نشریات و مجلات چاپی

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
نشریه امان فعالیت خود را از سال ... آغاز کرده است. هم‌اکنون 348 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

سرمقاله

چه شده است که حکم ریاست و مهر و امضایی، ما را فرسنگ‌ها از هویت، دین و برادران دیروزمان دور می‌کند و فریفتگی و غرورِ عنوان، از ما فرعونِ بی‌عنان می‌سازد و فراموش می‌کنیم که نامه و مهر و امضا و مقام و ریاست، اگر جایگاهی برای ماندن داشت به ما نمی‌رسید و برای گذشتگان می‌ماند.
خود را گم نکنیم
ابراهیم با همه تلاش‌های شیطان و با همه علقه به فرزند آن هم فرزندی چون اسماعیل، از او می‌گذرد و قبل از آن با همه دل‌بستگی به هاجر و فرزند کوچکش اسماعیل، آنهم پس از سال‌ها نداشتن فرزند، آنها را در سرزمین خشک و بی‌آب و علف وا می‌گذارد. از خود و خواسته خود و از همه می‌گذرد. سر به سجده می‌نهد و با همه وجود خود را بنده می‌داند. بنده‌ای که فراموش نمی‌کند بنده است نه خدا و ارباب.
سخن از ابراهیم را به زندگی امروزی‌مان برمی‌گردانیم؛ وقتی که فراموش می‌کنیم بنده‌ایم. از دفتر ریاست و معاونت و قائم مقام و مدیریت و... یک مجموعه کوچک تا ریاست و معاونت یک سازمان بین‌المللی، از ریاست خانه و پدری و مادری تا ریاست جامعه و سروری، همه و همه چقدر بندگی یادمان نمی‌رود؟ چقدر دل‌بسته به میز و عنوان و رسته و درجه و پست نمی‌شویم و چقدر با همه علاقه به این‌ها، باز بنده‌ایم و مطیع خدا‌؟
درخت هر چه بیشتر بَر می‌گیرد و پُر میوه‌‌تر می‌شود، شاخه‌هایش بیشتر سر به زمین می‌نهند. گویا درخت متواضع‌تر می‌شود و بنده‌تر و ساجدتر؛ برای خدایی که این‌گونه به او نعمت داده و به زیبایی او را باعث خیر رسانی و کانال فیض به دیگران قرار داده است.
انبیا و اربابان الهی، از تمامی فرشتگان، متواضع‌تر و خاشع‌تر بودند. اینجاست که فرشتگان را به مقام ولیّ خدا راهی نیست.
حال چه شده است که آنکه مسئولیتی گرفته و برای خدمت‌رسانی، کانال فیض شده، به جای خشوع و خضوع، متکبرانه گام می‌نهد و مدعی اربابی و خدایی می‌گردد.
مادر یا پدر خانه فریاد می‌زند و می‌پندارد فرزندان بندگان اویند. مدیر و مسئول ناجوانمردانه عمر و وقت افراد را به بازی و تمسخر می‌گیرد؛ گویا خداوندگار آنهاست. چه شده است بنده‌ای که چشم و گوش و نفس او امانت است و مَرکب جسم او امانتی است در کنار امانتِ زمان و مکان و همه امکاناتی که خداوند برایش قرار داده، بی‌مهابا می‌تازد؛ جسمش را برده شهوات و امیالش کرده است.
چه شده است که فراموش می‌کنیم دنیا، فراز و فرود فراوان دارد. روزی که مغرور از نشاط جوانی هستیم به نخوت پیری تبدیل می‌شود و روزی که مغرور از پُست و عنوان و مقامیم به خجلت عزلت و برکناری خواهد رسید.
چه شده است که حکم ریاست و مهر و امضایی، ما را فرسنگ‌ها از هویت، دین و برادران دیروزمان دور می‌کند و فریفتگی و غرورِ عنوان، از ما فرعونِ بی‌عنان می‌سازد و فراموش می‌کنیم که نامه و مهر و امضا و مقام و ریاست، اگر جایگاهی برای ماندن داشت به ما نمی‌رسید و برای گذشتگان می‌ماند.
چه شده است که خود را خداگونه و مطلق می‌پنداریم؛ همه چیز را من می‌فهمم؛ همه چیز برای من است؛ همه باید با من هماهنگ باشند؛ همه جز من، اشتباه می‌کنند؛ هیچ چیزی نباید از دیدگان من مخفی بماند، نباید هیچ انتقادی به من بشود؛ بدون هماهنگی من... ، بدون اجازه من... انتقاد به من...!
همه و همه می‌شود من. به بهانه‌ها و توجیه‌های مختلف مثل نظم و مدیریت و انسجام و... ، دیگران را به بردگی و بندگی نْفسِ سرکش خود می‌خواند و فراموش می‌شود که پیامبران و اولیای خدا آمده‌اند تا بندگان را به بندگیِ خدا فرا خوانند نه به بندگیِ خود.
فراموش کرده‌ایم که چون خدایی جز خدا قابل تصور نیست و آنچه ماناست فقط خداست، پس راهی برای ماندگاری جز خدا و تعلق به خدا و بندگیِ او نیست، که بندگان خدا هم وارثان زمین‌اند و هم وارثان فردوس و بهشت برای آنان است.
البته همین امروز هم برخی افراد همیشه بنده‌اند، با هر مسئولیت و مقامی که باشند؛
ـ فکر کردم از خودمان است. یکی بهش گفت: «اون بیل رو بردار بیار از اینجا مشغول شو!» رفت بیل را برداشت و شروع کرد به کار. دو سه نفر آمدند گفتند: «آقای شهردار! شما چرا؟» گفت: «من و اونها نداره. کار نباید زمین بمونه.» بیل می‌زد مثل کارگرها، عرق می‌ریخت عین کارگرها!
ـ چند قدمی از او دور نشده بود كه یادش آمد اسم دوست جدیدش را نپرسیده است. همان که مثل نیروهای خدماتی کار می‌کرد و زباله‌ها را جمع می‌کرد. او که می‌گفت: «همه به خاطر خدا به اینجا آمده‌ایم. بیا تو هم كمك كن.»
برگشت و گفت: «راستی، من هنوز اسمت را نمی‌دانم؟»
گفت: «اسم من به چه درد تو می‌خوره؟ من كوچك شما هستم، الله بنده سی».


. علی بن جعفر از برادرش حضرت موسى بن جعفرعلیه السلام ، روايت مي‌كند: از آن حضرت پرسيدم:براى چه رمی جمرات (پرتاب كردن ريگ) در حج تشريع شده است؟ حضرت فرمودند: براى اين كه در مكانی كه ريگ پرتاب می ‏كنند ابليس ملعون به نظر حضرت ابراهيم آمد، آن جناب او را با ريگ زد و پس از آن اين عمل در آن جا سنّت شد؛ علل الشرائع، ج‏2، ص 437.
. «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللهُ مِنَ الصَّابِرِينَ؛ هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم که تو را ذبح می ‏کنم، نظر تو چيست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!»» سوره صافات/ 102.
. «رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ؛ پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بی‌‏آب و علفی، در کنار خانه‏اى که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهاى گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزى ده؛ شايد آنان شکر تو را بجاى آورند!» سوره ابراهیم/37.
. «قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است.» سوره انعام/162.
. «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى؛تا آنکه فاصله او (با پيامبر) به اندازه فاصله دو کمان يا کمتر بود» سوره نجم/9.
. «فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى؛ و گفت: من پروردگار برتر شما هستم!» سوره نازعات/24.
. «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللهِ وَلَكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ؛ براى هيچ بشرى سزاوار نيست که خداوند، کتاب آسمانى و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا، مرا پرستش کنيد!» بلکه (سزاوار مقام او، اين است که بگويد:) مردمى الهی باشيد، آن‏گونه که کتاب خدا را می ‏آموختيد و درس می ‏خوانديد! (و غير از خدا را پرستش نکنيد!)» سوره آل عمران/79.
. «مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ؛ آنچه نزد شماست فانی می ‏شود؛ امّا آنچه نزد خداست باقی است؛ و به کسانی که صبر و استقامت پيشه کنند، مطابق بهترين اعمالى که انجام می ‏دادند پاداش خواهيم داد.» سوره نحل/96.
. «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايسته‏ام وارث (حکومت) زمين خواهند شد!»» سوره انبیا/105.
. «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا؛ امّا کسانى که ايمان آوردند و کارهاى شايسته انجام دادند، باغ‌هاى بهشت برين محل پذيرايی آنان خواهد بود.» سوره کهف/107.
. «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ (آرى،) اين سراى آخر تو را (تنها) براى کسانی قرار می ‏دهيم که اراده برتری‌‏جويی در زمين و فساد را ندارند؛ و عاقبت نيک براى پرهيزگاران است!» سوره قصص/83.
.آن بنده خدا و آن شهردار کارگر، شهید مهدی باکری بود.

آخرین ویرایش
در 1394/9/2 13:25 توسط فاطمه کاظمی

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
02188998601
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع قدس و ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366