بهار زیباست، لطیف و دوستداشتنی است، اما بیتو ای زیباترین! ای لطیفترین! ای بهار جان و ای طراوت بهاران! هیچ زیبایی، دلم را بر نمیانگیزد؛ که دل در فراق تو سوخته دارم و نگاه در راه تو دوخته.
ای بهاریترین فصلها! ای سبزترین بهاران! دور از نگاه مهربان تو، دور از عنایت رحیمانه تو و دور از سرانگشت لطف تو، خزانیم و سرد، خشکیم و عطشناک. فراق تو برف سپید کهولت بر چهرهمان مینشاند. بیا که با تو بهاری شویم، بروییم و بیدار گردیم؛ که روییدن، تنها به زلال عشق تو معنا مییابد و باقی روییدنها، ماندن است و پژمردن.
بیا ای شادابترین جوانی! دست کدام خزان پیری است که جرئت آزردن گل وجود تو را داشته باشد، گرچه سالها و قرنها از حضور زلالت بگذرد. چهره زیبای تو ای نورانیترین! که را مجذوب نساخت و چشم اشتیاق که را به راه منشاند؟ کدام چشم بود که به نگاه نافذ و گیرای تو لرزید و از اشک فراق خالی ماند؟ کدام زبان است که بتواند «حسن ثنای» تو بگوید؟ و کدام قلم است که تاب چرخش در وادی وصف تو داشته باشد؟ جمال روی ماه تو در کدام کلام میگنجد و جلال خورشیدی تو در کدام وصف میآید؟
او خواهد آمد و به قلبهای مردهمان روح حیات خواهد دمید. ریشه گمراهیها و دشمنیها را بر خواهد کند. او خواهد آمد و آثار اندیشههای باطل و هواهای نفسانی را محو خواهد کرد؛ بر زمین، باران عدل خواهد بارید. او خواهد آمد، صاحب روز فتح و پیروزی، مژدهرسان فتح، نسیم خوشعطر هدایت و نصرت، آینه تجلّی خدا و در آن به تماشای خدایی بودن خواهیم نشست. درگاه خدایی بهشت روی خواهد نمایاند و از آن به وادی سعادت راه خواهیم یافت. او خواهد آمد و بر گستره زمین، زلال پاکی جاری خواهد کرد. سینههای تنگمان آن روز شفا خواهد یافت. از مدد الهی لبریز میشویم که او رحمت واسعه است و پهنای زمین در برابر گستردگی رحمتش دانهای خُرد خواهد کرد.
وقتی که موعود بیاید، قرآن حیاتی تازه مییابد، حدود بر زمین مانده الهی، بر پا میگردد، راه، نمایانده میشود و گمراهیها پایان میگیرد.
او میآید با یک بهار سبزی و ترنّم، با یک آسمان باران رحمت و با یک نگاه رحیم.
و دنیا چه میخواهد برای زیر و رو شدن و از تاریکی و عطش بیرون آمدن و بهشت را مجسم کردن.
*. برگرفته از کتاب روح بهار (امام زمان در آیین دعا).
. مفاتیحالجنان، ص 874، السلام علی ربیع الانام.
. همان، ص 906، کیف اصف حسن ثنائکم.
منیره زارعان ـ دوماهنامه امان شماره 41