نظر ز راه نگیرم مگر كه بازآیی
دوباره پنجرهها را به صبح بگشایی
تمام شب به هوای طلوع تو خواندم
كه آفتابِ منی، آبروی فردایی
تو رمز فتح بهاری، كلام بارانی
تو آسمان نجیبی، بلندبالایی
چه میشود كه شبی ای نجابت شرقی!
دمی برآیی و این دیده را بیارایی
به خاك پای تو تا من بگسترم دل و جان
صبور سبز! بگو از چه سمت میآیی؟
هجوم عاصی توفان به فصل غیبت تو
چه سروها كه شكست و چه ریخت گلهایی
«مصطفی علیپور»
ماجرای عاشقان حضرت ولی عصر ـ روحی و ارواح العالمین له الفدا ـ با حضرت معشوق پردهنشین عجل الله تعالی فرجه الشریف ماجرایی است كه نه آغاز دارد و نه انجام. همه ماجراهای دارای آغاز و انجام، ماجراهایی دنیوی، زودگذر و زوالپذیر هستند كه بهرهای از عشق ندارند و سرانجام نیز برای همیشه به فراموشی سپرده میشوند.
اما ماجرای عشق به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، آغاز ندارند؛ چراكه این عشق در عالم جان، تحقق پیدا كرده است و جان از آنِ جانان است و جانان همیشه بوده است. برای این عشق، پایانی هم نمیتوان تصور كرد؛ چرا كه جانان همیشه هست و عشقِ به جانان، ابدی است. آنچه گفتیم یكی از درسهای جناب لسان الغیب، حافظ شیرازی است:
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست آنچه آغاز ندارد نپذیرد انجام
گفتیم كه عشق به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از نوع عشق غایبانه است. در شمارههای گذشته، تفسیر خود را از عشق غایبانه، به محضر شما محبان امام عصر ارائه كردیم. همچنین نوشته آمد كه عشق غایبانه، دارای ابعاد و شاخههای متعددی است كه در نوشتههای پیشین به دو بُعد از ابعاد آن، اشاره كردیم. اینك به سومین بُعد از ابعاد عشق غایبانه اشاره میكنیم.
3) هدایت خاص
یكی دیگر از شاخهها و جریانهای ناپیدای عشقِ غایبانه، «هدایت خاص» است. جناب لسان الغیب معتقد است رسیدن به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و دوستی با آن معشوق ناپیدا، جز با هدایت خاص خدای متعال امكانپذیر نیست. تا آن عزیز نخواهد، محال است پای آدمی به باغستانِ سبز عشق برسد:
زاهد ار راه به رندی نبرد، معذور است «عشق» كاریست كه موقوف «هدایت» باشد
عاشقانی كه به خیمه معرفت سبز مولای مهربانمان، حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف راه یافتهاند، این راز را برای سالكان كوی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آشكار ساختهاند كه تا خودِ امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ما را به سوی خودش و كوی پُر از زیباییهای وصفناپذیرش، هدایت و راهنمایی نكند، ما با تلاش و كوشش خود به تنهایی راه به جایی نخواهیم بُرد.
به كوی عشق منه بیدلیل راه قدم كه من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
پاینهادن در راهِ عشق و طیكردن مسیر پُر بلای عاشقی، جز با هدایت جناب معشوق نازنین عجل الله تعالی فرجه الشریف امكانپذیر نیست. سالكی كه از هدایت آقای عالمیان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیبهره باشد، در تاریكیها فرو خواهد رفت و وحشت بر جان و روح او چنگ خواهد انداخت.
از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نیفزود از گوشهای برون آی ای كوكب هدایت[1]
حافظ، قرنها است فریاد برآورده است ظلمات پیش روی سالكان است. اگر خورشید هدایت معشوق، راه را بر ما روشن نسازد، در دست ظلمات اسیر خواهیم شد.
قطع این مرحله بیهمرهی خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
جناب مولوی نیز معتقد است برای گذر از راه بلای عشق، معشوق، خودش راهنمایی و هدایتمان میكند كه این راه را چسان رویم:
راهی پُر از بلاست؛ ولی «عشق» پیشواست تعلیممان كُند كه درین ره چسان رویم
آری باید بكوشی و بخواهی، تا دست هدایت آن بندهنواز، هادیت باشد.
هدایت معشوق اعظم صل الله علیه و آله و سلم
«نامش سید عبدالكریم محمودی تهرانی است. سالها است از این و آن میپرسد: چگونه میتوان به خیمه سبز سوار مشرقی، حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف راه یافت و خود را به محضر آقای عالمیان، حضرت صاحبالامر عجل الله تعالی فرجه الشریف رسانید.
دل بیقرارش برای حضرت معشوق پردهنشین «ارواحنا فداه» میتپد. لحظهای آرام و قرار ندارد.
بیقرار توام و در دل تنگم گلههاست آه بیتاب شدن عادت كمحوصلههاست
محل عكس رُخ مهتاب كه افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست
«ابوالفضل نظری»
او مدتها است به دامن بلند سید و سرور كائنات، مفخر موجودات، پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم دست توسل زده است و از وجود مقدس خاتم الانبیا صل الله علیه و آله و سلم میخواهد كه او را هدایت كند، تا این عاشق بیقرار راهی به سوی خیمه جناب خاتمالاوصیا عجل الله تعالی فرجه الشریف پیدا كند.
سید عبدالكریم; شبی در عالم رویا به محضر جناب حبیب خدا صل الله علیه و آله و سلم تشرف مییابد. قصه پرسوز و گداز خویش را با جناب پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم در میان میگذارد. او میگوید چند سال است میخواهد خود را روی قدمهای جناب یوسف فاطمه علیها السلام بیندازد و قصه بلندِ عشق را برای امام مهربانش بسُراید.
عاشق سراپا آتش داستان ما، از وجود مقدس نبی مكرم صل الله علیه و آله و سلم میخواهد راهِ عاشقی و شیوه دلدادگی را به او بیاموزد و او را به سوی خانه سبز آقای عالمیان راه بنماید.
پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم میداند سید عبدالكریم شایستگی عشق دارد. او، آن قدر لیاقت دارد كه چشمانش به جمالِ جمیل حضرت یوسف فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف روشن شود و به گرد شمع یار بگردد و در این عشق بسوزد و فانی گردد.
جناب نبی اكرم صل الله علیه و آله و سلم به سید عبدالكریم میفرماید:
برای این كه بتوانی به كوی سبز امام عالمیان، حضرت خاتم الاوصیا، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف راه یابی و به جمع یارانِ عاشق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ملحق شوی، باید هر روز، یك بار صبح و یك بار شام، عاشقانه و توأم با معرفت برای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و سلم گریه كنی و به تدریج به سوی حضرت معشوق پردهنشین عجل الله تعالی فرجه الشریف هدایت یابی.
پس از آن رؤیای عاشقانه و صادقانه، شیفته دل از دستداده قصه ما، یك سال، صبح و شام، برای سید الشهدا علیه السلام و سلم اشك عاشقانه ریخت.
خیره آن دیده كه آبش نبرد گریه عشق مرده آن دل كه در او شمع محبت نبود[2]
پس از یك سال گریههای فراوان و پس از یك سال كوبیدنِ در، و مراعات وظایف دینی خود سرانجام این مرد با استقامت و عاشق، به محضر آسمانی حضرت معشوق پردهنشین عجل الله تعالی فرجه الشریف رسید و برای همیشه فراقش به وصال شیرین تبدیل شد.[3]
هدایتِ عاشقانه از زبان حضرت ثامن الائمه علیه السلام
امام رضا علیه السلام درباره هدایت عاشقانه میفرماید:
یهْدِی اللَّهُ لِوَلَایتِنَا مَنْ أَحَبَّ ؛[4]
خدای متعال، هركس را دوست بدارد، به ولایت ما راهنمایی میكند.
از كلام نورانی و پُرحكمت جناب شمس الشموس علیه السلام این نكته لطیف، نغز و پُرمغز حاصل میشود كه هر كس لیاقت دوستی با اهل بیت علیهم السلام را ندارد و هر كس نمیتواند از دریای عشقِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جُرعهای بنوشد؛ مگر آن كه:
1. خدای سُبحان؛ او را دوست داشته باشد؛
2. خدای تبارك و تعالی، با لطف و حكمتش، انسان را به سوی باغستانِ عشق هدایت كند.
جناب شهریار، شاعر عاشقِ سرزمینِ ما، در ابتدای جوانی، در دام عشقِ زمینی و مجازی گرفتار آمد. همه دانش و دارایی او در این مصاف عاشقی به تاراج رفت؛ اما در آخر كار میبینیم او از دام عشقِ زمینی رهید و گرفتار عشقِ اهل بیت علیهم السلام شد و این لیاقت را یافت كه سرور سروران عالم، حضرت امیر علیه السلام و سلم او را شاعر اهل بیت علیهم السلام به شمار آورد.
شاعر عاشقپیشه ما، پس از عمری، راز دلداگی خود به حضرات معصومان علیهم السلام را آشكار میسازد. او در این بیت، راز عشق را برای پویندگان راه ولایت و امامت هویدا ساخته است:
چه شاعران كه هم اهل صفا و مرد رهند ولی «مقام ولایت» به هر كسی ندهند
هدایت عاشقانه، از نگاه امام موسی بن جعفر علیه السلام
مولایمان امام كاظم علیه السلام درباره آیه: «وَ مِمَّنْ هَدَینا وَ اجْتَبَینا[5]»، فرمود:
فَهُمْ وَ اللَّهِ شِیعَتُنَا الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ لِمَوَدَّتِنَا وَ اجْتَبَاهُمْ لِدِینِنَا[6]
به خدا قسم! آنها شیعیان ما هستند؛ آنان كه خداوند به مودت و دوستی ما هدایتشان كرده و برای آیین ما، آنان را برگزیده است.[7]
در سخن مولای عظیم الشأن ما، امام موسی بن جعفر علیه السلام و سلم تصریح شده است كه شیعیانی كه دلداده ائمه هدی علیهم السلام هستند، به عنایت خدای سُبحان و با هدایت خاص خالق هستی، به این باغستانِ عشق ره یافتهاند و اگر این هدایت خاص نبود، ما اینك از آستان ولایت و امامت دور و از عنایت و محبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیبهره بودیم.
هدایت عاشقانه امام هادی علیه السلام
متوكل عباسی، دستور داده بود هرجا او را یافتند، دستگیرش كنند. مرد نصرانی كه ساكن بغداد بود، جانش به خطر افتاده بود. پناهگاهی برای خودش میجست. به كسی هم اطمینان و اعتماد نداشت كه به او پناهنده شود. بالاخره راه نجاتِ خودش را در پناه جُستن به وجود مقدس جناب امام هادی علیه السلام دید. نذر كرد اگر از چنگال حكومت متوكل عباسی نجات پیدا كند، صد دینار طلا به امام هادی علیهالسلام تقدیم كند. او، با ترس و احتیاط فراوان از بغداد به سامرا آمد. در سامرا حیران و سرگردان، در محلههای مختلف میگشت و میترسید نشانی خانه امام هادی علیهالسلام را جویا شود. سرانجام، افسار چارپایش را روی گردن آن انداخت و گفت: «هرجا كه میخواهی برو».
چارپا، كوچههای زیادی را پشت سر گذاشت، تا به در خانهای رسید. كنار در شخصی ایستاده بود. با ترس بسیار از آن شخص سؤال كرد «اینجا خانه كیست»
گفت: «خانه علی بن محمد [امام هادی علیه السلام]».
آن شخص رفت و پس از دقایقی گفت: «امام، مُنتظر تو است». سپس در را به روی مرد نصرانی گشود. مرد نصرانی، با حیرت بسیار داخل خانه جد بزرگوار امام زمان، یعنی حضرت امام هادی علیه السلام شد. پس از آن كه خادم امام، از او پذیرایی كرد و خستگی از تنش زدوده شد، امام هادی علیه السلام فرمود: «وقتش نرسیده است كه اسلام بیاوری؟» مرد نصرانی عرض كرد: «هرچه امر بفرمایید.»
حضرت هادی علیه السلام فرمود: « تو انسان خوبی هستی؛ اما مسلمان نمیشوی؛ ولی خدای تبارك و تعالی، از نسلِ تو شیعهای به شیعیان ما خواهد افزود و فرزند تو از شیعیان ما میشود. اكنون آن صد دیناری كه برای ما نذر كردی كجا است؟»
مرد نصرانی، صد دینار را به امام هادی علیه السلام تقدیم كرد و با خیالی آسوده، از محضر امام خداحافظی كرد[8].
این حكایت به ما میآموزد كه عشق به اهل بیت علیهم السلام به هدایت وابسته است. تا خدای متعال، كسی را هدایت نكند، صاحب گوهر عشق نمیشود. به قول جناب حافظ:
طریق عشق، طریقی عجب خطرناك است نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، امام همه عاشقان
یكی از القاب پُر رمز و راز سرور عالمیان، حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، «مهدی» است. اینك برآنیم كه بگوییم چرا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را «مهدی» نامیدهاند؟
در پاسخ میگوییم: به سه دلیل، حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را «مهدی» نامیدهاند؛ ما به اختصار، به این سه دلیل، اشاره میكنیم:
دلیل اول: از روایات معصومان علیهم السلام اینگونه استفاده میكنیم كه خدای متعال، پس از آن كه اراده كرد حضرت صاحبالامر عجل الله تعالی فرجه الشریف از پرده غیبت به در آید و پرچم ظهور را بر بام جهان به اهتزاز درآورد، او را به سوی اسراری كه از چشم همگان پنهان بوده و در طول تاریخ، كسی را به آنها دسترسی نبوده است، راهنمایی و هدایت میكند.
همچنین حضرت سبحان، امام زمان علیه السلام را به سوی گنجهای مخفی عالم، معدنهای پنهان و هر آنچه از چشم این و آن نهان است، هدایت میكند؛ به همین دلیل، حضرت خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه الشریف را «مهدی» میگویند.
دلیل دوم: پیش از ظهور، مردم جهان، حقیقت را گم میكنند. عدالت، عشق، دین، معونیت، دانش و... همه از گم شدههای عالم هستیاند. آنگاه كه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاید، به امر خدا، مردم جهان را به سوی گم شدههایشان هدایت میكند؛ به این دلیل، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را «مهدی» نامیدهاند.
دلیل سوم: نوشته آمد كه نعمت دوستی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و عشقبازی با آن معشوق پردهنشین عجل الله تعالی فرجه الشریف، فقط به كسانی عنایت میشود كه خدای متعال، آنها را به سوی آن عشق و آن معشوق نازنین هدایت كند. و اینان كسانیاند كه با صداقت و تلاش و خلوص نیت، جویای هدایتاند.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به این دلیل مهدی مینامند كه خدای متعال، عدهای را كه شایستگی و لیاقت دوستی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دارند، به سوی آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف و خیمه سبز عشق خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه الشریف هدایت میكند. خلاصه این كه: تا غمزه و هدایت محبوب نباشد، ره به جایی نخواهی برد و البته تا تو نكوشی و تلاش نكنی و نخواهی؛ جذبه هدایت محبوب را در نخواهی یافت. پس اینگونه نیست كه تلاش و كوشش تو ثمر و اثری نداشته باشد.
خدا را شاكریم كه ما را مشمول هدایت خاص خود كرده و به ما این توفیق عنایت شده است كه قدم در راهِ عشق بگذاریم و به سوی خیمه سبز امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بال گشاییم.
2. حافظ.
3. حافظ.
4. شریف رازی، محمد، رك: كرامات الصالحین.
5. بحارالانوار، ج 4، ص 23، باب 3.
6. سوره مریم، آیه 58.
7. بحارالانوار، ج 23، ص 223، باب 12.
8. محدثی، جواد، عشق برتر، ص 34.
9. خبازیان، كمند محبت، ص 116.
دكتر محمود رفیعی ـ دوماهنامه امان شماره 6