مشخص است كه ما نتوانستهایم آنگونه كه شایسته است، مهدویت را نقطه كانون و محور برنامه و فعالیتهای خود قرار دهیم و راهبردهای مشخصی برای آن ایجاد كنیم. علّت آن نیز نبودن برنامه جامع در «سیاستگذاری فرهنگی» است؛ یعنی، نه تنها راهبردها و استراتژیهای خاص نسبت به مهدویت نداریم، بلكه سیاستها و خط مشیهای روشنی نیز در این زمینه نداریم. از اینرو باید تغییر و دگرگونی اساسی در نوع نگاه ما نسبت به مهدویت صورت گیرد و جایگاه محوری و بنیادی آن نه تنها در سیاستها و برنامههای كلان ما مشخص گردد؛ بلكه در جهت، ترویج و تبلیغ آن نیز برنامهها و راهبردهای مشخصی اجرا شود.
این امر نیازمند این است كه نوع نگاه و رویكرد ما نسبت به مهدویت و بهرهمندی از گنجینههای ارزشمند معارفی آن (روایات، ادعیه، زیارات و...) تغییر یابد و در مسیر درست آن قرار گیرد تا در این زمینه بتوان به آسانی نظریهپردازی كرد؛ تغییر و اصلاح و بازسازی امور مهم و بنیادین، به راحتی قابل تحقّق نیست و فرجام بهینهای برای آن تصوّر نمیشود. در اینگونه موارد دو رویكرد باید اتّخاذ شود:
1. جهاد و كوشش مداوم؛
2. برنامهریزی راهبردی (استراتژیك).
در كنار كوشش همه جانبه، داشتن استراتژی (راهبرد) درست و مناسب است.
«راهبرد، الگویی از اهداف نهایی، سیاستها، برنامهها، اقدامات، تصمیمها یا تخصیص منابع است كه سازمان، كار سازمان و چرایی انجام دادن آن را تعریف میكند».
برنامهریزی راهبردی نیز به شیوه نظام یافته بر مطالعه و بررسی اهداف و راههای رسیدن به آنها تكیه دارد تا از این راه آمادگی رویارویی با تغییرات آینده ایجاد شود.
به طور كلی چهار استراتژی اصلی (راهبرد) جهت پاسخگویی به مسائل عمومی وجود دارد:
الف. استراتژی انفعالی؛
در این استراتژی، سازمان به مسائل عمومی و اجتماعی تحت قلمرو خود توجّهی نمیكند و در مقابل اهداف وضع شده نیز از خود مقاومت به خرج نمیدهد.
ب. استراتژی انطباقی؛
سازمان، آسانترین روش خود را با تغییرات پیش آمده در محیط و اهداف عمومی، منطبق كرده و تلاش میكند به سرعت خود را در مسیر اصلی كارها قرار دهد.
ج. استراتژی اثرگذار؛
در این استراتژی، سازمان كارهایی را برای پیشبینی مسائل عمومی توسعه میدهد و به جای جنگ، با تغییر یا انطباق با آن، استراتژی تأثیرگذاری را پیش میگیرد.
د. استراتژی تعاملی؛
سازمان مشروعیت خط مشیهای عمومی را به عنوان فرآیندی نشأت گرفته از انتظارات عمومی، تشخیص داده و به این واقعیت رسیده كه سازمان و جامعه، دارای روابطی متعامل هستند، در پارهای اوقات بر افكار عمومی تأثیر گذاشته و در شرایطی دیگر، رفتار خود را تغییر میدهد.
برای پیشبرد بهینه امور و تحقّق سیاستها و خط مشیها و پاسخگویی به مسائل عمومی، باید بتوان استراتژی مناسبی انتخاب كرد و بر اساس آن، تاكتیكها و شیوههای اجرایی بهتر و كارآمدی را به كار بست.
در اینجا مسئله این است كه راهبرد فرهنگی ما نسبت به آموزه مهدویت، باید چگونه باشد؟! در واقع مناسبترین استراتژی فرهنگی در برابر مسائل و موضوعات مهدوی چیست؟
ابتدا باید بدانیم به عنوان جامعه منتظر، چه وظایف و مسئوولیتهایی نسبت به «مهدویت» داریم و بهترین راهها برای عمل به این مسئولیتها چیست؟ باید دانست چند مسئولیت اصلی متوجّه جامعه است كه بیشتر عامل ثبات، بالندگی، تعالی و حركت هستند:
1. بصیرت آرمانی؛ دانایی و فهم ایمان است ناظر به آرمان قدسی و معطوف به جامعه مطلوب قرآنی که منجر به بالا رفتن قدرت تمییز و تشخیص میشود.
2. انتظار هویتساز؛ بازسازی هویت جمعی و جهانی شیعه و قرار گرفتن آنها در یك تشكل واحد كه به صورت مؤثر جهان را به سمت جامعه موعود سوق دهد.
3. آیندهنگری پیشبرنده؛ توجه عینی و عملی به آینده و انجام اقدامات سنجیده و كارآمد كه موجب پیشتازی و حركت سریع در تحولات جهانی میشود.
4. روابط صالحانه؛ تشكیل جامعه مؤمن و منسجم برای تحقق وعدههای الهی و پافشاری کردن بر پاكی و طهارت اخلاقی و ایمانی اجتماع. (وعدالله الذین آمنوا منكم و عملو الصالحات لیستخلفنهم...)
5. پایداری آرام؛ بردباری و استقامت در دوران سخت غیبت كبری، همراه با انضباط و حفظ اسرار و مسائل كلی مربوط به ظهور را در بر میگیرد.
6. روحیه مجاهدانه؛ شكلگیری جامعهای پیروز و سربلند كه قدرت و نیروی مضاعف و مجاهدانه خود را برای یاری و همراهی با منجی موعود آماده كرده و مهیای قیام و جهاد است.
برای تحقق موارد یاد شده و عمل به مسئولیتها و وظایف جامعه منتظر، نیاز به خط مشیها و سیاستهای فرهنگی در سطوح كلان و خرد است و به همین جهت باید راهبردهای خاص و روشنی نیز برای تحقّق این سیاستها در نظر گرفت. به نظر میرسد در این راستا، ایجاد استراتژی مؤثر (اثرگذار) برای اجرای سیاستهای كلان فرهنگی در عرصه مهدویت و انتظار، ضروری و كارساز است؛ یعنی، در عین حال كه دارای سیاستهای مطرح، مدون و روشنی در این زمینه هستیم، راهبردهای اثرگذار نیز ـ به خصوص در حوزه فرهنگ ـ داشته باشیم. در استراتژی اثرگذار، تغییر، اصلاح یا انطباق اهمیت به سزایی دارد؛ یعنی باید آثار دگرگونی و تغییر را بتوان در آن مورد مشاهده كرد.
در این راستا راهبردهای زیر در عرصه مهدویت باید مورد توجه قرار گیرد:
1. مهمترین راهبرد فرهنگی ما در عرصه فرهنگی، خروج مهدویت از حاشیه به متن و از فرعی به اصلی بودن و از غیر قابل دسترس بودن به امری دست یافتنی و عینی است.
2. چشمانداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران و چشم اندازهای احتمالی دیگر، باید ناظر و متوجه چشمانداز آموزه مهدویت باشد؛ یعنی این چشم انداز آرمانی دین، باید همچون ستاره ای پرفروغ، راهنما و جهتدهنده ما در همه سیاستها و برنامهها باشد و جهت کارها و فعالیتهای فرهنگی ما را مشخص سازد.
3. الگوهای فرهنگی (آموزشی، تربیتی، اخلاقی و...) از آموزه مهدویت استخراج گردد و در اختیار سازمانهای فرهنگی، آموزش و پرورش، دانشگاهها، کارشناسان و دستاندرکاران فرهنگی کشور و... قرار داده شود تا در فهم بهتر آینده و استفاده از آنها در برنامههای خود، به این الگوها مراجعه شود.
4. ایجاد قرارگاه «دیدهبانی فرهنگی» در یکی از مراکز مهم مهدوی، رصد کردن تحولات ملی، منطقهای و جهانی و دادن تجزیه تحلیلهای خود به مراکز تصمیمگیری کشور.
5. شکلگیری «هنر مهدوی» در عرصه سینما، تلویزیون، نقاشی و تصویر سازی، شعر و داستان و... باید مهم ترین راهبرد ما در جهان امروز باشد. هنر مهدوی، ضمن اینکه توجه خاصی به آینده و آینده نگری دارد، ارزشهای متعالی مطرح در اندیشه مهدویت را دست مایه فعالیتهای خود ساخته و به بازسازی و نشان دادن هنرمندانه آنها میپردازد. هنر مهدوی با سرمایه گذاری بر روی مباحث اصیلی چون فطرت گرایی، آرمان خواهی، كمال خواهی، آرامش و امنیت فردی و جمعی،قسط و عدل، سعادت و لذت واقعی، عبادت و معنویت گرایی، تنعم و آسایش همگانی و... میتواند حرفها و پیامهای فاخر و استواری را در جهان بزند.
6. خانواده مهدوی، محله مهدوی، مدرسه مهدوی، دانشگاه مهدوی، اداره مهدوی، شهر مهدوی، نظام مهدوی و... الگوها و نمادهایی هستند که توان بالای تبلیغی و فرهنگ سازی در اصلاح و بهبود امور و تشکیل جامعه صالح قبل از ظهور را دارند. در واقع شبیهسازی جامعه منتظر به جامعه مطلوب و آرمانی و بیان انتظارات و خواستههای مهدی موعود(عج) از آن جامعه و حرکت به سمت وضع مطلوب و آرمانی، میتواند بسیار مهمی شایانی به مهندسی فرهنگی جامعه بر اساس معارف قرآنی و رویکرد مهدوی داشته باشد و فضای معنوی اجتماع منتظران را دگرگون سازد.
7. روشن است که باورداشت مهدویت می تواند موجب نزدیکی و وحدت مسلمانان دنیا و زنده کردن روحیه برادری در میان كشورهای اسلامی باشد؛ البته شکل و نحوه طرح این موضوع از مباحث مهمی است که نیاز به کار دقیق پژوهشی دارد و باید از آسیبها و آفاتی مانند مباحث سیاسی، اختلافی و سطحی نگری نسبت به آموزههای مهدوی به دور باشد.
منبع:
مجله شماره 34 ، فصلنامه انتظار موعود.
دکتر روح الله شاکری زواردهی ـ دوماهنامه امان شماره 44