نشریات و مجلات چاپی

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
نشریه امان فعالیت خود را از سال ... آغاز کرده است. هم‌اکنون 348 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

تفسیری كه به توصیه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نوشته شد

هنگامی كه من سومین بهار زندگی خود را سپری می‌كردم، پدرم خانواده را برای سفر به كربلا و آستان بوسی مولا آماده می‌كند، نزدیكان با خود زمزمه داشتند كه او نذر داشته نام فرزند خود را عبدالحسین بگذارد و می‌خواهد در اولین فرصت عبد را به محضر مولا ببرد...
از پدیده‌های پیچیده‌ای كه برای انسان رخ می‌دهد، رؤیا است. درباره ماهیت واقسام رؤیا، سخن بسیار است؛ از جمله آن‌ها بحثی فقهی است كه آیا خواب حجت شرعی است یا نه؟
فقهای بزرگ براین مطلب توافق دارند كه خواب دیدن نمی‌تواند مبنای تكلیف و حكمی شرعی قرارگیرد؛ برای نمونه اگر كسی در خواب، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم یا ائمه اطهار علیهم السلام را ببیند و با استناد به آن رؤیا حدیثی از آنان نقل كند، ارزش و اعتباری ندارد.
توجه به یك نكته مهم
خواب دلیل شرعی نیست؛ ولی این بدان معنا نیست كه فاقد ارزش‌های دیگر است.قرآن مجید، چندین رؤیا را نقل می‌كند كه بیان‌كننده خبر یا پیامی شخصی بوده است یا از حوادث مهمی در آینده خبر داده‌اند؛ مانند خواب هم‌بندان یوسف علیه السلام، رؤیای حضرت ابراهیم علیه السلام، رؤیای پیامبراكرم صل الله علیه و آله و سلم و خواب پادشاه مصر.
در ذیل آیه «لهُم‌البُشْری‌‏ فِی الْحَیاه الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَه لا تَبْدِیلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ[1] روایات معتبری وارد شده است كه مصداقی از این بشارت‌ها را «رؤیاهای صادق» می‌داند.»
امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
رَأْی الْمُؤْمِنِ وَ رُؤْیاهُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ عَلَی‌ سَبْعِینَ جُزْءاً مِنْ أَجْزَاءِ النُّبُوَّه؛[2]
رأی و رؤیای مؤمن در آخرالزمان، بر هفتاد جزء از اجزای نبوت است.
امام هشتم علیه السلام فرمود:
إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صل الله علیه و آله و سلم كَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ: هَلْ مِنْ مُبَشِّرَاتٍ یعْنِی بِهِ الرُّؤْیا؛[3]
زمانی كه صبح می‌شد، رسول صل الله علیه و آله و سلم می‌فرمود: «آیا بشارت دهنده‌ای هست؟» و مقصود حضرت، رؤیا بود.
امام باقر علیه السلام فرمود:


قَالَ رَجُلٌ لِرَسُولِ اللَّهِ صل الله علیه و آله و سلم فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: لَهُمُ الْبُشْری‌‏ فِی الْحَیاه الدُّنْیا قَالَ: هِی الرُّؤْیا الْحَسَنَه یرَی‌ الْمُؤْمِنُ فَیبَشَّرُ بِهَا فِی دُنْیاهُ؛[4]
شخصی درباره آیه «لهم البشری...» از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم پرسید. حضرت فرمود: «آن بشارت،رؤیای صادق است كه مؤمن می‌بیند و در دنیای خود، به واسطه آن شادمان می‌شود».
درباره رؤیا و اقسام و نقش آن و نیز دیدگاه قرآن و روایات در این زمینه در شماره های آینده انشاءالله به صورت گسترده به آن خواهیم پرداخت.
البته هر رؤیایی صادق نیست و معیارهایی دارد كه باید با آن سنجیده شود. از جمله رؤیاهای صادقه، رؤیای مرحوم آیت الله طیب رحمه الله صاحب تفسیر اطیب البیان است كه برای استفاده خوانندگان عزیز، عین متن آن را از تفسیر اطیب البیان می‌آوریم:
دیر زمانی‌ بود كه در خاطرم خطور می‌نمود كتابی‌ در تفسیر قرآن بنگارم و روی‌ این اندیشه حوزه‏‌های‌ تفسیری‌ تشكیل داده و جزوه‏‌های‌ متفرقی‌ در این باره به رشته تحریر درآورده بودم؛ ولی‌ از طرفی‌ قصور باع و قلّت استعداد و اشتغالات درسی‌ و عوائق و گرفتاری‌های‌ دنیوی‌، مرا از اقدام به این امر، منع بلكه مأیوس می‌نمود.
تا این كه در شب سه شنبه پنجم جمادی‌ الثانی سال 1380 هجری‌ قمری‌ مطابق با 22 آبان ماه 1339 شمسی‌ در محضر بعضی‌ از علمای اعلام به مجلس سوگواری‌ حضرت صدیقه طاهره علیها السلام موفق شده و ضمن توسل حالت وجدی‌ در خود دیدم. از آن جا به منزل مراجعت نموده و در عالم رؤیا خدمت ثامن الحجج علیه السلام و حضرت ولی‌ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرف شده و پس از مذاكراتی‌ كه بین آن دو بزرگوار راجع به زوار شد، حضرت بقیه اللَّه بعد از عنایاتی‌ و ترضیه خاطری‌.]= اعلام رضایت[نسبت به حقیر و مروجین دین، مرا امر به نوشتن تفسیری‌ فرموده و وعده نصرت به من دادند.
بعد از آن كه از خواب بیدار شدم، صدق رؤیای‌ من ظاهر شده و وعده نصرت حضرتش تحقق یافته و من به نگارش و تألیف این كتاب به یاری‌ حضرت رب الارباب و تاییدات حضرت حجت باتمام كوشش و اهتمام اقدام نمودم و از خداوند متعال مسألت می‌نمایم كه توفیق اتمام آن را به این بنده ضعیف عنایت و مرا بیش از پیش در ترویج دین مبین و نشر احكام حضرت سید المرسلین نصرت و یاری‌ فرماید.
و چون در تفسیر آیات قرآن، از احادیث و بیانات خاندان نبوت و معادن علم و حكمت حضرت احدیت استفاده نمودم و حقّاً كه بیانات ایشان، بهترین و پاكیزه‏ترین بیانات در تفسیر قرآن بوده و این جامه تنها به قامت اینان راست آمده است، این كتاب را اطیب البیان فی تفسیر القرآن نامیدم و این هدیه ناقابل را حضور ولی‌ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تقدیم می‌نمایم.
در شب جمعه گذشته شب 13 ذی‌ الحجه در عالم رؤیا خدمت حضرت بقیه اللَّه مشرف شدم؛ سندی‌ بر این تفسیر تقاضا كردم؛ كاغذی‌ به من مرحمت فرمودند. عرض كردم: «امضای خود شما را طالبم». حضرت نقطه‌‏ای‌ در آن صفحه گذاشت كه آن نقطه نور می‌داد. امیدوارم منظور نظر مبارك آن حضرت باشد و وسیله سعادت شود.[5]
زندگینامه آیت الله طیب از زبان خودشان
حقیر بعد از ظهر هفتم محرم سال 1312 ق (برابر با 30 تیر 1272 ش و 21 ژویه 1893 م) در یكی از محله‌های مركز شهر اصفهان (معروف به محله نور در میان طایفه‌ای از سادات معروف به میر محمدصادقی) دیده به جهان گشودم.
من چهارمین فرزند خانواده و اولین پسر آن بودم، به این لحاظ آن گونه كه نقل می‌كردند توجه مخصوص نزدیكان به سوی من جلب شده بود.
با توجه به علاقه و اخلاق وافر پدرم نسبت به آستان مبارك حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام من را عبدالحسین نامیدند، این نام از ابتدا برای من موجب بركات فراوان شده است و همواره نسبت به آن افتخار می‌كنم.
هنگامی كه من سومین بهار زندگی خود را سپری می‌كردم، پدرم خانواده را برای سفر به كربلا و آستان بوسی مولا آماده می‌كند، نزدیكان با خود زمزمه داشتند كه او نذر داشته نام فرزند خود را عبدالحسین بگذارد و می‌خواهد در اولین فرصت عبد را به محضر مولا ببرد.
سفر به عتبات مقدسه با توجه به امكانات آن روز مشكلات زیادی داشت، به این جهت پدر برای مراقبت از فرزند دلبند خویش، شخصی را اجیر می‌كند تا در طول مسافرت مراقب عبدالحسین باشد. آن مسافرت قریب دو ماه به طول می‌انجامد، پس از بازگشت عبدالحسین، كودك چهار ساله آن روز، بسیاری از فقرات زیارت وارث و امین الله و بخشی از زیارت جامعه‌ كبیره را بدون خطا از حفظ می‌خواند.
این امر را من طبیعی می‌دانم چرا كه مولایی به مانند ابی عبدالله الحسین علیه السلام عبد آستان بوس خود را بدون صله و انعام نمی‌گذارد، صله و العامی كه نخستین بخش آن عشق و محبتی محكم و پیوند ناگسستنی است با مولا. من در تمام ایام عمر خویش، از این صله و انعام، بهره‌ها برده‌ام و خود را نسبت به آن ممنون و سپاسگزار می‌دانم.
نزدیكان، آن روز حفظ زیارات را به هوش و حافظه خوب كودك منتسب می‌كردند، اما حقیر كه بعدها دعای كمیل، زیارت عاشورا، زیارت جامعه كبیره و زیارت چهارده معصوم را از حفظ می‌خواندم و اكنون در این 95 سال زندگی هنوز جزئیات آن سفر مقدس را به خوبی به یاد دارم، آن را جز عنایت الهی و تفضل مولا نمی‌دانم.
بعد از این سفر مرا به مكتب خانه فرستادند و پس از فراگیری خواندن و نوشتن، حساب، قرآن و نصاب الصبیان، راهی مدرسه علمیه شدم.
در 12 سالگی طبق مشیت الهی از نعمت سرپرستی پدر محروم گردیدم، ولی از آنجا كه طرق فضل الهی و عنایت باری محدود نیست، مادرم كه بانوی بسیار بزرگوار و مقدس و همچون پدر، از شجره طیبه ولایت و از خاندان روحانیت بود، به تربیت من همت مخصوص گمارد. او مصمم‌تر و قوی‌تر از گذشته من را تشویق و تحریص به كسب علم و تحصیل معرفت می‌كرد و در این راه هیچ گاه از دعا و توسل فراموشم نمی‌كرد و به قول خودش هر شب هنگام سحر، از خدا می‌خواست كه: حسین را اهلش كند. از رهگذر این دعاهای خالصانه و تشویق‌های مشفقانه در من عزمی پیدا شد كه توانستم ناملایمات پیش آمده از فقدان پدر را تحمل كرده و به طریق خود ادامه بدهم... .
در ابتدای طلبگی، در مدرسه میرزا مهدی حجره‌ای گرفتم و آنجا مشغول درس و بحث شدم، از ابتدای مقدمات تا معالم را خدمت مرحوم حاج آقا آخوند زفره‌ای بودم. معالم را خدمت مرحوم سید احمد خوانساری خواندم.
مرحوم آقای شیخ علوی یزدی كه بسیار در ادبیات مسلط بود. در مدرسه صدر شرح لمعه می‌فرمود. این درس، بسیار خوب و متین و با آهنگی بلند گفته می‌شد، صدای خوب آن مرحوم در تمام مدرسه به گوش می‌رسید. شرح لمعه را من خدمت ایشان خواندم. نزد مرحوم آقای شیخ حسن یزدی منطق را خواندم.
حكمت، حساب، جبر، مقابله، هیئت و نجوم را خدمت مرحوم اسد الله قمشه‌ای حكیم، فرا گرفتم، بعد از اتمام دروس مقدمات از مدرسه میرزا مهدی به مدرسه جنب مسجد امام نقل مكان كردم و پس از آن به مدرسه چهار باغ (امام صادق علیه السلام) رفتم و آنجا رحل اقامت افكندم... .
خدمت مرحوم آقا سید مهدی درچه‌ای، كتاب قوانین و تقریرات كفایه را خواندم، نزد مرحوم آخوند ملا عبدالكریم گزی، متاجر شیخ را فرا گرفتم. فوائد الاصول را خدمت آقا میر محمد صادقی مدرس و كفایه را خدمت مرحوم دزفولی خواندم، دروس خارج فقه و اصلو را، درس خارج اصول مرحوم میرمحمد صادقی مدرس و مرحوم محمدتقی مدرس شركت می‌كردم و همچنین در درس خارج فقه مرحوم سید ابوالقاسم دهكردی نیز شركت می‌جستم، عمده فقه و اصول را در اصفهان، خدمت مرحوم آیت الله آقا سید محمدباقر درچه‌ای بودم، تقریبا مدت 11 سال مرتب درس این بزرگوار می‌رفتم.
درست است كه ثمره ظاهری این 11 سال تحصیل مداوم خدمت ایشان مرا به درجه اجتهاد رسانید اما آنچه مهم بود، من از آن مرحوم، درس زندگی، اخلاق و شخصیت را فراگرفتم... [6]
مرحوم آیت الله طیب در سال 1370 دار فانی را وداع گفتند و به لقای معبود خود شتافتند. ایشان در قبرستان تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.


________________________________________
1. برای مؤمنان در زندگی دنیا و آخرت بشارت هست، سوره یونس: 64.
2. كلینی،كافی،ج8،ص91
3. همان.
4. همان.
5. آیت الله طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏9، ص 420.
6. مجله بینات،شماره16
آخرین ویرایش
در 1394/8/19 09:48 توسط فاطمه کاظمی

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
02188998601
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع قدس و ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366