یکی از مردان پیشتاز در عرصه اخلاق و عرفان، آیتالله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی است که در این میدان، گوی سبقت را از همگان ربوده بود. سال تولد ایشان در دست نیست، ولی از برخی شواهد معلوم میشود که سال 1312 هـجری قمری در ایام جوانی بوده است.
آیتالله ملکی تبریزی، دوران جوانی را در نجف اشرف و در درس اساتید آیتالله رضا همدانی، علامه ملا محمد کاظم خراسانی و آیتالله آخوند ملا حسینقلی همدانی ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ حاضر و از محضر این بزرگان بهره برده است.
از علامه شهید مطهری نقل شده که فرمود: من خودم از امام خمینی شنیدم که ایشان فرمود: در قبرستان [شیخان] قم یک مَرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است!
مواعظ آیتالله ملکی تبریزی چنان با سوز و گداز بود که گویی آتش را در دل حاضرین، شعلهور میکرد و انسان را از دنیا خارج و به عالم دیگری میبرد.
دید ملکوتی
استاد شالچی تبریزی یکی از شاگردان ایشان میفرمود : صبح یکی از روزها پس از نماز برای شرکت در جلسه اخلاق میرزا جواد آقا به مدرسه فیضیه رفتم. استاد به من فرمودند: میرزا عبدالله چه میبینی؟ این صحبت استاد گویا خود تصرفی بود که آن بزرگ در جان من کرد و حجاب ملکوت از برابر چهرهام برداشته شد. دیدم اشخاصی را که در فیضیه هستند و در ظاهر میبینم، اما باطن آنان را نیز مشاهده میکنم به صورتهای گوناگوناند! بار دیگر فرمودند: فلانی چه میبینی؟ و من چون توجه کردم دریافتم ارواح مؤمنین در صحن مدرسه فیضیه دور هم نشستهاند و با هم مذاکره میکنند! پس از آن استاد به من فرمود: میرزا عبدالله، فکر نکنی اینها مقاماتی است و به جایی رسیدهای؟! اینها در برابر آنچه در سیر و سلوک و تقرب الی الله به سالک میدهند هیچ است.
آنچه در ذیل میآید گوشهای از سفارشهای این عالم و عارف وارسته است:
طریق معرفت
راه معرفت، نفس انسان است، زیرا نفس انسانی تا از عالم خیال و مثال نگذشته، به عالم عقل نخواهید رسید و تا به عالم عقل نرسیده باشد، حقیقت معرفت حاصل نخواهد شد. برای رسیدن به این مقصود باید انسان مقداری از غذا و خواب خود را کم نماید تا جنبه حیوانیت او ضعیف و روحانیت او قویتر شود.
برای تقویت جنبه روحانیت نفس هم، اولاً باید دائماً حزن قلبی بخاطر نرسیدن به مطلوب داشته باشد و ثانیاً تا میتواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو، بالهای صعود به آسمان معرفت هستند.
ضرورت اشتغال به عیوب خویش
اگر خدا بندهای را کمک نمود تا بر نفس خود غالب آید و وی را به عیبهای نفس و آفات عملش آگاه نمود و راههای نفوذ شیطان را در وجود او به او نمایاند، چنین کسی به جای عیبجویی از دیگران، به خود مشغول میشود و تا آنجا پیش میرود که خود را از بدی رفتار و کردار از همه بدتر میبیند و غیر خویش را متقیتر و بهتر از خود میپندارد؛ و این حال از بهترین حالات بنده است.
مقصود اصلی نماز
اگر توانستی اعتقاد پیدا کنی به این که نماز، معراج بنده و زیارت پروردگار است، میفهمی که نماز موجب رستگاری و بهترین اعمال است، در نتیجه از این که تنها به انجام صورت اعمال و ارکان نماز بپردازی و اذکار و مناجاتهای آن را تنها بدون توجه به معنای آن بر زبان آوری، راضی نخواهی گشت و قلب و روحت از افعال و قرائت و مناجات و تکبیر آن متأثر خواهد شد.
دژ توحید و ولایت
قلعه و دژ الهی کلمه طیبه «لاالهالاالله» و ولایت اولیاء اوست و کسی، واقعاً به این قلعه وارد شده است که معبودی غیر از خدا برای او نباشد و قدم، جای قدم امیرالمؤمنین علیه السلام بگذارد و در تمام حرکات و سکنات خود به آن بزرگوار اقتدا کند؛ اما کسی که هوای نفسش را به خدایی گرفته و پیرو دشمنان خداوند متعال و امیرالمومنین علیه السلام گردیده، چنین کسی را اگر درآمده در قلعه و دژ ابلیس بدانیم، سزاوارتر است از این که او را در زمره وارد شدگان به قلعه خدا به حساب آوریم.
مراقبت در تلاوت قرآن
قرآن، موجودی شریف و حکیمی صاحب بینات زندگی و برای او در هر عالمی صورت و جمالی است و روز قیامت که شود او در زیباترین صورت تجلی کند. رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود: «اولین کسی که بر خداوند عزیز جبار درآید من هستم و پس از من قرآن و اهلبیت من». بر بنده، لازم است که حرمت قرائت آن را مراعات کند و با توجه به عظمت گوینده آن که این کتاب، کلام او استٰ به عظمت آن پی ببرد و در هنگام تلاوت قرآن در آیات آن تدبر نماید و از آنچه مانع فهمیدن آن میشود، خویشتن را پاک نماید.
دوماهنامه امان شماره 22