مقدمه:
زندگی، صحنه وقوع انتخابهای ماست و این، فصل ممیز انسان و عامل صعود یا سقوط اوست؛ چرا که بعضی از انتخابها نسبت به بعضی دیگر از اهمیت فوق العادهای برخوردارند و اقدام صحیح یا ناصحیح در این مورد، سودها یا خسارتهای بیشماری را به دنبال دارد. حال که چنین است برای انتخاب درست، نیازمنده معیار هستیم و قبل از هر انتخابی باید، معیارهای گزینش صحیح در آن مورد را بیابیم.
از مهمترین انتخاب، گزینش کسی برای سرپرستی و وکالت در پارهای از کارهای مهم ماست، اما آیا تا بحال اندیشیدهایم که چه معیارهایی برای انتخاب یک وکیل و سرپرست خوب وجود دارد. توجه به سیره حضرت مهدی(عج) در انتخاب وکیلان و نائبان خویش در عصر غیبت صغری، آینده خوبی است برای رهیافتن به معیارهای یک انتخاب درست برای ما و امت اسلامی.
شاید تصور شود کسانی مورد گزینش امام عصر(عج) میشوند که در معارف اسلامی، صاحب رأی و برجسته باشند، اما گرچه اسلام شناسی یکی از مؤلفههای مهم انتخاب است، امّا این همه مطلب نیست.
با توجه به تاریخ عصر غیبت صغری، متوجه میشویم یکی از ملاک و معیارهای انتخاب نواب اربعه، بصیرت و بینش آنان در مسائل سیاسی و اجتماعی بوده است. با اینکه از نظر علمی اشخاص قویتری مانند ابوسهل نوبختی، کلینی، علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق) و دیگران بودند؛ اما افرادی که از شهرت علمی کمتری برخوردار بودند به نیابت انتخاب شدند. در آن شرایط حساس بعد از شهادت امام عسکری علیه السلام بصیرت سیاسی و اجتماعی خیلی مهم به نظر میرسید و کسی که رهبری جامعه شیعه را عهده دار میشد باید زیرک و بیدار بود، زیرا امام به ظاهر از نظر ها غایب است و نائب امام باید از یک طرف امامت امام دوازدهم و وجود حضرت را برای شیعیان و خواص و افراد مورد اطمینان اثبات کند و از طرفی دیگر باید به گونهای رفتار نمایند که حکومت تصور کند امام عسکری علیه السلام جانشینی ندارد، زیرا حکومت به شدّت دنبال حضرت مهدی(عج) بودند، بنابراین باید نام حضرت را مخفی میداشتند تا وجود آن امام از شرّ دشمنان و حکومت عباسی محفوظ بماند. در چنین موقعیتی ممکن است یک فرد از حیث آگاهی به معارف دین ممتاز باشد، ولی شجاعت و رازداری را نداشته و مکان امام را آشکار کند.
بنابر این نواب اربعه هر چند اعلم نبودند، ولی به خاطر ویژگیهایی مثل داشتن بصیرت، شجاعت و رازداری بهتر میتوانستند جامعه شیعه را اداره کنند. در روایتی که شیخ طوسی نقل کرده این نکته روشن است: «وقتی حسین بن روح (نایب سوم امام زمان) به عنوان جانشین نایب دوم (محمد بن عثمان) انتخاب شد از ابوسهل نوبختی که از ابن روح معروفتر بود سوال کردند که چرا شما به جای حسین بن روح انتخاب نشدی؟ ابوسهل پاسخ داد: آنان (ائمه) بهتر از هر کسی دیگر میدانند چه کسی را انتخاب کنند. من آدمی هستم که با دشمنان رفت و آمد دارم و با ایشان مناظره میکنم، اگر آنچه حسین ابن روح در مورد امام میداند، میدانستم، شاید در بحث هایم با دشمنان و هنگام جدل با آنان میکوشیدم تا دلایل بنیادی بر وجود امام ارائه کنم و در نتیجه محل اقامت امام را آشکار کنم، اما حسین بن روح اگر امام را در زیر جامه و عبای خود پنهان داشته باشد و بدنش را قطعه قطعه کنند تا حضرت را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد».
از این روایت برداشت میشود در شرایط آن زمان؛ رازداری و شجاعت مهمتر از صرف فضیلت در علم به دین بوده است، هر چند که نایبان امام نیز، اسلام شناس بودهاند.
وقتی حسین بن روح به وکالت انتخاب میشود، علمای راستین و با تقوا همه تسلیم شده و او را یاری کردند و با مدعیان دروغین نیابت مبارزه کردند و آنان را رسوا کردند. ابوسهل نوبختی و علی بن بابویه با حلاج که به دروغ ادعای نیابت از طرف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشت، مبارزه کرده و او را رسوا کردند.
از دیگر ویژگیهای مهم نواب اربعه این بود که اهل تقیه بودند؛ عثمان بن سعید به عنوان روغن فروش، وظایف مربوط به وکالت را انجام میداد و نامه ها و وجوهات را که از شیعیان دریافت میکرد، در ظرف روغن میگذاشت و خدمت امام میبرد؛ حسین بن روح نیز با رعایت تقیه در زمان خود، حتی نزد هل تسنن محبوبیت خاصی داشت.
شخصی میگوید: من و چند تن از برادران و دوستانم به خدمت حسین بن روح رفتیم. ما ده نفر بودیم که نُه نفرمان حسین بن روح را لعن میکردیم و یک نفر در این کار تردید داشت، اما هنگامی که از نزد او خارج شدیم، نُه نفر از ما به واسطه محبت حسین بن روح به خدا تقرب میجستیم و فقط یک نفر بود که توقف کرد».
در روایتی دیگر میخوانیم: به حسین بن روح خبر دادند نگهبان درب او معاویه را لعن و نفرین میکند. حسین بن روح دستور داد تا او را از کار اخراج کردند. همین امر موجب شد تا شیخ طوسی در مورد او بنویسید: «حسین بن روح نزد دوست و دشمن به عنوان خردمندترین شخص زمان خود شناخته شده بود و اهل تقیه بود».
جاسم حسین نیز در مورد ابن روح معتقد است: «زیرکی و هوشیاری حسین بن روح موجب شد تا از پیامدهای سوء شرکت در بحث های فرقهای که در کاخ ابن یسار از مقامات والا رتبه خلیفه مقتدر برگزار میشد برکنار ماند و تنها به عنوان مستمع در جلسات بحث شرکت میکرد».
با این اوصاف، حسین ابن روح در مدیریت و رهبری جامعه شیعه، به عنوان خردمندترین فرد زمان خود شناخته شد، اما خود در مباحث دینی و علمی، کتاب تأدیب خود را برای تایید نزد علمای قم فرستاد.
همین معیارها در اعطای مسئولیت اجتماعی به علمای دین، باعث شده تا در زمان غیبت کبری که نیابت عامه به فقیهان و اسلام شناسان واگذار شده، حاکم اسلامی علاوه بر بُعد علمی و شناخت عمیق اسلام، دارای بصیرت، شجاعت، رازداری، مدیریت و... در فعالیتهای خود بوده و بر زمانه مطلع باشد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «کسی که به شرایط و حوادث زمان خود عالم و آگاه باشد، حق بر او پوشیده نمیماند».
نتیجه آنکه: همان طور که شرایط عصر غیبت صغری ایجاب میکرد، رهبری شیعیان به دست وکیلان بصیر و شجاع باشد، در شرایط عصر غیبت کبری نیز باید علما با بصیرت، زمان شناسی، و شجاعت، جامعه شیعه را به خوبی مدیریت کنند و هم انتخاب آنها با توجه به این معیارها باشد.
. طوسی، الغیبة، ص 391.
. طوسی، الغیبة،ص 401.
. طوسی، الغیبة، ص 386.
. طوسی، الغیبة،ص387.
. طوسی، الغیبة،ص391.
. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 195.
. طوسی، الغیبة، ص 388.
. العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس (کلینی، اصول کافی،ج1،ص 27).
مرتضی حسن پور ـ دوماهنامه امان شماره 42