دخترم! خدا هر روز و هر لحظه تو را مینگرد و منتظر طلوع نورانی جمالی واقعی از جانب توست؛
آن هنگام که از هرگونه ناپاکی به دوری؛
آن هنگام که فقط و فقط آسمان را در نظر گرفته و از زمین تهی میشوی؛
آن هنگام که در شوره زار بی عفّتی مانند درختی سبز قد علم میکنی؛
آن هنگام که در جسم و روحت امنیّت جولان میدهد؛
آن هنگام که چشمانِ زمینی خود را به زیر افکنده، چشمان آسمانی خود را تا دور دست آسمان، شناور میکنی؛
آن هنگام که شاد زیستن را برای همیشه تجربه میکنی؛
آن هنگام که سرت را با افتخار بالا نگه داشته و به خود میبالی؛
آن هنگام که خود را در مقابل یغماگران، مانند گنجی دست نایافتنی قرار میدهی؛
آری! آن هنگام چه عاشقانه با او عشق بازی کرده و او را در ذرّه ذرّه وجودت احساس میکنی...
فرهنگ بی حجابی خطاب به فرهنگ زیبای حجاب میگوید: « تو در شأن من نیستی! من از تو برترم! من زاییده فرهنگ امروزم! نشان از روشنفکریام! در طرحها و رنگهای مختلف جلوهگری نموده و به جوانان آزادی میبخشم! من عشوهگری و دل ربایی را به زنان و دختران هدیه میدهم. میتوانم نگاههای بسیاری را به خود جلب کرده و پیوند دهنده قلبها در کوچه و خیابان باشم، امّا تو چیستی؟»
فرهنگ زیبای حجاب با افتخار و شجاعت، چنین پاسخ می گوید: « من زاییده اعتقادات پاکم. من از عشق به خالق هستی سرچشمه گرفته و نشان از شرافت پاکیام. من خاری در چشم هوس بازان و ناپاکانم.
من امنیت جسم و روح را در روزگاران متمادی به زنان و دختران هدیه میدهم. ستارههای درخشان ایمان در سیاهی همچو شبم میدرخشند و نگاه نا اهلان را خرد میسازند.
زنان و دختران با کمک من میتوانند در روابط اجتماعی استوار و محکم بوده و آزادی حقیقی را تجربه نمایند. در سایه سارم زیور و جواهر، بلکه درّی گرانبها پرورش مییابد. من سدّی پایدار در برابر عشق های ناپاک خیابانی و به یغما رفتن گل عفت توسط یغماگران هستم».
پدیده بی حجابی در اندوه شرم باری فرو رفت و گفت: «تو در شأن من نیستی؛ آری! از من بالاتری»
بعضی وقتها چشمانم به چشمانت حسودی میکنند. میدانی چرا؟ چون چشمانت توشهای به غیر از خدای مهربان ندارند..!
گاهی وقت ها از نردبان ناپاکی بالا میرویم، تا دستانی را بگیریم؛ غافل از اینکه خدا پایین ایستاده و مدتهاست دستان گرمش را به سوی ما دراز کرده است.
امیدوارم زیباترین لباسها تن پوشت، پاکترین نگاهها بدرقه چشمانت، محجوب ترین لبخندها برلبانت، و بالاترین دستها نگهبانت باشد...
آرزوهایت را درآسمان جستجوکن، نه در بین هوسبازان کوچه و خیابان. محبوب، آنها را به توخواهد داد...
پنهان شدن در صدف، مرواریدی زیبا میسازد؛ پس همیشه ممنون حجابت باش...
با نگاهم به گل گفتم: از تو زیباتر چیست؟ گفت: دخترک. دخترک را دیدم و از او پرسیدم: از تو زیباتر چیست؟ گفت: حجابم، که تنها در سایه سار آن زیبایم!
اکرم السادات میرکمال ـ دوماهنامه امان شماره 38