مهدویت به چه معناست؟
در شیعه، مهدویت، به عنوان یک تابلو از آینده است که میتواند فراروی زندگی امروز بشر باشد؛ یعنی ما مهدویت را به عنوان تابلویی جامع و کامل از تحقق دین و زندگی دینی انسان، میدانیم؛ به عبارت دیگر مهدویت یعنی همان اسلام پیاده شده در متن جامعه.
مهدویت بشارتِ آمدن یک منجی است. منجیای که دارای دو ویژگی نجاتبخشی و ظلمستیزی است؛ یعنی ظلم و ستم را از بین میبرد و عدالت را برقرار میکند و جامعه جهانی را نجات میدهد.
به نظر شما مهمترین ریشه در مهدویت چه چیزی میتواند باشد؟
طبق تعریفی که بیان شد، مهدویت مربوط به آینده بریده از امروز نیست. به عبارت دیگر تحقق مهدویت هر چند در زمان آینده خواهد بود، اما برای جامعه امروز هم یک آرمان و یک تابلو، قابل استناد است. بنابراین اگر بتوانیم خود حضرت را خوب بشناسیم و بین امام و پیروانش ارتباط برقرار کنیم، بسیار کارگشاست؛ چون اگر کسی ایمان و وعدههای الهی که خداوند در قرآن به مؤمنان داد را فهمید و پذیرفت، به آن علاقهمند میشود و بر آن اصرار میکند و منحرف نمیشود. کسانی که از اردوگاه شیعه گم میشوند و به انحراف کشیده میشوند، به خاطر این است که نتوانستهاند با حضرت ارتباط برقرار کنند و مقام و منزلت امام را بشناسند؛ اما کسی که امام را شناخت و انوار وجودی آن حضرت را درک کرد، از حیرت و انحرافی که در عصر غیبت هست دور میشود. مسئله شناخت و معرفت حضرت از مهمترین مسائل است؛ چرا که با این شناخت و معرفت، ایمان شخص به مهدویت و آثار و برنامههای امام، افزایش مییابد و میتواند مهدویت را به عنوان زیباترین تابلو، پیش رو بگذارد و خود را برای آینده آماده کند.
چشمانداز آرمانی این تابلویی که پیش روی بشر است چیست؟ قلهاش کجاست که ما به سمت آن قله حرکت کنیم؟
تابلویی را که مهدویت در پیش روی ما قرار میدهد، همان تابلوی اسلام است، با همان معنای ناب و صحیح خودش و آن چیزی که بر پیامبر اسلام ابلاغ شده است.
خیلی مواقع که مباحث مهدویت را مطرح میکنیم و قله را نشان میدهیم میپرسند راهکار چیست؟ برای رسیدن و تشکیل جامعه منتظر، برنامه راهبردی چه چیزی میتواند باشد؟
نباید به راههای جدا شده از دین توجه کنیم؛ مثلاً بگوییم ما یک تشکیلات مستقل و جدا از مؤمنان هستیم و حدود و تعریفهای ما مشخص است. اگر بخواهیم جدای از این حرکتی که مؤمنان، شیعیانِ پاک، تحت تأثیر زعامت علما و بزرگان دارند، حرکتی داشته باشیم و یک راه مستقل و تافته جدا بافتهای داشته باشیم، چه بسا در آغاز کارها دور اندیشی و دقت میکنیم، اما چون یک حرکت مستقل و جدای از مؤمنان تعریف میشود، معمولاً در یک گذرگاههایی میمانیم و نمیتوانیم عبور کنیم و به راههای تاریکی میرسیم؛ بنابراین نباید از جمع مؤمنان، شیعیان، دینداران و کسانی که معتقد به راهی هستند که صاحب و مولایمان آن را معین کرده است، دور شویم و آن راه این است که باید از حجتهای خداوند و راویان احادیث آنها فرمان ببریم و پیروی کنیم.
برای منتظران آن حضرت چه برنامهای را سفارش میکنید؟
در فعالیتهای مهدوی باید به دو نکته توجه کنیم، یکی این که باید تلاش بیشتری کنیم، شتاب بیشتری به کارها بدهیم، باید بتوانیم عقبافتادگیها و کمکاریهایمان را جبران کنیم؛ دوم اینکه امام را حاضر و ناظر برکارهایمان ببینیم؛ با ایشان رابطه قلبی برقرار کنیم؛ برای حضرت دعا کنیم، روز را با نام حضرت آغاز کنیم، شب نیز با نام و یاد حضرت به خواب رویم!
از میان فعالیتهای مهدوی، آن چه که بیشتر به چشم میخورد، مراسمی است که در طول سال برای یادبود آن حضرت برگزار میشود، به خصوص در ایامی که منتسب به ایشان است؛ مثل نیمه شعبان و یا روز مهم نهم ربیع که آغاز امامت آن حضرت است. اولا سعی کنیم این مراسم را پرشور و فراگیر برگزار کنیم. این موضوع جزو شعائر الهی و تعظیم و تکریم این شعائر است؛ بنابراین قابل دفاع هم هست. این تعظیم و تکریم، برکات فراوانی دارد؛ از جمله اینکه میتواند پیوندهای ما را با مسائل دینی و معتقدات، مستحکمتر کند و همین، رمز حمله دشمنان به نمادهای شیعی است.
ثانیا به محتوا و باطن این مراسم هم توجه داشته باشیم و خودمان را در این مجالس رشد دهیم. به عنوان مثال، حضرت مهدی(عج) امامِ عدلگستر و ظلمستیز است؛ بر این اساس ما به عنوان پیروان آن حضرت، باید عدالتطلبی و ظلمستیزی را در خودمان پررنگ کنیم و با مظاهر ظلم و بیعدالتی در محیط اطرافمان مبارزه کنیم.
ثالثا در مجالسمان دو پایه تولی و تبری را به شکلی صحیح در کنار هم داشته باشیم و مراقب باشیم این مراسم موجب نشود دشمن از همین محافل بر ضد شیعه استفاده کند. ما حق نداریم به عنوان شیعه و در مراسم مذهبی و دینی، بر خلاف مصالح عمومی و خلاف تأکید بزرگان عمل کنیم. اصلاً شیعه یعنی مطیع امر بودن.
سوتیتر
1. مهدویت به عنوان یک تابلوی از آینده است که میتواند فرا روی زندگی امروز بشر باشد؛ یعنی ما مهدویت را به عنوان یک تابلویی جامع و کامل از تحقق دین و زندگی دینی انسان، میدانیم؛ به عبارت دیگر مهدویت یعنی همان اسلام پیاده شده در متن جامعه.
2. مهدویت بشارتِ آمدن یک منجی است. منجیای که دارای دو ویژگی نجاتبخشی و ظلمستیزی است؛ یعنی ظلم و ستم را از بین میبرد و عدالت را برقرار میکند و جامعه جهانی را نجات میدهد.
3. مسأله شناخت و معرفت حضرت از مهمترین مسائل است چرا که با این شناخت و معرفت، ایمان شخص به مهدویت و آثار و برنامههای امام، افزایش مییابد و میتواند مهدویت را به عنوان زیباترین تابلو، پیش رو بگذارد و خودش را برای آینده آماده کند.
4. کسی که امام را شناخت و انوار وجودی آن حضرت را درک کرد، از حیرت و انحرافی که در عصر غیبت هست دور میشود
5. تابلویی را که مهدویت در پیش روی ما قرار میدهد، همان تابلوی اسلام است با همان معنای ناب و صحیح خودش و آن چیزی که بر پیامبر ابلاغ شده است.
6. بنابراین نباید از جمع مؤمنان، شیعیان، دینداران و کسانی که معتقد به راهی هستند که صاحب و مولایمان آن را معین کرده است دور شویم و آن راه این است که باید از حجتهای خداوند و راویان احادیث آنها اطاعت و پیروی کنیم.
7. اینکه امام را حاضر و ناظر برکارهایمان ببینیم. با ایشان رابطه قلبی برقرار کنیم.
8. حضرت مهدی(عج) امامِ عدلگستر و ظلمستیز است؛ بر این اساس ما به عنوان پیروان آن حضرت، باید عدالتطلبی و ظلمستیزی را در خودمان پررنگ کنیم و با مظاهر ظلم و بیعدالتی در محیط اطرافمان مبارزه کنیم.
9. در مجالسمان دو پایه تولی و تبری را به شکلی صحیح در کنار هم داشته باشیم و مراقب باشیم این مراسم موجب نشود که دشمن از همین محافل بر ضد شیعه استفاده کند. ما حق نداریم به عنوان شیعه و در مراسم مذهبی و دینی، بر خلاف مصالح عمومی و خلاف تاکید بزرگان عمل کنیم. اصلاً شیعه یعنی مطیع امر بودن.
دوماهنامه امان شماره 41