نشریات و مجلات چاپی

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
نشریه امان فعالیت خود را از سال ... آغاز کرده است. هم‌اکنون 348 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

رهبران عرفان‌های دروغین، هیچ جاذبه‌ای ندارند!

نشانه دیگر بر انحرافی بودن فرقه‌ها این است که در بسیاری از این فرقه‌ها، مسائل اخلاقی رعایت نمی‌شود و به راحتی به بهانه این‌كه دیگران ما را نمی‌فهمند، دروغ می‌گویند؛ این معیار می‌تواند رسوا كننده این جریان‌ها باشد. مثلاً می‌گویند: «اگر نماز تو عاشقانه نیست، دیگر نخوان!» ولی وقتی با یك مخاطب مذهبی مواجه می‌شوند، می‌گویند: «ما نماز می‌خوانیم». البته نه آن نمازی كه همه مسلمانان می‌خوانند. در واقع اینها از پروژه هماهنگ‌سازی استفاده می‌كنند و به دروغ به افراد مذهبی می‌گویند: «ما نماز می‌خوانیم»، در حالی كه نماز مخصوص خودشان است.
مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین حمید رضا مظاهری سیف
اشاره
بشر در دنیای پر زرق و برق امروز همچنان گمشده‌ای دارد که از آن به عطش معنوی تعبیر می‌شود. در این میان اشخاصی با ادعاهای گزاف برای پاسخ به این عطش وارد میدان شده‌اند و مریدانی را به دنبال خود کشیده‌اند. برای شناسایی آنها و برخی دستور العمل‌های آنها مصاحبه‌ای با حجت‌الاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهری سیف که از کارشناسان آسیب‌شناسی فرقه‌های نوظهور معنوی و مؤسس مرکز آشنایی و نقد این فرقه‌ها است ترتیب داده‌ایم که تقدیم می‌شود.

امان: چگونه وارد حوزه و مفتخر به سربازی امام زمان(عج) شدید؟
آدم‌ها در زندگی خود یک تحول معنوی را احساس می‌کنند، من هم این تحول را احساس كردم و این را خیلی جدی گرفتم و با آن به صورت واقعی برخورد كردم که یكی از پیامد‌های آن، تحول معنوی و توجه خیلی زیاد به امام زمان(عج) بود. با این‌كه از کودکی مطالب زیادی در مورد ایشان شنیده بودم، ولی تازه برایم قضیه روشن و واقعی می‌شد و می‌فهمیدم که امام زمان(عج) شخصی است كه بین ما زندگی می‌كند. بالأخره سال‌های آخر دبیرستان بود كه به صورت مرتب به مسجد مقدس جمكران می‌آمدم. چون استادی نداشتم که مرا راهنمایی کند، علاقه زیادم داشت به انحراف كشیده می‌شد. یادم هست یكبار كه به جمكران آمدم، آن قدر دوست داشتم امام زمان(عج) را ببینم كه هرچه پول توی جیبم بود، در صندوق جمكران انداختم و حتی پول برای برگشت نداشتم، البته این یک انحراف بود كه اصرار زیاد برای رؤیت امام داشتم؛ چون در مسائل عرفانی همان‌طور كه حضرت امام خمینی در نامه خود به حاج احمد آقا می‌فرمایند: «باید تسلیم باشید و برای رسیدن به مقامات معنوی خیلی دست و پا نزنید و فقط وظیفه را انجام بدهید.»
بنده بدون این‌كه تزكیه نفس داشته باشم به دنبال دیدن حضرت بودم. البته آن شب تا صبح در جمكران ماندم. همان شب كفشم را هم بردند. اما با خودم گفتم حتماً این یک نشانه است. تا نزدیك ظهر آنجا ماندم؛ ولی خبری نشد و بالاخره از خادمین مسجد، كفشی گرفتم و با یک تاكسی تا حرم آمدم. در آنجا به یکی از مغازه‌های اطراف حرم انگشتری را که داشتم، فروختم و با پول آن به تهران برگشتم.
بعدها‌ مطالعاتی را شروع كردم و فهمیدم باید روش‌مند در مورد امام زمان(عج) اطلاع پیدا كنم؛ از این رو برای نزدیكی به جمكران، با سه تا از دوستان تصمیم گرفتیم كه وارد حوزه علمیه بشویم. سال آخر دبیرستان بودم كه دیگر دوست نداشتم به مدرسه بروم. بعد از چند ماه خواندن «جامع المقدمات» در حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی برای ورود به حوزه قم اقدام كردم و بالاخره در سال 1375وارد حوزه علمیه قم شدم. در كنار درس، نسبت به پاسخگویی به شبهات نیز دغدغه داشتم. این دغدغه‌ها باعث شد تا مقالاتی در پاسخ به شبهاتی که در حوزه دین و انقلاب اسلامی در مجلات درج می‌شد، بنویسم. سپس در حوزه عرفان و اخلاق شروع به مطالعه كردم و همان سال‌ها بود كه کنگره «سیاست در اندیشه‌های حضرت امام» برگزار شد و اولین مقاله خود را با نام «سیاست در اندیشه و آیین امام» برای این کنگره فرستادم و سپس با نگاشتن مقاله‌ای با عنوان «جای خالی فقه الاخلاق» به گروه اخلاق و عرفان پژوهشكده اندیشه و فرهنگ اسلامی دعوت شدم. در آنجا بود كه دغدغه مسئولین نظام از جمله مقام معظم رهبری مبنی بر مقابله با جریان‌ها و عرفان‌های کاذب مطرح شد و بنده با همراهی دوستان، شروع به مطالعه در این زمینه كردیم. اولین مقاله‌ام در این زمینه با نام «عرفان پُست مدرن» در مجله نقد و نظر چاپ شد كه بیشتر به نقد سبك «تی ام مدی‌تیشن متعالی» می‌پرداخت. کم‌کم مقالاتی در نقد عرفان‌های نوظهور نوشتم. بعدها پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی دفتر تبلیغات این مقالات را تبدیل به یك كتاب کرد با عنوان «جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور». این کتاب در دوره‌ای كه در مدارس علمیه برای نقد عرفان‌های نوظهور برگزار می‌شود، تدریس می‌گردد. در همین دوره‌ها بود كه با برخی از دوستان یك گروه تحقیقاتی را تشكیل دادیم و پس از یك سال مطالعه، موسسه «بهداشت معنوی» را با مأموریت آسیب‌شناسی و مقابله با عرفان‌های كاذب تأسیس کردیم.
امان: وضعیت فعلی عرفان‌های نوظهور را چگونه ارزیابی می‌كنید؟ از مشاهدات خود در سفر به ملبورن استرالیا و هندوستان بگویید؟
عرفان‌های كاذب در دنیا و البته در کشور ما فعالیت‌های بسیار زیادی دارند. از همه ظرفیت‌های تبلیغاتی اعم از كتاب، مجله، فیلم و ایجاد شبکه‌های اجتماعی در فضای اینترنت استفاده می‌کنند. با یك خیل عظیمی از نیرو و سرمایه دارند كار می‌كنند. نه تنها شیوه‌های تبلیغی آنها بسیار به هم شبیه است، بلکه آموزه‌های آنها هم عناصر مشترك جدی دارد و منطقی است كه اگر كسی بخواهد نتیجه بگیرد به این نکته پی می‌برد که اینها از یك جا ساماندهی و پشتیبانی می‌شوند. آموزه‌هایی كه بین عرفان‌های نوظهور و عرفان کابالای یهودی هست، ما را به یك سرنخ‌هایی هدایت می‌كند تا بتوانیم بفهمیم مدیریت كلی این كار از كجاست. بنده این مطالب را در كتاب «به سوی یك دین جهانی» تبیین كرده‌ام كه در واقع گزارش سفرم به اجلاس پنجم پارلمان ادیان، كه در ملبورن استرالیا برگزار شد است. در این اجلاس شاهد بودم كه چطور سازمان‌های مختلف از قارّه‌های مختلف دست به دست هم، دارند در این مسیر حركت می‌كنند. یکی از پشتیبانان این اجلاس، اسرائیل بود که در آنجا صریحاً از سفارت اسرائیل در استرالیا تشكر شد. از خانواده «لیدر من» که یك خانواده ثروتمند است و در سرزمین‌های اشغالی فعالیت دارند و از مؤسسه «توسعه یهودیت» که جزء مدیران و پشتیبانان اصلی این اجلاس بودند تشکر شد. بعداً با تحقیقاتی که انجام دادم، متوجه شدم كه در سایر اجلاس‌ها هم همین شبكه مدیریتی ـ مالی، از این جنبش‌ها و عرفان‌های نوظهور حمایت می‌كنند.
همچنین در سفر اخیر به هندوستان به مركز فعالیت این جنبش‌ها رفتیم. نكته قابل توجه و تأمل این بود كه همه اینها یك دفتر نمایندگی در سرزمین‌های فلسطین اشغالی دارند. در آموزه‌های اینها وجه اشتراكی است كه به صراحت بحث «سرزمین موعود» و آمریكا را، «آرمان‌شهر» مطرح می‌كنند و ایالات متحده را به عنوان منجی جهان و كشوری كه می‌تواند جهان را به عصر جدید معنوی وارد كند، معرفی می‌کنند. در برخی از این کنگره‌ها كه رهبران این عرفان‌های نوظهور جمع می‌شوند، به صراحت ایده «سرزمین موعود» را مطرح می‌كنند. فیلم «رمز موسی» هم با این نگاه ساخته شده است و نقش رهبری آمریكا در تحول معنوی جهان و ورود به فرا آگاهی معنوی را به تصویر می‌كشد. در این فیلم «دونالد والش» صحبت می‌كند و می‌گوید: «سرزمین موعود از سرزمین‌های اشغالی است» و همان پیام موسی نشان داده می‌شود؛ بنابراین در مقابل اندیشه مهدویت یك اندیشه رقیب شكل گرفته و آمریكا را به عنوان منجی مطرح می‌كنند؛ از این رو سعی دارند ادیان مختلف را دور هم جمع كنند و بگویند همه رهبران ادیان برای رسیدن به هدف مقدس ایالات متحده دارند هماهنگ می‌شوند، پس رهبرانی مثل: «دالایی لاما»، «راوی شانكار» و دیگر رهبران معنوی شرق و همچنین رهبران معنوی غرب مثل «وین دایر» و... همگی ایالات متحده را به عنوان آرمان‌شهر و منجی جهان مطرح می‌کنند. تفکر بهائیت نیز در همین راستا است. در تفكر همه اینها، ایالات متحده، سرزمین مقدسی است كه می‌تواند نقش مهمی در تحول معنوی دنیا و جهان داشته باشد.
امان: شاخصه‌های عرفان اسلامی و عرفان كاذب چیست؟ چگونه می‌توان عرفان دروغین و كاذب را از عرفان صحیح و اسلامی شناخت؟
زندگی و سرگذشت رهبران این جنبش‌ها را بررسی کنید. معمولاً این رهبران زندگی خود را مخفی می‌كنند. هرچه از زندگی‌شان فاش می‌شود، می‌بینیم مشكلات فراوانی برایشان ایجاد می‌شود. راه دیگر این است كه تعالیم آنها را با معارف اسلامی و قرآنی بسنجیم؛ البته باید توجه داشت كه با فهم صحیح از قرآن سنجیده شود، چون برخی از این فرقه‌ها آیاتی از قرآن را به صورت تقطیع شده با تفسیر و برداشتی كه خود از آن دارند برای تأیید نظریه و آموزه عرفانی خود می‌آورند كه در این صورت این قبیل آموزه‌هایشان باید با نگاه كارشناسانه مورد بررسی قرار گیرد، پس یك جوان باید تعارض این آموزه‌ها را با معارف قرآنی و روایی به عنوان یك نشانه بر دروغ بودن این عرفان‌ها و فرقه‌ها بداند؛ از این رو اگر كسانی با عنوان رمزگشایی از آیات قرآن و بیان بطن قرآن، مطالبی را بیان می‌كنند كه با ظاهر آیات دیگر تعارض دارد، قطعاً نشان بر انحرافی بودن این اندیشه و فرقه است؛ چون مسلماً نباید بطن قرآن با ظاهر آن در تعارض باشد.
نشانه دیگر بر انحرافی بودن این فرقه‌ها این است که در بسیاری از این فرقه‌ها، مسائل اخلاقی رعایت نمی‌شود و به راحتی به بهانه این‌كه دیگران ما را نمی‌فهمند، دروغ می‌گویند؛ این معیار می‌تواند رسوا كننده این جریان‌ها باشد. مثلاً می‌گویند: «اگر نماز تو عاشقانه نیست، دیگر نخوان!» ولی وقتی با یك مخاطب مذهبی مواجه می‌شوند، می‌گویند: «ما نماز می‌خوانیم». البته نه آن نمازی كه همه مسلمانان می‌خوانند. در واقع اینها از پروژه هماهنگ‌سازی استفاده می‌كنند و به دروغ به افراد مذهبی می‌گویند: «ما نماز می‌خوانیم»، در حالی كه نماز مخصوص خودشان است.
امان: برخی از افراد می‌گویند، اینکه: «این كار یا این عبادت را الآن انجام بدهیم و نتیجه‌اش را در آخرت ببینیم و خلاصه حواله دادن همه امور به آخرت، باعث بی‌میلی به سفارش‌های دینی می‌شود. در حالی كه برخی فرقه‌ها می‌گویند مثلاً بیست دقیقه «مدی تیشن» كن به آرامش می‌رسی و مزد آنها نقد است.» در مقابل این طرز تفکر چه راهكاری ارائه می‌دهید؟
خیلی‌ها به فکر نتیجه و مزد دنیایی هستند، در حالی كه آخرت مهم‌ترین بخش زندگی ماست؛ زیرا آخرت جاودان، قابل مقایسه با دنیا نیست، البته یك فهم ناصحیح از آخرت باعث شده كه دیگر فواید دنیوی و نقد عبادات را نادیده می‌گیریم؛ چون آن قدر فواید آخرتی عبادات، بزرگ و با عظمت است که دیگر فواید دنیوی آن نادیده گرفته شده است، البته این یك تحریف است و بعضی نسبت به مسائل دنیوی خیلی تنگ‌نظرانه نگاه می‌كنند. امام راحل و مقام معظم رهبری هم در مقابل این تفكر جبهه‌گیری كرده‌اند و آن را به عنوان معنویت متحجرانه مطرح می‌كنند. امام زمان(عج) هم وقتی ظهور می‌كنند، قرار است همین دنیا را اصلاح كنند؛ بنابراین آخرت اصلاً از دنیا جدا نیست و این در آموزه‌های دینی هست. اگر ما یك نمازی كه حتی یك درجه به نماز پیامبر شباهت داشته باشد بخوانیم می‌تواند اثر بیشتری از ده تا «مدی‌تیشن» داشته باشد. برای این حرف هم دلایلی دارم و از نظر تجربی هم قابل اثبات است. چند لحظه به جمال و جبروت حضرت حق فكر می‌كنید و در مقابل او به خاك می‌افتید. در اینجا اصلاً لازم نیست افکارت را بیرون بریزی، بلكه خودش بیرون ریخته می‌شود و وقتی فكر عظمت و جبروت الهی در ذهن بیاید، دیگر افكارِ آزار دهنده، خود به خود بیرون ریخته می‌شود. به نظر من نماز نیاز به آموزش و كارگاه دارد؛ اگر نماز با شرایط خوانده شود، باعث جذابیت شخص در بین مردم می‌شود كه این خود از آثار دنیوی نماز است، در حالی كه برای یك «مدی‌تیشن» ساعت‌ها و ترم‌ها كلاس می‌روند تا مدی‌تیشن را یاد بگیرند كه هیچ كدام از آثار بلند نماز را ندارد. ما چون به این تقاضا و عطش معنوی پاسخ نداده‌ایم، فرقه‌ها با ادعای دروغ تأثیرگذار آمده‌اند و مدی‌تیشن و شیوه‌های دیگری را پیشنهاد می‌كنند؛ البته ما سلسله سمینارهایی را با عنوان «مراقبه‌های قرآنی» تدوین كرده‌ایم و آمادگی برگزاری آن را داریم.
امان: جایگاه امام زمان(عج) و آموزه‌های مهدوی در عرفان اسلامی كجاست؟
محور آموزه‌های مهدوی یك حقیقت زنده است. الآن ما انسان‌های زیادی داریم كه زنده‌اند ولی حقیقت ندارند. مثل رهبران این فرقه‌ها كه من با آنها صحبت كرده‌ام و ساعت‌ها با آنها بوده‌ام؛ اما هیچ جاذبه معنوی نداشتند، حتی اطرافیانشان را هم جذب نمی‌کنند. آنجا به خودم گفتم: «این‌ مُریدان اگر مراجع بزرگ ما را ببیند و عظمت آنها را ببینند، واقعاً مجذوب می‌شوند.» ولی رهبران فرقه‌های نوظهور هیچ جذبه‌ای ندارند، با اینكه آن همه تبلیغات و تشریفات به راه می‌اندازند تا رهبر فلان فرقه را ببینند و ساعت‌ها منتظر ورود او می‌شوند، ولی وقتی وارد می‌شود هیچ جذابیتی ندارد.
من، «دالای لاما» و «راوی شانكار» و رهبر یكی از تشكیلات بزرگ معنوی در آمریكا را از نزدیک دیده‌ام، ولی هیچ جذبه و عظمتی در آنها ندیدم. شاید آنها برای افرادی كه آدم‌های حقیقی را ندیده‌اند، جذابیت داشته باشند؛ کسانی كه به دنبال این رهبران هستند، اگر بزرگان معنوی ما مثل مقام معظم رهبری را ببینند، دیگر اصلاً آن رهبران غیرحقیقی در نظر آنها هیچ می‌شود. شما فكر كنید این علما و مراجع یك تجلی كوچكی از امام زمان(عج) هستند. حالا ببینند خود آقا چه عظمت و ابهتی دارد. شناخت امام زمان(عج) و معرفت نسبت به ایشان كه در روایات به عنوان قله تقوا و سرچشمه علم و حكمت معرفی شده‌اند، باعث می‌شود كه دیدگاه ما نسبت به امام تغییر كند؛ از این رو رفتار ما هم تغییر می‌كند و اینجاست كه دیگر رؤیای ما ترك گناه و بدی‌ها می‌شود و حتی تخیلات ما هم تغییر می‌كند. وقتی گوهر معرفت به امام در وجود ما پیدا شود، یك تحول بزرگ در اندیشه و رفتار ما حاصل می‌شود و ما به راحتی می‌توانیم از انسان ستمگر تنفر داشته باشیم. در عین حال عشق بیكران نسبت به عالم در شخصیت ما به وجود می‌آید. سرعت این تحولات روحی و رفتاری بسیار بالاست، پس معرفت به امام بسیار آسان‌تر است از این‌كه فهرستی از رذایل و بدی‌ها را مقابل خود بگذاریم و بخواهیم آنها را ترك كنیم كه این راه بسیار دور و طولانی است؛ ولی معرفت به امام به سرعت ما را متحول می‌كند و ما می‌توانیم وارد عرصه جدیدی از جهاد بشویم. جهاد همیشه به معنای اسلحه به دوش گرفتن و در میدان جنگ حاضر شدن نیست، بلكه جهاد یعنی «برای اصلاح این دنیا تلاش كنی بدون اینكه تعلق خاطر به دنیا داشته باشی». چنین كسی می‌تواند دستاورد‌های خود را در خدمت بشر قرار بدهد و این کار دقیقاً منطبق با خط مهدوی است.
امان: شاخصه‌های شناخت مدعیان دروغین رؤیت امام زمان(عج) چیست؟ چطور مشت این افراد را باز كنیم؟
باید بدانیم همیشه دیدن امام نشان‌دهنده ارزش و رشد معنوی شخص نیست؛ چرا که ممکن است افراد صادق اما کم ظرفیت احیاناً مشرّف به زیارت حضرت شوند، مثل کارگری که چه بسا به دیدار حضرت موفق می‌شود اما یک عالم دینی جلیل‌القدر، تشرف نمی‌یابد.
نکته دیگر آن که حتی در برخی موارد به خاطر تلاش زیاد برای دیدن امام، شخص دچار توهم شده و فكر می‌كند امام زمان(عج) را دیده است، خود بنده در زمان نوجوانی كه استاد نداشتم، به خاطر تقلای زیاد برای دیدن حضرت، یك بار در اطراف جمكران احساس كردم حضرت را دیده‌ام و این توهم خالص بود؛ زیرا من در آن بیابان ساعت‌ها با این فكر نشسته بودم و فكر كردم امام را دیده‌ام و این به خاطر آن فضای فكری، «وهم خالص» بود. یك شاخص كه بتواند به ما نشان بدهد ادعای رؤیت شخصی از روی توهم بوده یا نه‌، ‌نقل آن واقعه است. تمام كسانی كه ما مطمئنیم رؤیت حقیقی داشته‌اند، یا اصلاً به هیچ كس نگفته‌اند یا به عده‌ای انگشت شمار به صورت محرمانه گفته‌اند و شرط گذاشته‌اند تا زنده هستند به كسی چیزی نگویند. این مطلب را با توجه به بعضی از مصادیقش می‌گویم. كسانی كه حتی انسان‌های متدینی هستند كه ادعا می‌كنند، ولی مورد تأیید نیست. مثلاً سید علی شوشتری بسیار آدم وارسته‌ای است؛ ولی با بررسی آن مکاشفه‌ای که او نقل می‌کند می‌بینیم دچار خطا شده است.
همچنین ادعا کردن و معركه‌گیری نشان بر بطلان این ادعاست، مگر اینكه کسی ادعای نبوت داشته باشد که پیامبر باید خودش را معرفی کند. اگر اینها ادعای امامت هم كنند، باز هم حق ندارند معرکه‌گیری کنند؛ زیرا امام معصوم هم نباید ادعا كند و معركه‌گیری كند. مَثَل امام، مَثَل كعبه است. مردم باید به محضر او بروند. نزدیکان اهل‌بیت خود به چیزهایی می‌رسند كه برای هیچ كس نقل نمی‌كنند؛ ولی كسانی که الآن ادعا می‌كنند به چیزهایی رسیده‌اند، حلقه‌ای از مریدان را تشكیل داده‌اند و ادعاهایی دارند که لازمه كار آنها دعوت عمومی به سوی خودشان است.
موضوع دیگر این است كه كارهایی كه این‌ها انجام می‌دهند نشانه‌هایی دارد كه بیشترشان از طریق اعمال غیرشرعی همچون ارتباط با جن است و اصلاً اهل ریاضت نیستند و با ارتباط با اجنه و شیاطین این اخبار را به دست می‌آورند. البته ممكن است بعضی از شیاطین از ابتدای زندگی با کسی ملازم بوده و الآن تمام زندگی او را به چنین اشخاصی لو بدهد!
امان: برخی از مدعیان دروغین هستند که می‌توانند از مرگ افراد هم خبر بدهند. آنها چگونه این کارها را چگونه انجام می‌دهند؟
جنّیان از عواملی كه الآن موجود و فعال هستند و نتیجه آن عوامل مثلاً مرگ شخص است، به او خبر می‌دهند. من شخصی را می‌شناسم که پیش‌بینی كرد در تركیه زلزله می‌آید و زلزله هم آمد؛ ولی این پیش‌گویی نبود، زیرا اجنّه از فعل و انفعالات زیر زمینی خبرهایی دارند كه نتیجه آن زلزله است. باز همان شخص پیش‌بینی كرد آمریكا زلزله می‌آید ولی زلزله نیامد، چون ممکن است عواملی موجود باشند كه آن فعل و انفعالات را خنثی كند ولی اجنه از این عوامل خبر ندارند. معمولاً اخباری كه اینها پیشگویی می‌كنند از شُرور (آسیب‌ها و بلاها) است و باید توجه داشت اجنّه یك شبكه هستند كه یکدیگر را از برخی حوادث مطلع می‌كنند؛ از این رو خبرهایی كه می‌دهند، همیشه صحیح نیست و حتی در برخی موارد جن‌ها هم اشتباه خبر می‌دهند یا خبر را صحیح می‌گویند ولی این‌ها اشتباه می‌گیرند. اینها مثلاً ادعای شفا دهندگی دارند، اما به مریض می‌گویند چند جلسه برو، بیا. بعد از چند جلسه با تلقین فراوان می‌گویند انگار چشمت یواش یواش دارد می‌بیند، این بر خلاف سیره اولیای الهی است؛ زیرا آنها به اذن الهی در یك لحظه طرف را شفا می‌دهند. پس اراده الهی لحظه‌ای و «كن فیكون» است و چند جلسه نیست. حضرت عیسی هم كه به اذن الهی بیماران را شفا می‌داد، یك بیمار را چند بار ویزیت نمی‌كرد. من با یكی كه ادعای كارهای خارق‌العاده داشت، جلسه‌ای داشتم. او ادعا می‌کرد که پرنده‌ها بالای سرش در آسمان سایه می‌اندازند و می‌گفت: «یك كاری است كه تنها ده نفر در دنیا می‌توانند انجام دهند.» من به او گفتم: «بیشتر از این ده نفر را می‌شناسم.» گفت: «واقعاً كسانی دیگری هستند؟» گفتم: «بله.» باز برخی مریدانش می‌گفتند: «از هسته خرما، جوانه در می‌آورد.» به آنها گفتم: «این‌ها اصلاً كاری نیست. ما در قم افرادی داریم كه بزرگتر از این كارها را می‌توانند انجام بدهند. شنبه می‌آیی قم؟» اول گفت: آره. بعد زنگ زد گفت: وزارت اطلاعات گفته حق نداری بروی قم! و بالأخره نیامد. البته من اعتقاد دارم كه خداوند بنده‌اش را تنها نمی‌گذارد و به او گفتم من هم می‌توانم كارهای شما را یك قدم جلوتر انجام بدهم، به شرطی كه همین الآن تو شفا بدهی. من یك قدم جلوترش را انجام می‌دهم. من معتقدم اگر پای دین و اعتقاد وسط باشد خداوند خودش كمك می‌كند؛ بنابراین اینها محدودیت دارند. مثلاً اگر بتوانند از هسته خرما جوانه در بیاورند، ولی نمی‌توانند از هسته میوه‌های دیگر جوانه در بیاورند و این محدودیت نشان می‌دهد كه الهی نیستند.
امان: در دنیای کنونی تلاش‌هایی شیطانی صورت می‌گیرد تا نوجوانان و جوانان را تخیلی بار بیاورند. در مقابل این حرکت چه باید کرد؟
حضرت امام در كتاب «جنود عقل و جهل» می‌گویند: «شیطان، وهم اكبر است.» وهم و اوهام در عالم یك واقعیت کاذب دارند؛ از این رو بیشتر این كارها وهمیات است، پس با وهم شفا می‌دهند و با وهم طلسم را باز می‌كنند. همه‌اش با وهم است.
اینها با استفاده از تكنولوژی و امواج، تخیل ایجاد می‌كنند که همه‌اش بر اساس وهم است. روزی شخصی که به شدت وهم‌زده شده بود، با ما تماس گرفت، می‌گفت هر وقت می‌خواهم قرآن بخوانم شیاطین می‌آیند و گلوی مرا می‌گیرند. می‌خواهم وضو بگیرم می‌آیند و من را به یك طرف پرت می‌كنند. ما گفتیم:‌ شیاطین فقط شما را می‌ترسانند و راهشان همین است: «الشیطان یخوف اولیائه» برای راهنمایی و مشاوره به این فرد گفتم: بیا قم. البته چون دیر آمد، من از قم بیرون رفته بودم و ایشان مستقیم به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها رفته و خوب شده و برگشته بود. در حالی كه این فرد می‌گفت: نمی‌توانم به امامزاده‌ها نزدیك بشوم. شیاطین نمی‌گذارند؛ ولی همه اینها وهم بود.
ما باید در مورد تخیلات مثبت با بچه‌هایمان صحبت كنیم. مثلاً در مورد فرشتگان با آنها صحبت كنیم كه بنده در رمان«راز فرشتگان» همین كار را كرده‌ام؛ از این رو ما باید تخیلات مثبت را جایگزین كنیم، حتی یكی از راه‌‌های مكاشفه، جهت دهی به تصورات و تخیلات مثبت است.

آخرین ویرایش
در 1394/9/2 11:21 توسط فاطمه کاظمی

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
02188998601
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع قدس و ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366