حاج مهدی سلحشور مداحی را از 1365 در دوران دفاع مقدس آغاز كرد. وی دارای سه فرزند است و در حال حاضر مشغول تحصیل دروس حوزوی است. با وی درباره سبك زندگی هیأتی به گفتگو نشستیم كه حاصل آن تقدیم شما می شود.
اگر بخواهید تعریفی از سبک زندگی هیأتی داشته باشید، چه تعریفی را منطبق بر این نوع زندگی میدانید؟
اعتقادم بر این است که هر چه قدر ما بتوانیم زمان هیأت را گسترش دهیم و در طول هفته تسری بدهیم شاید بشود گفت، زندگی ما به یک زندگی امام حسینی شبیهتر شده است.
امام حسین علیه السلام ما محدود به دو ساعت در هفته نشود. من همیشه به بچههای خودم می گویم که حتماً پنج دقیقه از زمانی که در هیأت هستید، نه گریه کنید و نه گوش کنید و نه سینه بزنید، بلکه بنشینید و فکر کنید که من قرار بود در این هفته این کارها را انجام دهم و بعضی کارها را انجام ندهم؛ آیا در یک هفته توانستم به قولهایم عمل کنم؟ یعنی پنج دقیقه از جلسه هیأت، جلسه محاسبه و مشارطه بشود. وقتی با این نگاه زندگی کنیم، وقتی از هیأت، بیرون میآییم، در زندگیمان یک هیأت جدید درست شده است.
کسی میتواند زندگی امام حسینی داشته باشد که تمام زندگیاش، هیأت شود. باید باور کنیم که زندگی و همه چیزمان برای حضرت است ودر محضر حضرت هستیم؛ آن موقع میدانی که سر سفره نشسته ای و نمیتوانی بدون توجه به حضرت، غذا بخوری؛ نمیتوانی موقع خواب، یک سلام به امام حسین علیه السلام ندهی و با فکر امام حسین علیه السلام نخوابی؛ این طور در جای جای زندگیات، اثر میگذارد.
البته معنای این حرف ها این نیست که به این مقوله فقط از زاویه گریه و مصیبت نگاه کنیم. مگر خود امام حسین علیه السلام صبح تا شب گریه میکردند؟ منظور این است که به خاطر امام حسین علیه السلام به زن و بچهام بیشتر احترام بگذارم.
با توجه به اینکه ممکن است به خاطر مداحی در مناطق مختلف، بسیاری از اوقات در کنار خانواده نباشید، این کمبود حضور را چگونه جبران میکنید؟
در زندگی شخصیام اعتقاد دارم که خانواده، سختیهای کارم و نبودنم در منزل را به خاطر امام حسین علیه السلام تحمل میکنند و من هم به این نگاه احترام میگذارم. به طور مثال ممکن است خانواده،گاهی یک چیزی هم بگوید و من جواب ندهم؛ یا زمانی ممکن است من چیزی بگویم و خانواده به خاطر امام حسین علیه السلام تحمل کند؛ در این صورت است كه همه اینها زیبا و زندگی امام حسینی میشود.
خود من هیچ وقت با خانواده و فرزندانم نیامدهام صحبت کنم که بیایید از این به بعد امام حسینی باشیم، بلکه در عمل، این امر اتفاق افتاده است و ناخودآگاه فرزندان و اطرافیان درس میگیرند.
چگونه میشود بین امور زندگی و هیأت، تعادل برقرارکرد؟ چرا كه گاهی در این زمینه افراط و تفریطهایی دیده میشود.
زندگی حسینی مثل یک پازل است که باید تمام قطعات آن در کنار هم چیده شود تا این پازل تکمیل شود. در این پازل، نماز اول وقت، اخلاق، ادب و تواضع، احترام به پدر و مادر، رسیدگی به درس و تحصیل، کسب روزی حلال و ولایت مداری و غیره وجود دارد.
من فکر میکنم که یک تا دو شب در طول هفته به سینهزنی و شنیدن معارف اهل بیت اختصاص داده شود کافی است، اعتدالش این است. البته نمیخواهم این را محدود کنم.
یادم است خدمت آیت الله مهدوی عضو مجلس خبرگان، رسیده بودیم؛ از ایشان پرسیدم که بعضی از اساتید اعتقاد دارند که هفتهای یک بار باید مجلس روضه و هیأت رفت و بقیه اوقات را باید به درس بپردازیم. ایشان در جواب فرمودند که ما 14 نفر طلبه بودیم که از آن جمع تعدادی مجتهد شدند و تعدادی دیگر به شهادت رسیدند. در آن جمع ما هر شب روضه داشتیم. اما روضه درکنار درس و مثل یك كلاس درس بود؛ ولی ما عادت داریم تمام تفریحمان را برسر هیأت خراب کنیم در حالی كه انسان متعادل با برنامهریزی باید به کار و زندگیاش هم برسد.
گاهی اوقات زمزمههایی از گوشه و کنار شنیده میشود که هیأت و مجلس امام حسین علیه السلام را نباید سیاسی کرد؛ نظر شما در این باره چیست؟
یکی از جریاناتی که در این باره وجود دارد، جا به جا شدن ارزشها با ضد ارزشهاست كه گاهی با رنگ و لعاب جوانپسند و بعضی اوقات با لحنی معنوی و عرفانی (البته به زعم خودشان ) مطرح میشود که: «مجلس امام حسین علیه السلام را با مسائل دیگر قاطی نکنید و اجازه دهید عزاداری صلابت خودش را داشته باشد» كه جا دارد در این زمینه دوستان أهل فکر و قلم به این شبهات پاسخ دهند.
اگر در این باره خوب بررسی کنیم، چه در لایههای ظاهری این تفکر و چه در لایههای زیرینش، همان بحث جدایی دین از سیاست که مرحوم مدرس در مقابل گفت:«سیاست ما عین دیانت ماست» قابل مشاهده است.
ما منابع بسیار متقن و مسلّم در دست داریم که در همین قرن اخیر، انگلیسیها در این موضوع چه سرمایهگذاری عظیمی کردهاند. به عنوان نمونه در زمانی که انگلیسیها به بوشهر حمله کرده بودند، جوانها گروه گروه برای مقابله با انگلیسیها هجوم آورده بودند. افسران انگلیسی که این رشادتها و ایستادگیها در مقابل خودشان را به چشم میدیدند به فکر راه حل میافتند که جلوی سیل نیروهای مردمی برای مقابله با نیروهایشان را بگیرند و بعد از بررسی به این نتیجه میرسند که به تأسیس و تقویت هیأتها و البته با رویکرد کاملاً انگلیسی بپردازند و با همین ترفند، روحیه بیتفاوتی را در میان مردم رواج دهند و به این وسیله جلوی استقبال مردمی از نبرد با نیروهای اشغالگر را بگیرند. پس میشود یک هیأتی کاملاً انگلیسی و دقیقاً مطابق با خواست انگلیس و اذناب او بر پا و با چند واسطه مخارج این هیأت هم از جانب آنها تأمین شود.
در دوران دفاع مقدس هم هیأتهایی وجود داشتند که عزاداریهایشان ترک نمیشد اما در طول 8 سال حتی یک روز هم به جبهه نرفتند اصلاً مثل این که امام حسین علیه السلام که این افراد برایش سینه میزدند با امام حسینی که مردم ما برایش جان میدادند فرق میکرد. بنابراین باید مواظب بود كه در این دام نیفتیم.
محمد رضا شایان ـ دوماهنامه امان شماره 45