ماهیت زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است، به گونهای كه زندگی بدون انتظار، برای وی مفهومی ندارد و بدون آن، شور و نشاط لازم برای تداوم زندگی در كار نیست.
حیات اكنون بشر، ظرف پویایی، تلاش و حركت بهسوی فردا و فرداهاست و این چنین پویایی و حركتی بدون عنصر «انتظار» ممكن نیست؛ زیرا احتمال معقولِ «بقا و پایداری جهان» و امید به «تداوم حیات» است، كه به زندگی كنونی معنا و مفهوم میبخشد و پویایی و نیروی لازم را برای ادامه آن تأمین میكند. از اینروست كه ماهیت زندگی با انتظار پیوندی ناگسستنی دارد.
پدیده انتظار آثاری دارد و نخستین اثر و نمودش این است كه انسان را به حركت در جهت متناسب با انتظار برمیانگیزد و از هر حركت و گرایشی بهسوی جهتهای نامتناسب یا ناسازگار و متضاد با انتظار، باز میدارد.
به نظر میرسد یكی از امور مهمی كه ارزش انتظار را معین میكند، چیزی است كه انسان در انتظار آن به سر میبرد و چنانچه آن چیز از اهمیت فوقالعادهای برخوردار باشد، انتظار مربوط به آن نیز دارای فضیلت و برتری خواهد بود.
یكی از انتظارهایی كه به عنوان امیدهای متعالی بشر همواره از آن یاد شده است، انتظار جامعهای آرمانی - كه برجستهترین ویژگی آن، اقامه عدل و قسط باشد - بوده است. اگرچه اغلب ادیان و ملل به نوعی در انتظارِ چنان جامعهای به سر میبرند، ولی به نظر میرسد این انتظار - كه تحت عنوان مهدویت (اعتقاد به ظهور مهدی موعود) در جامعه مسلمانان مطرح است - شكل كامل آن ایده است.
با این بیان میتوان گفت كه مهدویت سبزترین اندیشهای است كه خداوند به انسانیت هدیه كرده است و میرود تا با شكوفه زدن، جهان هستی را به عطر دلانگیز خود طراوتی بهشتگونه بخشد. انتظارِ پدید آمدن آن جامعه الهی، از برترینْ اعمال است.
تحلیل انتظار
آنچه در نگاه نخست به مسأله انتظار، خودنمایی میكند، این است كه در واقع این انتظار مركّب از دو عنصر است: عنصر «نفی» و عنصر «اثبات». عنصر نفی، همان بیگانگی با وضع ناشایست موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر بودن است. اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشهدار حلول كند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنهدار خواهد شد. این دو رشته اعمال، عبارتاند از: ترك هرگونه همكاری و هماهنگی با عواملی كه وضع ناشایست را به وجود آوردهاند از یك سو، و خودسازی و خودیاری و جلب آمادگیهای جسمانی روحی مادی و معنوی برای شكلگرفتن وضع مطلوب، از سوی دیگر.
شهید مرتضی مطهری، پس از اشاره به اندیشه پیروزی نهایی نیروی حق بر باطل و ریشهدار بودن آن بین همه مردم جهان و اعتقاد مسلمانان به مهدی(عج) به عنوان مجری این حاكمیت، چنین مینویسد: «امید و آرزوی تحقّق این نوید كلّی جهانی - انسانی، در زبان روایات اسلامی «انتظار فَرَج» خوانده شده است و «عبادت» و بلكه «افضلِ عبادات» شمرده شده است». اصل «انتظار فرج (یعنی توقّع گشایش داشتن)» از یك اصل كلّی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج میشود و آن، اصلِ «حرام بودن نومیدی از رحمت خداوند» است.
مردم مؤمن به عنایت الهی، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمیدهند و تسلیم ناامیدی و بیهودهگرایی نمیگردند. چیزی كه هست، در این مورد خاص، این «انتظار فرج» و این «عدم یأس از رحمت خدا» در مورد یك عنایت عمومی خداوند به بشر است و نه به یك شخص یا گروه، و بهعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص كه به آن، قطعیت داده است.
انتظارِ موعود نه فقط نویدبخش آیندهای زیبا و باشكوه است، كه خود ـ اگر بهطور صحیح مورد توجه و عمل قرار گیرد ـ زندگی زیبا و باشكوهی را رقم خواهد زد. در احادیث فراوانی ذكر شده كه خودِ انتظار فرج (گشایش الهی)، از بزرگترینْ فرجهاست. امروزه از نظر دانش روز به اثبات رسیده كه امید به آینده خوش و انتظار زندگی بهتر، سهم بسزایی در ایجاد خوشی در زندگی كنونی فرد دارد. پس به راحتی میتوان گفت: انتظار گشایش (فرج خداوند) داشتن، خود بخشی از گشایش الهی است و در مقابل، كسانی كه دچار یأس و سرخوردگی و ناامیدی هستند، نهتنها در آینده خود جز تاریكی چیزی نمیبینند، بلكه «اكنونِ» خود را نیز آكنده از سیاهی و تاریكی میكنند.
بهسوی انتظار راستین
در جواب این سؤال كه انتظار راستین چگونه حاصل میآید، میتوان به موارد ذیل كه به نوعی لازمه داشتن حالت انتظار است، اشاره نمود:
1. خودسازی فردی
كسی كه در انتظار موعود است، همواره متوجه این امر است كه چنین تحولی قبل از هرچیز نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانی است كه بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بكشند و این در درجه نخست، محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فكری برای همكاری در پیاده كردن آن برنامه گسترده است.
تنگنظریها، كوتهبینیها، كجفكریها، حسادتها، اختلافات كودكانه و نابخردانه و به طور كلّی هرگونه نفاق و پراكندگی، با موقعیت «منتظران واقعی» سازگار نیست.
بنابراین، انتظارِ یك مصلح جهانی، به معنای آماده باش كامل فكری، اخلاقی، مادّی و معنوی برای اصلاح همه جهان است. فكر كنید چنین آماده باشی چه قدر سازنده است!؟
اصلاح تمام زمین و پایان دادن به همه ستمها و نابسامانیها، شوخی نیست و كار سادهای هم نمیتواند باشد. آماده باش برای چنین هدف بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین تحوّلی، انسانهای بزرگ و مصمّم، بسیار نیرومند و شكستناپذیر، فوقالعاده پاك و بلندنظر، كاملاً آماده و دارای بینش عمیق، لازم است.
2. خودیاریهای اجتماعی
منتظران راستین، در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند؛ بلكه باید مراقب حال یكدیگر نیز باشند و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بكوشند؛ زیرا برنامه گسترده و سنگینی كه انتظارش را میكشند، یك برنامه فردی نیست. در یك میدان وسیع مبارزه دسته جمعی، هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلكه موظف است هر نقطه ضعفی را در هركجا دید، اصلاح كند و هر موضع آسیبپذیری را ترمیم نماید و هر عضو ضعیف و ناتوانی را تقویت كند؛ زیرا بدون شركت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزان، پیاده كردن چنان برنامهای امكانپذیر نیست.
3. حل نشدن در فساد محیط
اثر مهمّ دیگری كه انتظار حضرت مهدی(عج) دارد، حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگیهاست.
هنگامی كه فساد فراگیر میشود و اكثریت (یا جمع كثیری) را به آلودگی میكشانَد، گاهی افراد پاك در یك بن بست سختِ روانی قرار میگیرند؛ بن بستی كه از یأس اصلاحات سرچشمه میگیرد. حتّی گاهی فكر میكنند كار از كار گذشته و دیگر امیدی به اصلاح نیست و تلاش و كوشش برای پاك نگاه داشتن خویش بیهوده است. این یأس و ناامیدی ممكن است آنها را تدریجاً بهسوی فساد و همرنگی با محیط بكشاند و نتوانند خود را در جهان به صورت یك اقلیت صالح، (در برابر اكثریت ناسالم) حفظ كنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند.
تنها چیزی كه میتواند در آنها روح «امید» بدمد و به مقاومت و خویشتنداری دعوت كند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است. تنها در این صورت است كه آنها دست از تلاش و كوشش برای حفظ پاكی خویش و اصلاح دیگران برنخواهند داشت. به همین دلیل، امید را میتوان همواره به عنوان یك عامل مؤثّر تربیتی در تربیت شخصیتهای ناسالم شناخت. همچنین افراد صالحی كه در محیط فاسد گرفتارند، بدون امید نمیتوانند خویشتن را حفظ كنند.
از آنچه اشاره شد، به خوبی میتوان دریافت كه چرا پیشوایان معصوم ما جایگاه بس والایی برای انتظار فرج (بویژه در دوران پنهانْزیستی آخرین حجّت الهی) قائل بودهاند.
كوتاه سخنْ اینكه: انتظار، باوری است بارور به عمل، كه در زندگی انسان منتظر، در قالب كرداری خاص تجسم مییابد. دست روی دستگذاردن و بیهیچ كُنِشِ منتظرانه، خود را منتظر دانستن، تفسیری وارونه و منافقانه از «انتظار» است.
انتظار، اعتقادی است در گروِ عمل؛ عمل كردن به آنچه فرهنگ انتظار ایجاب میكند. انتظار، چشم داشتن به حاكمیتی است كه در آن ناپاكان، ظالمان، متظاهران بیاعتقاد و معتقدان بیكردار، به شمشیر عدالت و دیانت سپرده میشوند؛ دین از بدعتها، كجیها، نفاقها و نارواییهای بشری پیراسته میگردد؛ نادرستیها و ناراستیها كنار میروند؛ كاخهای به ظلم افراشته تاریخ، سقوط میكنند؛ زنجیرهای جهل و اسارت، گسسته میشوند و نابِخردیها و ناحقّیها پایان مییابند.
و این است آن آینده تابناک، زیبا و باشكوهی كه انتظار سبز موعود، نویدبخش آن است.
. سید محمد تقی اصفهانی، مكیال المكارم، ج 2، ص 152 .
. محمد حكیمی، عصر زندگی، ص 261 .
. ناصر مكارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 7، ص 281 .
. شیخ صدوق، كمالالدین و تمام النعمه، ج 1، ص 287، حدیث 6 .
. سوره یوسف، آیه 87 .
. مرتضی مطهرى، قیام و انقلاب مهدى، ص 14 .
. كمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 319، حدیث 2 .
. نعمانی، الغیبة، ص 200، حدیث 16 .
. تفسیر نمونه، ج 7، صص 384 - 387 (با اندكی تصرف).
خدامراد سلیمیان ـ دوماهنامه امان شماره 5