اشاره:
همان طور که به یاد دارید، در نوشتار قبل گفته شد که علی محمد باب، مؤسس فرقه گمراه بابیت، علاوه بر ادعای بابیت، ادعای مهدویت، رجعت و نبوت هم داشت و کتاب «بیان» خود را برتر از قرآن و تنها معجزه خود معرفی میکرد. در جلسه قبل، قرار بر این شد که استاد حقیقتگو، آن کتاب را مورد نقد و بررسی قرار دهد. اینک با هم مباحث ایشان را پیگیری میکنیم.
طلیعه
باز هم جمعه و ساعت مقرر فرا رسید و استاد بدون تأخیر، بحث خود را بعد از ذکر مقدمات آغاز کرد و گفت: «انشاءالله در این جلسه به وعدهای که در خصوص نقد کتاب «بیان» داده بودم عمل میکنم و از آقای اغصانی (بهائی) هم خواهش میکنم که هر وقت نکتهای به ذهنشان آمد متذکر شوند.» آنگاه کیف خود را باز کرد و دو کتاب را از آن بیرون آورد که یکی دارای صفحات زیاد و یکی هم، کم حجم بود؛ سپس آنها را بالا گرفت و گفت: «این کتابهایی که میبینید، همان کتاب بیان هستند. کتاب کوچکتر، بیان عربی و کتاب بزرگتر هم بیان فارسی است که هر دوی آنها را جناب باب نوشته است و همان طور که آقای اغصانی در جلسه قبل گفتند این کتابها از نظر باب به قدری اهمیت دارند که از قرآن نیز بالاتر و تنها معجزه او هستند. حالا میخواهیم به نقد آنها بپردازیم تا روشن شود که نه تنها وحیانی و بالاتر از قرآن و معجزه نیستند، بلکه از حد یک کتاب متعارف هم کمتر هستند.»
پیش داوری ممنوع
آقای اغصانی، وقتی این سخن را از استاد شنید گفت: «آقا! ببخشید، چون خودتان گفتید هر وقت نکتهای به ذهنم آمد متذکر شوم، خدمت شما مطلبی اساسی را یادآوری میکنم و آن این که ما حق نداریم بدون بررسی کتابی، درباره آن پیش داوری کنیم، اما شما چنین کاری را در حق کتاب شریف حضرت باب انجام دادید و بدون ذکر دلیل و بررسی لازم آن را حتی از یک کتاب عادی هم پایینتر دانستید که منصفانه نیست.»
آقای حقیقتگو پاسخ داد: «بله، نباید پیش داوری کرد و من هم پیش داوری نکردهام؛ بلکه پس از بررسیهای لازم به نتیجه یاد شده رسیدهام و اگر حوصله داشته باشید، قسمتی از بررسیهایم را برای ارائه دلیل خدمت شما عرض خواهم کرد. به شرطی که شما هم قول بدهید اگر سخنانم را حق یافتید زیر بار حق بروید.»
آقای اغصانی با لحنی مردّد و غیر مطمئن گفت: «چشم! بنده هم میپذیرم.»
اشکالات کتاب «بیان»
برخی از اشکالاتی که بر کتاب «بیان» علی محمد باب، وارد است عبارتند از:
الف. ناقص بودن
باب در کتاب بیان فارسی، در مورد مقدار این کتاب مینویسد: «و به عین یقین نظر کن که ابواب این بیان مترتب گشته بعدد کل شیء» و میدانیم «کل شی» به حساب ابجدی برابر عداد 361 میباشد؛ یعنی او قصد داشته است بیان را در 361 باب تنظیم کند که بر مبنای 19 باشد، یعنی 19 واحد و هر واحد هم 19 باب، که مجموعاً 361 باب میشود؛ ولی بر خلاف وعدهاش در آغاز کتاب، نتوانست آن را تکمیل کند و بیان فارسی تا باب دهم از واحد نهم نوشته شده که مجموعاً 162 باب است و همان طور که ملاحظه میفرمایید از 361 باب، هنوز 199 باب باقی مانده است و همچنین، بیان عربی، 11 واحد کامل دارد که مجموعاً 209 باب میشود و برای رسیدن به 361 باب، به 152 باب دیگر نیازمند است. بنابر این کتاب بیان فارسی و بیان عربی ناقص هستند و این یک عیب بزرگ برای آنها است.»
استاد پس از ذکر ناقص بودن کتاب بیان، کتابها را به سمت آقای اغصانی برد و گفت: «بفرمائید آنچه را که ذکر کردم خودتان از نزدیک ملاحظه کنید.» آقای اغصانی با خوشحالی زیادی، آنها را دو دستی گرفت و بوسید. اما بعد، با دقت در آنها، گفتههای آقای حقیقتگو را با واقع منطبق یافت و خطاب به ایشان با صدایی گرفته گفت: «بله، حق با شماست؛ اما نباید به خاطر وجود یک اشکال، تمام خوبیهای این کتابها را نادیده بگیریم.»
آقای حقیقت گو در پاسخ آقای اغصانی گفت: «اولاً، وجود یک اشکال در یک کتاب، غیر الهی بودن آن را ثابت میکند. ثانیاً، اشکالات دیگری هم بر آن وارد است که در ادامه عرض میکنم.»
آقای اندیشهور گفت: «استاد! قبل از این که وارد اشکالات بعدی بشوید، مطلبی به ذهنم آمد که مربوط به حجم کتاب بیان است و آن این که شنیدهام باب به صبح ازل دستور داد تا بیان را تکمیل کند. لطفاً در این باره توضیح دهید.»
استاد گفت: «بله، متشکرم! تذکر بسیار مناسبی بود. طبق نقل محققان، باب در رسالهای به نام «رساله للثمره» که آن را خطاب به میرزا یحیی نوری، معروف به «صبح ازل»، «ثمره» و «وحید» نگاشت، چنین آورده است: «وان ابواب البیان قد قدر علی عدد کل شیء و لکنا ما اظهرنا الا احدی عشر و احدا وان اظهر له عزاً فی ایامک فاظهر مناهج الثمانیه باذن الله؛ ابواب کتاب بیان بر عدد کل شیء (361) تقدیر شده است، ولی ما [در کتاب بیان عربی] غیر از 11 واحد را ظاهر نکردیم و اگر در ایام زندگانیات عزت و قوتی برایت حاصل شد، هشت واحد دیگر را به اذن خدا ظاهر کن.» به دنبال این دستور، صبح ازل پس از اعدام باب، متمم بیان فارسی را در 47 باب نگاشت و چنانکه پیداست او هم نتوانست ابواب بیان را به 361 باب برساند؛ به علاوه این که او متمم خود را بر بیان فارسی نوشت، در حالی که از این گفته باب که «ما 11 واحد را ظاهر کردیم» معلوم میشود نظر او تکمیل بیان عربی بود؛ به هر حال این دو تن دست به دست هم دادند تا بیان را تکمیل کنند، ولی نتوانستند و این اشکال اساسی بر این کتاب وارد است.
ب. اشکالات ادبی
چون سید علی محمد شیرازی در ایام تحصیلات خود، مطالب را ناقص فراگرفته بود، بیانات و نوشتههایش دارای اشکالات ادبی متعددی است که از باب نمونه چند مورد را ذکر میکنم.
1. غلط نویسیهای فارسی: باب به جای کلمه «آن»، از کلمه «اون» در مواضع مختلفی از بیان فارسی استفاده کرده است؛ مانند: صفحه 11، سطر 13؛ صفحه 14، سطر 8؛ صفحه 149، سطر 12؛ صفه 173، سطر 15 و...
2. به کار بردن واژههای فارسی در متن عربی: باب برای تشویق مردم به خرید کتابهایش مینویسد: «انتم اذا استطعتم کل آثار النقطه تملکون و لو کان چاپا؛ اگر توانستید تمام آثار نقطه (یکی از القاب باب) را مالک شوید هر چند که چاپی باشد.» در این لحظه بود که از هر طرف، صدای خنده، بلند شد! آقای حقیقتگو برای رعایت حال آقای اغصانی از حضار خواهش کرد، سکوت کنند و آنها هم با کمی زحمت خود را کنترل کردند.
استاد بحث خود را ادامه داد و گفت: «چون باب، خودش خوش خط بوده و خود را باب میدانسته به پیروانش گفته است: «ولتعملن خط الشکسته فان ذلک ما یحبه الله وجعله باب نفسه للخطوط لعلکم تکتبون؛ باید خط شکسته را فرا بگیرید، زیرا خدا آن را دوست دارد و آن را باب خودش برای خطها قرار داده است، شاید که بنویسید!» ملاحظه میفرمایید که او به کلمه فارسی «شکسته»، «ال» اضافه کرده و این کاربرد نادرست است.»
از آنجا که هنوز بحثهای بسیاری باقی مانده است، اجازه بدهید که در این قسمت به همین اندازه اکتفا کنم و مطلب دیگری را که مرتبط با همین بحث است خدمتتان بگویم و آن، پذیرش اغلاط ادبی باب، توسط پیروانش است. علی اکبر اردستانی، از پیروان باب، در نامهای که به او نوشت، در خصوص اشتباهات ادبی موجود در کتاب بیان توضیح خواسته و این گونه آورده است: «... بیان فرمایند که سبب نوشتن بعضی کلمات که در نوشتههای سرکار میباشد و به نظر قاصر خادمان و غیره، صحیح نیست، چه چیز است؟ و بعضی از آن کلمات، مثل «لعللهم»، «وجوهههم»، «استتطعم»، «امرئهه» و امثال اینها میباشند. که به این نحو در نوشتههای سرکار است و سایرین، ایراد و بحث مینمایند. مستدعی آنکه راه و سببش را بیان فرمایند تا باعث اسکات سایرین و اطمینان قلب جمیعاً بوده باشد.»
آقای سلطانی گفت: «آیا برای این اشتباهات توجیهاتی هم ذکر کردهاند یا خیر؟»
استاد گفت: «بله، اصلاً بحث بعدی ما پرداختن به همین مسأله است.»
توجیهات اشتباهات ادبی باب
آقای حقیقت گو در این زمینه گفت: «بهتر است ابتدا نظر آقای اغصانی را در این باره جویا شویم و از ایشان بپرسیم چه توجیهی در این خصوص دارند؟»
آقای اغصانی پس از کمی مکث و با بیمیلی گفت: «بایستی خدمت شما عرض کنم، از آنجایی که کتابها و دین حضرت باب با ظهور آیین بهائیت منسوخ شده، ما بهائیان کتابهای ایشان را در دست نداریم و من، کتاب شریف بیان فارسی و عربی حضرت باب را برای اولین بار در اینجا دیدم که به گمانم آنها را پیروان غیر بهائی حضرت باب، یعنی بابیها و ازلیها منتشر کردهاند. بنابراین، چون آنها را قبلاً ندیده بودم، برای توجیه آنها هم فکری نکردهام؛ اما با توجه به این که آن حضرت را پیامبر خدا میدانم، یقین دارم که این کار ایشان، حتماً حکمتی دارد.»
استاد گفت: «بله، آقای اغصانی درست فرمودند؛ این کتابها را بابیها و ازلیهای پیرو آقای باب منتشر کردهاند و حتی برخی از بزرگان بهائیان هم آن را ندیدهاند و اما جهت اطلاع شما و آقای اغصانی، توجیهاتی را که باب یا پیروانش برای این مسئله ذکر کردهاند، به صورت خلاصه در جلسه بعد ذکر میکنیم.
سوتیتر
1. باب برای تشویق مردم به خرید کتابهایش مینویسد: «انتم اذا استطعتم کل آثار النقطه تملکون و لو کان چاپا؛ اگر توانستید تمام آثار نقطه (یکی از القاب باب) را مالک شوید هر چند که چاپی باشد.» در این لحظه بود که از هر طرف، صدای خنده، بلند شد!
2. «چون باب، خودش خوش خط بوده و خود را باب میدانسته به پیروانش گفته است: «ولتعملن خط الشکسته فان ذلک ما یحبه الله وجعله باب نفسه للخطوط لعلکم تکتبون؛ باید خط شکسته را فرا بگیرید، زیرا خدا آن را دوست دارد و آن را باب خودش برای خطها قرار داده است، شاید که بنویسید!» ملاحظه میفرمایید که او به کلمه فارسی «شکسته»، «ال» اضافه کرده و این کاربرد نادرست است.»
*. کارشناس فرق انحرافی مهدویت.
. بیان فارسی، ص3.
. محاکمه و بررسی باب و بهاء، حسن مصطفوی، تبریزی، ج1، ص193، و بهائیان، سید محمد باقر نجفی، ص346.
. بیان عربی، ص42.
. فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 47و48، ص 133ـ134، از عهد اعلی، 151.
. بیان عربی، ص42.
احمد حاج قلی* ـ دوماهنامه امان شماره 36