امروزه و درگیرو دار سخن از سبک زندگی، مقولهای به نام سبک زندگی مهدوی به ظهور رسیده است. «سبك» در لغت در معانی گوناگونی همچون، روش و متد، كاربرد دارد، اما مهمترین پرسشی كه قبل از هرگونه بحث و گفتگویی درباره سبك زندگی مهدوی به ذهن خطور میكند آن است كه چرا باید به مقوله سبك زندگی پرداخت و در موردش مطالعه و تحقیق نمود؟
مفهوم زندگی
اگر بخواهیم به پاسخ مناسبی برای پرسش بالا دست یابیم، ابتدا باید شناختی از مفهوم «زندگی» داشته باشیم؛ چرا كه فلسفه وجودی روش و متد در زندگی، دستیابی به اهدافی است كه هر شخص یا گروهی در زندگی خود دارد.
گرچه حقیقت حیات و زندگی بر کسی معلوم نیست اما با مروری اجمالی به كاربرد این واژه در میان مردم، زندگی به « حالت موجود زنده كه با رشد و نمو و پاسخ به محركها مشخص میشود» معنا شده است. نكته مهمی كه باید در فهم و شناخت حقیقت مفهوم زندگی مورد توجه قرار گیرد فرق بین « زنده بودن» با «زندگی» است. « زنده بودن» وصفی است برای موجودی كه امكان ظهور و بروز آثار حیات در اوست و لو اینكه از آن آثاری صادر نشود. اما زندگی كردن به معنای به جریان انداختن این وصف و بروز دادن آثار آن است كه عبارتند از درك و آگاهی و قدرت بر حركت و عكس العمل و نظایر آن.
حقیقت زندگی انسانی در قرآن
با دیدن هر موجودی اعم از گیاه و حیوان و انسان كه از خود حركت و جنبش نشان میدهد، عبارت «زنده بودن» را در موردش به كار میبریم، اما باید دانست كه كیفیت و جلوههای حیات گیاهان و حیوانات با هم متفاوت است و همان طور كه حیوان نسبت به گیاه، از درجه بالاتری از زنده بودن برخوردار است، انسان نیز در مقایسه با حیوان چنین است. اما سؤال این جاست كه فرق حیات انسانی و ویژگیهای مخصوص این نوع زندگی نسبت به حیات حیوانی در چیست؟
«در قرآن یك نوع حیات دیگر غیر از این حیات برای انسان اعلام شده است. انسان از نظر منطق قرآن كریم ممكن است زنده باشد ـ یعنی در میان مردم راه برود، قلبش ضربان داشته باشد، اعصابش كار كنند، خون در بدنش در جریان باشد ـ ولی در عین حال مرده باشد. این تعبیر اساساً از خود قرآن است. مثلًا قرآن میگوید: «لِینْذِرَ مَنْ كانَ حَیاً» مردم را به دو دسته تقسیم میكند: مردم زنده و مردم مرده، و بعد میگوید این قرآن روی افرادی اثر دارد كه شائبهای از حیات در آنها باشد... و باز تعبیر دیگری قرآن كریم دارد كه...: «اوَ مَنْ كانَ مَیتاً فَاحْییناهُ» آیا آن كسی كه مردهای بود ولی ما او را به وسیله قرآن زنده كردیم: «وَ جَعَلْنا لَهُ نوراً یمْشی بِهِ فِی النّاسِ» و برای او نوری قرار دادیم كه به موجب آن نور در میان مردم راه می رود، یعنی وقتی در میان مردم راه میرود كسی است كه همراه خودش چراغ دارد و در روشنایی حركت میكند، آیا چنین كسی «كَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیسَ بِخارِجٍ مِنْها». یكی دیگر از آیاتی كه رسماً مردم را به دو دسته منقسم كرده است، دسته زندگان و دسته مردگان، و قرآن را عامل حیات و پیغمبر را محیی یعنی حیاتبخش و زنده كننده معرفی كرده است، آیهای است كه شاید صریحترین آیات قرآن در این مورد است. میفرماید: «یا ایهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَجیبوا لِلهِ وَ لِلرَّسولِ اذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ»... آیا زندگی یعنی نفس كشیدن و هوا را فرو بردن و بیرون دادن؟ نه، این معنی زندگی نیست، اینها برای ما شرایط زندگی است نه خود زندگی. خود زندگی بینایی (به معنی دانایی) و توانایی است».
اگر ما حیات انسانی را به گونهای كه در بالا تبیین نمودهایم، معنا كنیم در این صورت ملاك انسان زنده و مرده نیز مشخص میشود و به قول علامه طباطبایی:« زنده بودن انسان عبارت است از اینكه در مجرایی قرار داشته باشد كه فطرت، او را به سوی آن مجری هدایت می كند، مثل اینكه دارای عقلی سلیم و نفسی زكیه و مهذب باشد».
ضرورت انتخاب سبك در زندگی
پرسش مهم دیگری كه در راستای طرح سبك زندگی مطرح است این است كه چرا باید روشمند و با سبك زندگی كنیم؟ به راستی اگر كسی در زندگی خود سبك و شیوه كلی نداشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در این باره باید گفت: اولاً، عمر و سرمایههایی كه هم اكنون در اختیار ما قرار گرفته است از جهت كمی و كیفی محدود و موقت بوده و «فرصت، همانند ابر بارانزایی میگذرد»؛ این سرمایهها تنها، زمینهای است كه در صورت بهره برداری درست از آن باعث دستیابی ما با آرزوهای ما خواهد شد و در غیر این صورت چه از آن استفاده نكنیم و چه بد استفاده كنیم، موجب ناكامی و نابودی ما خواهد شد. از سفارش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علی علیه السلام است كه: «چهار را قبل از چهار چیز دریاب، جوانی قبل از پیر شدنت و صحت قبل از بیماریات و بینیازی قبل از فوت و حیات قبل از مرگت».
ثانیاً، سبک زندگی که در اصطلاح امروزی بر مجموعه رفتارهای برآورده از باورهای خاص، اطلاق میشود، ناظر بر رفتارها و جلوههای ظاهری بوده و آن نیز نمایانگر نوع بینشها و گرایشها و در نتیجه نشان دهنده هویت ماست. همانگونه كه پوشیدن پیراهن مشکی در ایام محرم، عشق ما به امام حسین علیه السلام و فرهنگ عاشورا را بیان میکند، استفاده از نمادهایی كه متعلق به فرهنگ ضد دینی غرب است، نشانه اعلام علاقه و وفاداری نسبت به آن اعلام بوده و نوعی آمادگی برای عضویت در جبهه آنهاست به همین علت بوده كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به امت خود سفارش فرمود:«لَا تَتَشَبَّهُوا بِالْیهُودِ وَ النَّصَارَی؛ ظاهر خود را شبیه یهود و نصارا نكنید».
مفهوم سبک زندگی مهدوی
تبیین سبك زندگی در قبل، بررسی مفهوم «سبك زندگی مهدوی» را حدودی سهل مینماید. اما آنچه كه در وضوح این اصطلاح به ما كمك میكند قید« مهدوی» است؛ به همین خاطر این كلید واژه باید به درستی شناسایی شود.
واژه مهدوی كه گاهی به صورت مهدویت نیز استعمال میشود از نسبت یك چیز با مجموع معارف مربوط به امام مهدی (عج) حکایت میكند كه در بحث ما این نسبت، بین نوعی از سبك زندگی ما در ارتباط با این معارف است. بنابراین مقصود این اصطلاح در مقاله جاری، شیوه زندگی شخصی امام مهدی نیست. اما معارف مهدوی نیز به مجموعه باورها و آموزههایی گفته میشود كه با حضرت مهدی امام دوازدهم شیعیان ارتباط دارد و البته میتواند به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به امام زمان (عج) مربوط باشد. با این توضیح به هر حال اگر بخواهیم تعریفی از سبك زندگی مهدوی ارائه دهیم باید بگوییم «سبك زندگی مهدوی، عبارتند از انتخاب روشی كلی و نسبتاً پایدار در رفتار، توسط فرد یا جمع كه بر پایه فرهنگ اسلامی با محوریت نظر و رضایت حضرت مهدی نسبت به هستی، انسان و زندگی، استوار بوده و در تعامل با جامعه و برای رسیدن به اهداف امام زمان كه همان اهداف حقیقی زندگی ماست، به ظهور میرسد.»
اهمیت سبک زندگی مهدوی
درباره اهمیت سبك و شیوه زندگی در قبل نكاتی بیان شد لكن میتوان از منظر سبك زندگی مهدوی نیز به آثار و كاركردهای آن اشاره نمود که عبارتند از:
1. انحصار سرنوشت سعادتمندانه در سبك زندگی مهدوی
شاید بتوان مهمترین اثر در مسیر درك اهمیت سبك زندگی مهدوی را حصول عاقبتی خوش و سرنوشتی نیك، دانست. این مطلب به روشنی در حدیث معروف «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» به دست آورد زیرا در این سخن نورانی، عاقبت كسی كه معرفت امام زمانش را نیافته و او را پیشوا و واجب الاطاعه در طول زندگیش و در تمام عرصههایش نداند، خروج از دنیا با حالت غیر مسلمان معرفی كرده است و اعمال چنین فردی مورد قبول حضرت حق نخواهد بود. معلوم است كه از طرفی كسی به مرگ جاهلی و غیر اسلامی میمیرد كه به صورتی غیر اسلامی زندگی كرده باشد و از طرف دیگر دین به عنوان برنامه زندگی موفق، تنها به وسیله امام معصوم به دست میآید بنابراین خروج از محور رضایت امام عصر حتی در رفتارهای ظاهری زندگی به نوعی خروج از زندگی اسلامی محسوب شده كه نتیجه آن، همان مردن به گونه جاهلی یعنی عصر قبل از اسلام خواهد بود.
2. ارائه الگویی عینی برای رغبت جهانی به حکومت مهدوی و تسریع در امر ظهور
همه ما می دانیم که قیام جهانی حضرت قائم (عج)و تحقق حكومت جهانی مهدوی، امری الهی و مردمی است و باید زمینههای مردمی ظهور برای چنین قیامی وسیعی فراهم باشد. نكته قابل توجه در اینجا آن است كه یكی از این زمینههای مهم، آمادگی و شوق عمومی به حكومت مهدوی است:«انا نرغب الیك فی دوله كریمه...»؛ معلوم است كه تحقق این رغبت عمومی با ارائه نمونه عینی هر چند كوچك از مدینه فاضله امام مهدی تا حد زیادی میسر خواهد بود. تلاش برای تحقق و نهادینه كردن سبك زندگی مهدوی، كوششی برای همین امر زمینهسازی برای فرج و ظهور است. این مهم در اهداف انقلاب اسلامی كه به تصریح امام خمینی (ره) انقلابی برای زمینه سازی انقلاب حضرت مهدی (عج) بوده نیز مورد نظر قرار گرفته است.
آنچه تاکنون بیان گردید تبیین اجمالی سبک زندگی مهدوی و ضرورت پرداختن به آن بود اما سخن تفصیلی و نیز صحبت از مبانی، حدود و مصادیق سبک زندگی مهدوی، خود مجالی دیگر را میطلبد.
- کارشناس ارشد مهدویت.
- فرهنگ فشرده سخن، ص 1210.
- مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ج25، ص 447-450.
- ترجمه الميزان، ج10، ص 73.
- حضرت علي: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَاب»؛ حكمت 21.
- من لا يحضره الفقيه ؛ ج4 ؛ ص357.
- الخصال، ج2، ص498.
. به همين جهت چه بسا صحيحتر آن باشد كه عبارت «سبك زندگی منتظرانه» را مخصوصاً با توجه به عصر غيبت به كار ببريم.
- الكافي؛ ج1 ؛ ص377.
- دعای افتتاح، مفاتیح الجنان.
- انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است. صحيفه امام، ج21، ص327.
حسن ملایی ـ دوماهنامه امان شماره 45