدانی که به نورش دنیا را روشن میکند.
و چه قدر دلت می خواهد که این ابر کنار برود وخورشید را با همه ی وجودت حس کنی. چه قدر دلت میخواهد که بیاید و دیدگان تو به دیدار جمالش روشن شود. بیاید و بر کوچههامان قدم نهد و قدمگاهش را ببوسی و بر چشم نهی و آن را توتیای دیده سازی.
کاش که بیاید و بهاری الهی را در دلهای تکتکمان به پا کند و ما چشم دوخته در آینه معرفتش و شناسای قدر والایش، سر به اطاعت محضش نهیم و جان و سر به رهش فدا کنیم. خوشا روزی که بیاید آن سراسر مهر، آن لطف ازلی، آن محبت جاری و آن حقیقیترین بهار.
چه قدر فیض خدا در این گوشه خلقت جاری است؛ که خدا امام را ظرف وجود معنوی انسانها قرار داد و چه قدر حکمت او لایتناهی است، آن گاه که امام را در پرده غیبت کشید و چه قدر لطف و مهر میبارد که حتی در غیبت هم، ما را تنها نگذاشت و زنجیره ولایت را همواره متصل نگاه داشت تا در دوران تاریک غیبت و در هجران بهار، راه را گم نکنیم و سبز بودن را از یاد نبریم و آینه اطاعت محض را که خصلت دایمی انسان است در برابر شیطان منهیم، با او باشیم و به راه او قدم زنیم، سبز و بهاری بمانیم، معنای گلهای خوبی را در یادها نگه داریم و آماده شویم که آمدن بهار، سخت نزدیک است.
دوماهنامه امان شماره 47