نام مادر آن حضرت سمانه مغربیه [2] بود ؛ البته مدنب، حدیث و غزال هم گفتهاند.[3]
لقبهای آن حضرت را نقی، هادی، امین، طیب، ناصح، مرتضی و... ذكر كردهاند. كنیهاش ابوالحسن است و به ایشان ابوالحسن ثالث میگویند.[4]
امام هادی علیهالسلام از آغاز امامت در مدینه حضور داشتند و در مدت اقامت در این شهر نقش بسیار مهمی در رهبری شیعیان ایفا كردند؛ بهطوری كه حكومت عباسی از موقعیت ممتاز امام احساس خطر كرده و حضور ایشان در مدینه را به صلاح ندانست، متوكل برای كنترل بیشتر امام تصمیم گرفت ایشان را از مدینه به سامرا منتقل كند. در سال 233 ق بنابه گزارشهایی كه جاسوسان از فعالیتهای امام داده بودند، متوكل به یحیی بن هرثمه مأموریت داد تا این انتقال را انجام دهد. با ورود یحیی بن هرثمه به مدینه، مردم كه سخت مشتاق و شیفته امام خود بودند، اعتراض خود را علنی كردند؛ بهطوری كه یحیی بن هرثمه اعلام كرد كه كاری به امام ندارد و هیچ خطری امام را تهدید نمیكند. پس از مدتی به بهانه این كه در منزل امام بر علیه حاكم عباسی سلاح جمع آوری میشود به خانه امام حمله بردند، ولی چیزی جز قرآن و ادعیه نیافتند. جالب اینكه خود یحیی بن هرثمه پس از بازگشت میگوید: «چیزی جز بزرگواری، ورع، زهد و شجاعت در او نیافتم».[5]
متوكل در ساعات اولیه ورود امام به سامرا به شكلی اهانت آمیز با امام برخورد كرد و نه تنها به استقبال حضرت نیامد، بلكه دستور داد ایشان را در محلی كه مخصوص گداها بود و به «خان الصعالیك» شهرت داشت، وارد كنند. بعد از استقرار امام هادی علیهالسلام در سامرا تمامی رفت و آمدها و ارتباطات امام تحت كنترل بود و به محض شنیدن اینكه امام از اموال و سلاح شیعیان نگهداری میكند، نظامیان شبانه به خانه امام هجوم میبردند؛ ولی چیزی بهدست نمیآوردند.
در طول مدت حضور امام در سامرا هر روز بر عظمت و محبوبیت آن حضرت افزوده میگشت و همه ناخواسته در برابر امام متواضع و خاشع بودند و سخت محترمش میداشتند. البته نفوذ امام منحصر به شیعیان نبود و شامل درباریان عباسی هم میشد. حتی اهل كتاب هم به امام احترام میگذاشتند.[6]
متوكل وقتی در اقدامات خود علیه امام ناكام ماند، به نزدیكان خود اعلام كرد كه در كار امام هادی علیهالسلام درمانده شده است؛ از این رو به محدودیت و فشار اكتفا نكرد و تصمیم به كشتن امام گرفت و حتی اقداماتی هم انجام داد؛ اما پیش از آنكه موفق شود، خود به هلاكت رسید.[7]
برخی از اقدامات امام هادی علیهالسلام
1. ایجاد آمادگی فكری شیعیان جهت ورود به عصر غیبت
فراهم كردن زمینه ورود شیعه به عصر غیبت، از اقدامات اساسی امامان شیعه بود، كه همواره شیعیان را متوجه این امر میكردند. در این راستا امام هادی علیهالسلام هم اقداماتی انجام دادهاند:
الف) بیان روایات فراوان در مورد فرا رسیدن و نزدیك بودن عصر غیبت؛
ب) بشارت به ولادت حضرت حجت ومخفی بودن ولادت و هشدار این كه مبادا مخفی بودن باعث تردید شما شیعیان گردد؛
ج) كم كردن تماس مستقیم شیعیان با حضرت؛ بهطوری كه در سامرا مسائل شیعیان از طریق نامه یا نمایندگان حضرت پاسخ داده میشد؛ تا از قبل برای شرایط و تكالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آمادگی داشته باشند؛[8]
د) تأیید برخی از كتب فقهی و اصول روایی شیعه
و) ارجاع سؤالات شیعیان به وكلا و توجیه وكلا نسبت به پرسشهای شیعیان؛ با توجه به انحرافات و شبهات آن روز.
2. مبارزه با انحرافات
غالیان كسانی بودند كه بر مبنایی نادرست، امامان معصوم علیهمالسلام را تا مقام خدایی (نعوذبالله) بالا میبردند. امام هادی علیهالسلام ـ همانند امامان قبلیـ موضع خویش را در قبال آنان روشن میساخت و آنان را از گروه شیعه نمیدانست و حتی در نامههای مختلف، غالیان را افرادی مشرک و كافر معرفی میفرمود و بیزاری خویش را از آنان به صورت آشكار اعلام مینمود.[9]
گروه دیگری از منحرفان، صوفیان بودند كه معمولاً با كناره گیری از دنیا، به شكل ریاكارانه در مقابل امام هادی علیهالسلام میایستادند. امام هادی علیهالسلام شیعیان را از نزدیک شدن و هم نشینی با آنان و ورود به جلسه هایشان به شدت برحذر میداشت و آنان را هم نشینان شیطان و نابود كننده پایههای دین و پیروان این گروه را نادانان میدانست و كسانی را كه به آنها گرایش پیدا میكردند، احمق معرفی میفرمود.[10]
3. تربیت نیرو و افراد شایسته
یكی از اقدامات و فعالیتهای ائمه پرورش شاگردان و افراد شایسته بوده است. امام هادی علیهالسلام نیز با توجه به پراكندگی شیعیان در مناطق مختلف و وجود شبهات و انحرافات، نیروهایی را كه استعدادهای لازم را داشتند شناسایی كرده و آنان را جهت پیشبرد اهداف اسلامی تربیت میفرمودند. این افراد افزون بر راویانی هستند كه سخنان و روایات امام هادی علیهالسلام را نقل مینمودند. برخی از این افراد همان كسانی هستند كه وكالت آن حضرت را عهده دار بودند. برجستهترین این افراد عبارتند از:
1.عبدالعظیم حسنی (ره)، كه مرقد وی در شهر ری میباشد و از یاران امام عسكری علیهالسلام بوده است.
2.حسنبنراشد، مشهور به ابوعلی و وكیل امام هادی علیهالسلام بوده است.
3.عثمان بن سعید عمری، كه از یازده سالگی در محضر امام هادی علیهالسلام بود و بعدها یكی از نایبان خاص امام زمان(عج) شده است.
4. تقویت سازمان وكالت
با توجه به لزوم ارتباط بین رهبری و پیروان و پراكندگی شیعیان در اقصی نقاط بلاد اسلامی و با وجود خفقان عباسی و لزوم حفظ شیعیان و از همه مهمتر با توجه به اینكه امام در حصر و تحت نظارت و كنترل بوده اند، خیلی از شیعیان در بلا تكلیفی به سر میبردند. به همین علت سازمان وكالت كه بهصورت مخفی شكل گرفته بود و از زمان امام صادق علیهالسلام فعالیت خود را آغاز نمود، در دوران امام هادی علیه السلام نیاز به تمهیدات بیشتری داشت.
در زمان امام هادی علیهالسلام شیعیان ایران، عراق، یمن ومصر ارتباط مستمر و خوبی با حضرت داشتند. وكلای امام علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن به امام، در مسائل كلامی و فقهی نیز نقش سازندهای داشتهاند و در جا انداختن امامت امام بعدی و ورود شیعه به عصر غیبت، تلاش خستگی ناپذیری از خود به نمایش گذاشتند. (البته گاهی افرادی از این وكلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تكذیب آن حضرت هم واقع میشدند. در این شرایط كسان دیگری جایگزین آنها میشدند.)[11]
این شبكه ارتباطی چنان اهمیت داشت كه متوكل را به فكر كنترل و نابودی آن انداخت و با تشكیل نیروهایی ویژه به دستگیری، شكنجه، حبس و شهادت برخی از وكلای امام در نقاط مختلف اقدام كرد؛ اما موفق نشد این شبكه گسترده را از میان بردارد.
5. تبیین مقام شامخ امامت از طریق زیارت غدیریه و زیارت جامعه
در زمان امام هادی علیهالسلام اصل امامت باید معرفی میگردید؛ چون ائمه و فضائل و جایگاه ایشان رو به فراموشی میرفت. امام هادی علیهالسلام پدران و اجداد گرامی خود را با بیان زیارات معرفی میكردند. مجموعه این زیارات و ادعیه به عنوان یك دایره المعارف شیعه به حساب میآید و در بردارنده دلایل بسیار استوار در حقانیت ائمه اطهار و اهل بیت علیهمالسلام میباشد.
الف) زیارت جامعه كبیره
این زیارت از مشهورترین ، برترین و شناخته شدهترین زیارات ائمه علیهمالسلام است. شیعیان نسبت به خواندن آن بخصوص روزهای جمعه توجه خاصی دارند. شیخ طوسی (ره) در التهذیب و شیخ صدوق (ره) در الفقیه آن نقل كردهاند. علامه مجلسی (ره) در مورد صحت سند آن ـ كه به درجه قطع رسیده ـ میگوید: «این زیارت دارای بهترین سند، عمیقترین مفهوم، فصیحترین الفاظ، بلیغترین معناو عالیترین شأن است.[12] امام هادی علیهالسلام در این زیارت شاخصهها و پایههای اصلی شیعه را بیان فرمودند.
ب) زیارت غدیریه
این زیارت به زیارت امیرالمؤمنین در عید غدیر خم معروف است. در سالی كه معتصم امام را از مدینه به سامرا فراخواند، ایشان به زیارت امام علی علیهالسلام در نجف اشرف رفته و این زیارت را قرائت كردند كه در ضمن آن یكصد و پنجاه منقبت از مناقب امام علی علیهالسلام بیان فرموده و از برخی مشكلات سیاسی و اجتماعی كه ایشان را آزرده كرده بود، سخن گفتند.
این زیارت از زیباترین، اصیل ترین، بدیعترین و پربارترین زیارت هاست. در زمانی این زیارت توسط امام هادی علیهالسلام قرائت شد كه امامت به فراموشی سپرده شده بود. امام هادی علیهالسلام در ضمن زیارت با ترسیم مظلومیت امام علی علیهالسلام و هشدار به مردم، آنان را از خواب غفلت بیدار میكند.
*. كارشناس تاریخ و مهدویت
1. شیخ مفید، ارشاد، ص327.
2. همان، ص307.
3. حسینی، محمدرضا، تاریخ اهلالبیت علیهمالسلام، ص123.
4. مناقب آلابیطالب، ج4، ص401، به كوشش محمدحسین دانش آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی.
5. ابن جوزی، تذكرة الخواص، ص359.
6. اربلی، كشف الغمة، ج2، ص398؛ تحقیق سید هاشم رسولی.
7. ابن طاووس، جمال الاسبوع بكمال العمل المشروع، ص27 (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص292).
8. محمد جواد طبسی،حیاة الامام العسكری علیهالسلام، صص325-316 (با اندكی تصرف و تلخیص).
9. اختیار معرفة الرجال، ص519، (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص 294).
10. خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، صص 135 ـ 134، (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص 294).
11.رسول جعفریان، حیات فكری و سیاسی امامان شیعه، ص513.
12. مزارالبحار، به نقل از باقر شریف قرشی، زندگانی امام علی الهادی علیهالسلام، ص168.
محمدرضا نصوری* ـ دوماهنامه امان شماره 5