دانشگاه: پلی تكنیك میلان(POLITECNICO MILANO)
سن: 37 سال
دارای تألیفات، ترجمه و ارائه مقالات، نظیر: ارائه مقاله در همایش ریمینی(RIMINI)، ایتالیا
لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید:
من میلانی هستم، از دو سالگی به همراه پدر و مادر، به ایتالیا رفته و مقیم آنجا شدم، 23 سال آنجا بودم، پدرم در آنجا فعالیتهای تجاری دارد. دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در مدارس ایتالیا تحصیل كردم، وارد دانشگاه شدم و از دانشگاه پلی تكنیك میلان با مدرك مهندسی الكترونیك، فارغ التحصیل شدم.
با ورزش چطورید؟ باشگاههای میلان ایتالیا، از اینها چه میدانید؟
به فوتبال علاقه مندم، بازیها را دنبال میكردم، در استادیوم بزرگ سانسیرو (SAN-SIRO, GIUSEPPE- MEAZZA) ، بازیهای داخلی و خارجی را دنبال میكردم. گرچه ایتالیا باشگاههای متفاوت و مطرحی، نظیر: یوونتوس (JUVENTUS)، اینتر (INTER)، میلان (MILAN)، رم (ROMA)، لاتزیو (LAZIO)، فیورنتینا (FIORENTINA) دارد، ولی من بیشتر جودو و پرورش اندام كار میكردم، البته باشگاهی بود به نام ای. سی. ترسانو (A.C TREZZANO) كه مدتی در آن تمرین میكردم، منتها چون به جودو علاقهمند بودم، فوتبال را تعقیب نكردم و در یكی از باشگاههای مطرح میلان تمرین میكردم. در «جودو» مدال طلا و نقره كسب كردم.
آقای میلانی، ظاهراً همه امكانات برایتان مهیا بود؛ كشور اروپایی ایتالیا، تحصیلات خوب، درآمد خوب، موقعیت خانوادگی خوب، و ... . چرا به ایران آمدید؟ ورزشكاران، مثلاً برخی میلانیها و ... از یك تیم جدا میشوند و با تیم دیگر قرارداد میبندند برای موقعیت بهتر؛ شما چرا از میلان و باشگاهها و ... و زر و زیور ایتالیا خداحافظی كردید؟
من هم برای بهتر خداحافظی كردم، چون علاقهمند كسب معارف دینی بودم! در كشورهای غربی خودسازی، خیلی سخت است و یك جوان به راحتی نمیتواند خودسازی كند.
یعنی آنجا نمی توانستی در كنار اینها، دیندار خوبی هم باشید؟
این مغالطه است كه دین با پیشرفت مادی سازگار نیست. اما آنجا، فضایی نیست كه دیندار راحت بتواند دین خود را حفظ كند؛ وسوسه ها و محیط كاملاً گناه آلود است و زنگار بیشتری دارد اما در ایران و به ویژه شهر قم، محیط و فضای معنوی فراهمتر است. البته برخی مشكلات اقتصادی و ... هست كه بخش عمدة آن به استعمار و استثمار همانها (غربیها) برمیگردد، اما در اینجا دینداری راحت تر است. فضاهای علمی، كارشناسان و بزرگان دینی و علمای بزرگ، محیط بسیار خوبی برای رشد علمی و معنوی است.
من حدود یك سال قبل از اقامت دائم و رسمی در ایران، با یك گروه ایتالیایی به ایران آمدم. در آن سفر به مسجد جمكران هم مشرف شدم. برایم خیلی تجربه خوبی بود، شب چهارشنبه بود، در آنجا دعای توسل هم خواندیم، معنویت مسجد جمكران و حرم حضرت معصومه خیلی برایم جذاب بود و نسبت به آمدن به قم و اقامت در این شهر مصمم شدم.
در جمكران، چیزی كه برایم خیلی جالب بود، انبوه زائرانی بود كه شب چهارشنبه در آنجا حضور داشتند. حضور این همه آدم در یك مسجد خیلی عجیب است.
جالب است بدانید كه اكثر كسانی كه مستبصر میشوند و به مكتب تشیع گرایش پیدا میكنند، بحثهای مهدویت و چهره تابناك امام زمان عجل الله تعالی فرجه، در گرایش آنها، خیلی اثرگذار بوده است.
چگونه با ایران آشنا شدید؟ ایران، در غرب چطور معرفی میشود؟!
متأسفانه رسانههای غربی، چهرة بد و مخرّبی از ایرن ارائه میدهند كه وارونه است. این را هم بگویم كه متأسفانه گاهی هم برخی رفتارها، به آنها كمك میكند، یعنی گاهی ما، كارهایی انجام میدهیم كه همراه با نوعی خرافه و تحریف است. این كارها به دشمنان كمك میكند. الآن مرحلة حساسی است و آنها خیلی دارند كار میكنند ولی متأسفانه ما داریم كوتاهی میكنیم. به هر حال، این تبلیغات مسموم بر ما خیلی تأثیر نمیگذاشت. ما با ایرانیها رفت و آمد داشتیم و ایران را میشناختیم.
دولت ایتالیا با فعالیتهای شما مخالفتی نداشت؟!
چرا، خیلی زیاد، مخصوصاً بعد از حادثه 11 سپتامبر، مشكلات ما زیادتر شد.
با اینكه بحثهای ما معرفتی و دینی هستند ولی آنجا نسبت به كارهای ما حسّاسیت زیادی نشان داده و مانع تراشی میكردند؛ به عنوان نمونه ما چند جلد تفسیر قرآن ترجمه كردیم، و قرار بود به آدرسهایی در ایتالیا بفرستیم، همین كه فرستادن كتابها را شروع كردیم، متوقف شد. اول میگفتند: در این كلمات عربی، رمزهایی برای گروه القاعده كه در كشور ایتالیا اقامت دارند، وجود دارد و این رمزها بین گروه تروریستی القاعده برای ارتباط با افراد خود، به كار میرود و . . .! سازمان امنیت ایتالیا مترجمی را آورد و شروع به ترجمه آیات قرآن كرد، در آخر فهمیدند كه نه، این آیات قرآن است و هیچ مشكلی ندارد.
بعداً گفتند كه روی جلد كتابها یك گرد مخصوصی وجود دارد كه سیاه زخم است! آزمایش كردند و متوجه شدند كه این گرد مربوطه به صحافی است و ... .
بالاخره گفتند كه این كار هجوم فكری از سوی مسلمانان است و جلوی كار را گرفتند.
از كارهای علمی و فرهنگیتان خصوصاً ترجمه كتابها، بفرمایید.
اولین كار من، ترجمة كتابی از آیت الله امینی به نام «همه باید بدانند» بود. این ترجمه به عنوان الفبای اسلام یا «L' ABC DELL' ISLAM» چاپ شد.
كار دیگر من گزیدهای از مقتل سید ابن طاووس (لهوف) بود چرا كه ما مقتلی به زبان ایتالیایی نداشتیم.
خلاصه «تعالیم اسلام» تألیف علامه طباطبایی، مجموعه ای از 500 حدیث اهل بیت، خطبه غدیریه، تفسیر نورالقرآن، گزیدهای از كلمات قصار نهج البلاغه، 13 جزء از قرآن كریم و ... از دیگر فعالیتها میباشد.
در عرصه مهدویت چه كارهایی انجام دادهاید؟
بنده در همایشی كه به مناسبت نیمه شعبان در شهر ریمینی (RIMINI)، یكی از شهرهای ساحلی ایتالیا برگزار شد، مقالهای در مورد علایم ظهور امام زمان (عج) ارائه دادم، كه مورد استقبال بسیار واقع شد و برای شركت كنندگان در همایش هم خیلی جذاب بود.
در زمینه مهدویت دو پروژه، در دستور كار داریم:
یكی از آنها انتشار نشریهای با عنوان «انتظار» است و پروژه دوم گروه تحقیقاتی «انتظار» كه در زمینه ترجمه وپاسخ به شبهات برنامه ریزی شده است.
به نظر شما چه بحثی از مباحث مهدویت، مهمتر است و باید به آن توجه كرد؟!
شاید مهمترین كار، آگاهی دادن مردم به بلا و فاجعه غیبت باشد. البته «غیبت» در جهتی بركاتی هم دارد و نوعی آزمایش است و شاید بزرگترین آزمایش در تاریخ بشری باشد. چون هر آزمایشی یك تكاملی را در پی دارد بركت دارد، و از جهتی دیگر اگر نگاه كنیم، بزرگترین بلاست، و عمق بی لیاقتی بشر را نشان میدهد؛ هر پیامبری كه آمد، یا انكارش كردند و یا او را كشتند، همه ائمه علیهم السلام را هم، به شهادت رساندند. خداوند وقتی كه دید مردم لیاقتش را ندارند، این «بقیة الله» را برای خود نگاه داشت! مهمترین وظیفه ما در همین آگاهی دادن، یعنی شناساندن امام به مردم است. باید امام زمان عجل الله تعالی فرجه را به مردم شناساند، معرفت مردم را نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه زیاد كرد، چون كلید همه چیز همین معرفت است تا معرفت ولی خدا حاصل نشود، نمیتوان كاری از پیش برد، و این كار، خیلی مهم است و هم تلاش علمی و عملی میخواهد. امیدوارم شما بتوانید در این خصوص یعنی بحث «معرفت امام» گامی بردارید.
با تشكر از شما كه در این مصاحبه شركت كردید.
سید محمد موسوی، روح الله علییاری ـ پیششماره سوم امان