«ای مردم! این ماه، ماهی است که خداوند، آن را بر ماههای دیگر برتری داده است، مانند برتری ما اهلبیت بر دیگر مردم. و آن، ماهی است که درهای آسمان و درهای رحمت، در آن گشوده میشود و دعا مستجاب میگردد و گریه مورد ترحّم قرار میگیرد.
ماهی است که در آن، شبی وجود دارد که فرشتگان از آسمان فرود آمده، بر مردان و زنان روزهدار، به اذن پروردگارشان تا طلوع سپیده سلام میدهند و آن شب، «شبقدر» است. دو هزار سال پیش از آن که آدم آفریده شود، ولایت من در آن شب، مقدّر شد. روزه گرفتن آن، برتر از روزهداری هزار ماه و عمل در آن، برتر از عمل در هزار ماه است.
ای مردم! خورشید ماه رمضان بر مردان و زنان روزهدار، با رحمت میتابد و ماه نیز با رحمت بر آنان نورافشانی میکند و هیچ روز و شبی از این ماه نیست، مگر آنکه پروردگار متعال، بر سر این امّت، نیکی میافشاند. پس هر کس از ریزش نعمت الهی ذرّهای بهرهمند گردد، در روز دیدارش با خدا، نزد خداوند، گرامی خواهد بود و هیچ بندهای نزد خدا گرامی نگردد، مگر آن که خداوند، بهشت را جایگاه او قرار میدهد.
بندگان خدا! این ماه شما، همچون دیگر ماهها نیست. روزهایش برترین روزهاست و شبهایش برترین شبها و ساعاتش برترین ساعت است. آن ماهی است که شیطانها در آن در بند و زندانیاند؛ ماهی که خداوند در آن، روزیها و اجلها را میافزاید و نام میهمانان خانهاش را مینویسد؛ ماهی که اهل ایمان با آمرزش و رضای الهی، با شادی و نعمتهای الهی، و با خشنودی فرمانروای دادگر و توانا، پذیرفته میشوند.
ای روزهدار! در کار خویش نیک بنگر، که در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستی. بنگر که در شب و روزت چگونهای و چگونه اعضای خود را از نافرمانی خدا حفظ میکنی. بنگر تا مبادا شب در خواب باشی و روز در غفلت؛ پس این ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد؛ پس مبادا آن هنگام که روزه داران پاداشهای خود را میگیرند، تو از زیانکاران باشی و آن زمان که به کرامت فرمانروای خویش نائل میشوند، از محرومان گردی و آن گاه که به همسایگی با پروردگارشان سعادتمند میشوند، تو از طردشدگان باشی!
ای روزهدار! اگر ازدرگاه صاحبت رانده شوی، به کدام درگاه روی خواهی آورد؟ و اگر پروردگارت محروم سازد، کیست که روزیات دهد؟ و اگر تو را خوار شمرد، کیست که اکرامت کند؟ و اگر ذلیلت ساخت، کیست که عزتت بخشد؟ و اگر تو را واگذاشت، کیست که یاریات کند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذیرفت، بندگیات را به آستان چه کسی خواهی برد؟ و اگر از خطایت در نگذشت، برای آمرزش گناهانت به که امید خواهی بست؟ و اگر حق خویش را از تو طلبید، حجّت تو چه خواهد بود؟
ای روزهدار! در شب و روز با تلاوت کتاب خدا، به او تقرّب بجوی، که همانا کتاب خدا، شفیعی است که روز قیامت، شفاعتش برای قرآن خوانان پذیرفته است و با خواندن آیات آن، از درجههای بهشت بالا میروند.
مژده ای روزهدار! تو در ماهی هستی که روزهداریات در آن، واجب، نفس کشیدنت در آن، تسبیح، خفتنت در آن، عبادت، طاعتت در آن، پذیرفته، گناهانت در آن، آمرزیده، صداهایت در آن، شنیده شده و مناجاتت در آن مورد ترحم است. از حبیبم پیامبر خدا شنیدم که میفرمود: « هنگام افطار، در هر شب از ماه رمضان، خداوند گناهکارانی از آتش نجات میدهد که شمار آنان را کسی جز خداوند نمیداند. شمار آنان، نزد او در علم غیب است. پس چون آخرین شب این ماه شود، خداوند به شمار همه کسانی که در تمام این ماه آزاد کرده، آزاد خواهد نمود.»
مردی از قبیله هَمْدان برخاست و گفت: «ای امیرمؤمنان! از آنچه حبیب تو درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو.»
فرمود: «باشد! شنیدم که برادر و پسر عمویم، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، میفرمود: «هر کس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در این ماه از حرامها نگه دارد، وارد بهشت میشود.»
آن مرد هَمْدانی دوباره گفت: «ای امیرمؤمنان! از آنچه برادر و پسر عمویت درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو.»
فرمود: «باشد! شنیدم که دوستم پیامبر خدا میفرمود: هر کس که از روی ایمان و به خاطر اجر الهی، [ماه] رمضان را روزه بدارد، وارد بهشت میشود.»
مرد هَمْدانی باز گفت: «ای امیرمؤمنان! از آنچه دوستت درباره این ماه فرمود، بیشتر بگو.»
فرمود: «باشد! شنیدم که سَرور اوّلین و آخرین، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمود: هر کس [ماه] رمضان را روزه بدارد و در شبهای آن حرام نخورد، وارد بهشت میشود.»
مرد هَمْدانی باز گفت: «ای امیرمؤمنان! از آنچه سَرور اوّلین و آخرین با تو درباره این ماه گفت، بیشتر بگو.»
فرمود: «باشد! شنیدم که برترین پیامبران و فرستادگان که برتر از فرشتگان مقرّب است میفرمود: همانا سرور اوصیا در سَرور ماهها کشته میشود. گفتم: ای پیامبر خدا! سرور ماهها کدام است و سرور اوصیا کیست؟ فرمود: اما سَرور ماهها، ماه رمضان است و اما سرور اوصیا، تویی، ای علی! گفتم: ای پیامبر خدا! آیا چنین خواهد شد؟ فرمود: آری، به پروردگارم سوگند! همانا نگون بختترین امّت من، برادرِ پیکننده ناقه ثمود، بر میخیزد و ضربتی بر فرق سرت میزند که محاسنت از خون آن، رنگین میشود.» پس مردم شروع به گریه و شیون کردند. حضرت علی علیه السلام خطبهاش را به پایان برد و فرود آمد.
. فضائل الأشهر الثلاثة، ص107.
دوماهنامه امان شماره 37