این بزرگ مرد تاریخ، تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خویش دنبال كرد و همراه كسب علم، مراحل سیر و سلوك را پیشه خویش قرار داد. همین امر، موجب شد شامل عنایات پروردگار قرار گیرد. خود او اینگونه میفرماید:
در اوایل تحصیل كه به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این جهت، هر چه میخواندم، برای من قابل فهم نبود. چهار سال به همین صورت گذشت، تا آن كه یكباره عنایت الهی دامنگیرم شد، عوضم كرد و در خود، یك نوع شیفتگی و بیتابی به تحصیل كمال حس نمودم؛ بهطوری كه از همان روز تا پایان تحصیل كه تقریباً هیجده سال طول كشید، هرگز از تعلیم و تفكر احساس خستگی و دلسردی نكردم و زشت و زیبای جهان را فراموش كردم؛ بساط معاشرت با غیراهل علم را به كلی برچیدم و در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه میپرداختم. بسیار میشد (به ویژه در بهار و تابستان) شب را تا طلوع آفتاب به مطالعه میپرداختم.
این است دلیل پیشرفت بزرگان كه همراه با بال علم، بال تقوا را میگشایند تا پروازی به اوج قله معرفت داشته باشند.
علامه پس از تحصیل مقدماتی در تبریز، همراه برادر كوچكتر و بسیار بزرگوارش سید محمدحسن وارد نجف شد و مدت ده سال در آن دیار مقدّس ادامه تحصیل داد. اساتید او در نجف متعدد بودند. استادان او در اصول و فقه آیت الله نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدحسین اصفهانی، در كلیات علم رجال آیت الله حجت كوهكمرهای و در فلسفه، سید ابوالقاسم خوانساری و سید حسین بادكوبهای بودهاند.
او اخلاق و عرفان را نزد عارف نامدار، آیت الله حاج میرزا علی آقا قاضی طباطبایی كه از بستگانش بود، فرا گرفت. علّامه، به شدت تحت تأثیر او بوده است.
علّامه پس از كسب درجات عالیه علم و اخلاق، به زادگاه خود برگشت.
مدتی بعد، بر اثر جنگ جهانی دوم در سال 1365ق از تبریز به قم مهاجرت كرد. آنجا ستاره علمیاش در تدریس و اداره بحثهای علمی در تفسیر و فلسفه درخشید و مقام شایسته او نزد دیگران مشخص شد؛ لذا طلّابی كه دنبال دانش بودند، دور او حلقه زدند و از او كسب دانش نمودند. از جمله شاگردانش، میتوان آیت الله شهید مطهری، آیت الله شهید بهشتی، آیت الله جوادی آملی و آیت الله حسنزاده آملی را نام برد كه هر یك، مانند خورشیدی در عالم علم و عمل درخشیدند و نتیجه زحمات همان استاد فرزانه بود.
آثار علمی علامه عبارتند از: 1. تفسیر المیزان، 2. اصول فلسفه و روش رئالیسم، 3. حاشیه بر اسفار، 4. شیعه در اسلام، 5. بدایه و نهایه، 6. قرآن در اسلام و... .
در مورد شخصیت علامه از زبان شاگرد بزرگوارش، آیت الله مطهری اینگونه آمده است:
این مرد، واقعاً یكی از خدمتگزاران بسیار، بسیار بزرگ اسلام است. او به راستی مجسمه تقوا و معنویت است. در تهذیب نفس و تقوا، مقامات بسیار عالی طی كرده، كتاب تفسیر المیزان ایشان، یكی از بهترین تفاسیری است كه برای قرآن مجید نوشته شده است. من میتوانم ادعا كنم بهترین تفسیری است كه میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا به امروز نوشته شده است. او بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل القدری است. مردی است كه صد سال دیگر تازه باید بنشینند و افكار او را تجزیه و تحلیل كنند و به ارزش او پی ببرند... .
علامه در تفسیر المیزان، ذیل بعضی از آیات، دیدگاه خود را درباره مهدویت مطرح كرده است. او به خصوصیات نوع انسان و جوامع انسانی میپردازد؛ از جمله درباره گرایش نوع انسان به صلاح و رفع فساد اشاره میكند كه مطابق فطرت آنها آست؛ اما گاهی در اثر عوامل محیطی و سلطه منحرفان و مستكبران، آزادی فكری و فطری انسان گرفته شده و غبار بر آن نشسته است، ولی بر اساس و عدهای الهی در كتب آسمانی، سرانجام جهان، از آن پرهیزگاران و صالحان خواهد بود. علامه، ذیل آیه 124 سوره بقره جایگاه امام را مطرح و نقش امام را در جهان هستی از حیث تكوین و تشریع بررسی كرده است. همچنین علامه، مهدویت را یك سیر نظام دنیوی و جریان سنتها و وعدههای الهی دانسته است. او، مهدویت را یك امر حتمی و فطری میدانست. برای شناخت بیشتر دیدگاه علامه درباب مهدویت، لازم است به تفسیر المیزان رجوع كنید.
سرانجام پس از عمری تلاش در به دست آوردن علم محمدی صل الله علیه و آله و سلم در تاریخ 1360ش دار فانی را وداع كرده و به سوی معبود خویش شتافت و در كنار مرقد مطهر كریمه اهلبیت علیهم السلام حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به خاك سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد!
حجت حیدری چراتی ـ دوماهنامه امان شماره 7