ایام عید که میشود، وقتی به شور و شوق بچهها مینگریم، حسرت عمر از دست رفته همچون بغضی گلویمان را میفشارد.
و وقتی دوبیتیهای اشتیاق را میخوانیم، اشک امانمان نمیدهد.
آری! یک عمر بدون مولا زندگی کردن و عید را جشن گرفتن سخت است. به امید روزی که چشم باز کنیم و کنار مولایمان سرود ظهور را زمزمه کنیم و در مجلههایمان بنویسیم: «ای اهل عالم، امان اهل زمین آمده است.»
**
عباس كيمنش مشهور به «مشفق كاشاني»، متولد سال 1304 كاشان است. ایشان با درجه فوق ليسانس به تدريس مشغول شد و مدتی در آموزش و پرورش به تربيت نسل جوان كشور پرداخت. از آثار گرانقدر ایشان«خاطرات»، «هفت بند التهاب»، «انوار 15 خرداد»، «سوگنامه امام»، «مجموعه شعر جنگ» را میتوان نام برد.
مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو صاحب نظرانند هنوز
لالهها، شعلهکش از سینه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز
از سراپرده غیبت، خبری باز فرست
که خبر یافتگان، بیخبرانند هنوز
رهروان، در سفر بادیه حیران تواَند
با تو آن عهد که بستند، برآنند هنوز
ذره ها در طلب طلعت رویت با مهر
هم عنان تاخته چون نوسفرانند هنوز
طاقت از دست شد ای مردمک دیده! دمی
پرده بگشای که مردم نگرانند هنوز
**
گفتن از «امید مهدینژاد» در این یکی دو پاراگراف نمیگنجد. فقط اسم کتابهایش این ستون را پر میکند و اسامی جوایزش از جشنوارههای مختلف، این صفحه را.
گرچه نام امید، این روزها با شعر و نثر طنز گره خورده است؛ ولی هیچگاه نسبت به شعر آیینی و انتظار بیتفاوت نبوده است. از امید مهدینژاد 33 ساله میخواهیم: لطفاً باز هم برایمان شعر انتظار بگو؛ شعرهایت آب خنکی است بر چشمهای خواب آلودهمان.
بیا و قافلهها را به راه برگردان
به پایتختِ زمین پادشاه برگردان
به بادهای پریشان امانتی بسپار
به چشمهای عزیزان نگاه برگردان
عصای معجزه در دست، روی صحنه بیا
و مارِ شعبده را در کلاه برگردان
*
بیا و گله بیپاسبانِ حیران را
از آستانه کشتارگاه برگردان
ستاره از رمق افتاد، شب مضاعف شد
چراغِ راهنما را به ماه برگردان
به یک اشاره قطارِ غرورِ انسان را
از انتهای همین ایستگاه برگردان
*
میانِ خیلِ خدایانِ تازه گم شدهام
مرا به آنطرفِ لا اله برگردان
**
«امیر عاملی» شاعر و خوشنویس معاصر است که در انجمن خوشنویسان و دانشگاه قزوین تدریس میکند.
تا به حال مجموعه اشعار فراوانی از جمله: از تپش دریچهها، خانه خورشید، حسرت پرواز، شوق شبنم و عطش انتظار را به چاپ رسانده است.
ایشان مجموعه «تحفه نفیس» خود را به آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها تقدیم کرده است.
بهار! آمدن آن امام نزديک است
بهار پر شده از باده، جام نزديک است
خبر از آمدن گل به باغبان برسان
به گوش خسته نويدي از آن دهان برسان
دهان غنچه خود را به گل شدن وا کن
بگو سخن، بگشا لب به باغ غوغا کن
به هر کجاي جهان هر که هست ايراني
به شوق ديدن رويت کند غزلخواني
فقط نه هر که ايراني است عاشق توست
که هر که هست مسلمان زجان موافق توست
مسيحيان جهان نيز عاشقت هستند
به روشنايي راهت هميشه دل بستند
اميد ميدهي اي مهربان، سلامت باش
فداي قد بلندت بلند قامت باش
بهار آمده ياد شهيد بايد کرد
بدين بهانه شيرين دو عيد بايد کرد
يکي است ياد شهيد و يکي بهانه عيد
که باغ پر شده اينک پر از ترانه عيد
خوش آن دمي که در آيد امام از در ما
و سايهاش برسد بيدريغ بر سر ما
اگر امام بيايد سلام ميآيد
سلام کن که از اين ره امام ميآيد
خوشا کسي که در اين نوبهار منتظر است
خوش آن نگاه که بر روي يار منتظر است
چه سود بي تو بهاران؟ بيا امام زمان
بيا و نيم نظر کن به ما امام زمان
بيا بزرگ، بيا مهربان، بيا مولا
بدون عشق صفايي ندارد اين دنيا
تو هر زمان که بيايي بهار خواهد بود
زمان شادي بياختيار خواهد بود
«خوش آن زمان که بر آيد به يک کرشمه دو کار»
يکي ظهور امام و يکي شروع بهار
دوماهنامه امان شماره 41