بعضیها سر افکندهاند، چون آرتروز دارند، بعضی هم از شرمندگی سوابق خود سر افکنده میشوند، بعضیها هم خود به خود گردن کج نمیکردند، اما با زور قیام و عدالت قانون، گردنشان شکسته شده است، اما جناب ویروس ما فعلاً در این حال و هوا نیست و در این زمستان بهاری! و بهار سرفراز و پیش رو به دنبال طعمههایی است که خودشان سرشان را افکندهاند و نمیخواهند بلند کنند و بهار را ببینند، نه از اینکه خورشید، چشمشان را بزند، بلکه از این لحاظ که این افراد جلوی پایشان را بهتر میبینند و کمکم یادشان میرود که برای چه راه افتادهاند و به کجا میخواهند بروند، فقط میخواهند بروند، به قول طلبهها رفتن برایشان موضوعیت دارد.
حتماً دیدهاید که وقتی رایانه ویروسی میشود، دیگر به فرمان شما نیست و هر دکمهای که بزنید رایانه فقط کار خود را انجام میدهد، معمولاً تکراری و ثابت هم هست و اصلاً دغدغه و هدف شما برایش کوچکترین اهمیتی ندارد! واقعاً زبان بسته است!
ویروس سرافکندگی مبتلایان را آزاد میکند، البته آزاد از نگرانی، احتیاط، عاقبت اندیشی، انصاف و ...، و صد البته در واقع آنها را اسیر دستورات خود میکند؛ چه زیبا قرآن کریم توصیف میکند که هرگاه نوری برایشان پیدا شود، در پرتو آن قدم بر میدارند و اگر تاریک شود میایستند. اما افراد سالم به نشانهها و اهداف حقیقی مینگرند، اگر چه کم نور و دور و کم سو باشد. این جاست که با تمام وجود درک میکنیم که چرا مبتلایان به سرافکندگی، اگرچه نام و رسم و رسم دینی و دغدغه آن را داشته باشند، از مسیر خارج میشوند.
در فضای غبار آلود فتنهها، فقط ستاره ولایت راهنماست، تنها باید سرها را بالا گرفت، شاید لازم نباشد چشمها را بشوییم و جور دیگر ببینیم، زیرا ممکن است همان آب هم آلوده باشد، فقط باید سربلند کرد و همانی را که هست، دید! چنان که وقتی در هشتم ربیع الاول، امام عسکری علیه السلام به شهادت رسید، نشانههای امام بعدی آشکار بود، اما عدهای به جای دیدن آن نورهای حقیقی، ولی در ظاهر کم سو و کم نور، به تشعشعات فسفری گونه کذابها و دروغ گویان، دلخوش کردند و گمان کردند با این آتشها و غوغاها، ولایت و امامت، از جای خود منتقل خواهد شد و به خیال خود سرشان را پایین آوردند تا دم را غنیمت شمارند و با موج فتنه همراه شوند، ولی امواج، آنها را با خود برد و تنها حقیقت ماند!
چه قدر شبیه است این ماجرا به ماجرای شکافتن طاق کسری و خشک شدن دریای ساوه غافلان که سرافکندگان در آن زمان، این حوادث را به صورت رؤیای آشفته و گذرا تفسیر کردند و همچنان به قدرت و شکوه ظاهری خود بالیدند و تاختند تا آنکه خیلی زود از درون، همه چیز را از دست دادند و تمام مردمی که با خود همراه میدیدند، عاشق و دلباخته مولود هفده ربیع الاول و دین او شدند و با استقبال سپاه او را پذیرفتند، این سنت اِلاهی است.
ویروس سرافکندگی بزرگترین خیانتش آن است که یاران و همراهان خود را از دیدن باز میدارد، از احساس و دلدادن به آنچه بایسته است مانع میشود و خود با تمام حرص و ولع، احساس و عشق و انرژی، آنها را میبلعد و آنگاه که دیگر فرد مبتلا تهی، وارفته و بیتوان شد، او را رها میکند که دیگر پشیمانی سودی ندارد!
جالب آن است که مبتلایان به سرافکندگی در نهان خود به ولایت حقیقی معترفند، اما به قول معروف تا سرشان به سنگ نخورد، سر و سنگین نمیشوند! و چه کسی مدعیتر از فرعون که خود را رب اعلی و بالاترین پروردگار خواند و ساحران را هم از بصیرت و خود آگاهی ترساند اما وقتی خود در حال غرق شدن بود، اعتراف کرد، اما واقعاً دیگر کار از کار گذشته بود.
کافی است که فرعونها، فیلم زندگی خود را به عقب برگردانند و در آن لحظات حساس تصمیمگیری بهجای دلخوش کردن به های و هوی طرفداران و امکانات باد آورده و بله قربانگوهای بیچارهتر از خود، پشت ویروس سرافکندگی را به زمین بزنند و به ولیّ زمان خود که منشأ تمام برکات و قدرتها و رحمتهای حقیقی است رو کنند. آنگاه دیگر حتی اگر حرّ هم باشند، امامشان به استقبالشان هم خواهد رفت و نمیگذارد با سرافکندگی به خیمهها باز گردند.
راستی با کدام منطق جور در میآید که وقتی پای دنیا و دنیا داری پیش میآید، همیشه بلند نظریم. از ماهها قبل از بهار، فکر شستشو میافتیم و به ناگاه پودر رختشویی در کمیابی، تبدیل به کبریت احمر میشود. قبل از سبز شدن زمین، ما خود بهخود سبزی حلول سال را پیشاپیش فراهم کردهایم؛ اما نوبت این مسائل که میشود ثانیهای فکر کنیم، آن اهداف عالی مهدوی که در پیش چشم ماست، به یکباره فراموش میشود. با سرافکندگی هر چه تمامتر به منافع پیش روی خود مینگریم و شاید گمان میکنیم منافع ما با منافع ابدی در تعارض است، امّا قرآن به خوبی مبتلایان ویروس سرافکندگی را معرفی کرده و میفرماید که مشکل شما آن است که میخواهید جلویتان، راه باز باشد و هر چه خواستید پایتان را از گلیم خود بیرونتر ببرید!
اما دقیقاً اشتباه اصلی مبتلایان، در کوران حادّ بیماری فکریشان در این است که این فرموده را فراموش میکنند که در خروج ما اهلبیت، فرج شماست و در دوره حکومت ما، نیکوکار و بدکار تحت عدالتند و به هیچ کس جفا نمیشود و ساکنان آسمان و زمین از او [حضرت قائم] راضی هستند؛ پس منتظر چه هستیم؟ آیا وقت آن نرسیده که در اقدامات و فعالیتهای فردی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خود، تیر آرزو و تلاشمان را به سمت آن نقطه امید پرتاب کنیم و از سطحی نگری و زیر و زبر نگری درآییم و فقط به همان که در پیش روی ما قرار دارد و به یقین واقع خواهد شد فکر کنیم؟ اگر این طور بودیم برای دستمال وسوسه، قیصریه انتظار انقلاب را آتش نمیزدیم، آن هم آتشی که دیر یا زود، دست و دستمال و دست اندازان را خواهد سوزاند.
. اشاره به آیه قرآن:«كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیهِمْ قامُوا».
. اشاره به آیه قرآن: «و بالنجم هُم یهتَدون: به ستاره [و علائم نورانی حقیقی] هدایت میشوند».
. اشاره به حدیث «فِانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی: خدایا اگر حجت خود را به من نشناسانی از دینم گمراه میشوم».
. اشاره به آیه قرآن: «آلانَ و قَد عَصَیت مِن قَبل : آیا الان (ایمان آوری) در حالی که قبلاً نافرمانی کردی؟».
. اشاره به آیه «بل یرید الانسان لیفجر امامه».
جواد اسحاقیان درچه ـ دوماهنامه امان شماره 22