در گشایش چهارمین صفحه هنر سینما در «امان»، و پس از آنكه سه شماره قبلی به بررسی و تحلیل كلی مباحث هنری با مضمون انتظار در ایران و نیز نقد برخی آثار سینمایی هالیوود كه در تقابل و عناد با مفهوم انتظار و اصول و اركان آن ساخته شدهاند، این بار به معرفی و بررسی یكی از تولیدات متأخر سینمای ایران میپردازیم. این اثر، فیلم سینمایی «قدمگاه»،تولید سال 1382 است كه به كارگردانی«محمدمهدی عسگرپور» میباشد. عسگرپور پیش از آن، چند اثر تلویزیونی (نقطه اوج ـ خانه پدری ـ ...) و یك اثر سینمایی دفاع مقدس را در كارنامه خود داشته است.
داستان این فیلم در كاشان ـ به عنوان نمادی از یك شهر سنتی ایرانی ـ میگذرد. محور قصه به زندگی و سرنوشت پسری جوان میپردازد كه یتیم و بیكس است و از كودكی به نوبت در خانه اهالی محل زندگی كرده و بزرگ شده. حالا پسر در عین بیكسی و نداشتن پدر و مادر و فامیل، به نوعی انگار همه اهالی محل را پدر و مادر خود و همه خانهها را خانه خود میداند.
او پسری ساده و پاكدل است كه سالها پیش نذر كرده ده سال پیاپی، شب و روزِ نیمه شعبان در امامزادهای خارج از شهر به سر برد و معتكف باشد.
امسال نیز دهمین و آخرین سال ادای نذر اوست. اما در میان حیرت اهالی، پیش از شب نیمه شعبان به شهر باز میگردد و مدعی میشود كه آقا را در بیداری مشاهده كرده كه به او فرمان داده به شهر باز گردد و عیدی خود را از آقا در شهر بگیرد!...
به نحوی مرموز و مبهم، اهالی از این بازگشت و این مكاشفه خوشحال نیستند و هر یك نارضایتی خود را
به گونهای ابراز میدارند. در طول داستان به تدریج مشخص میشود كه در گذشتههای دور، پدر این جوان پیش از تولد فرزند در سانحهای كشته شده و مادرش آثار و علائم حاملگی بروز داده. اهالی و خصوصاً زنهای محل كه باور نمیكردند نطفه از شوهر مرحوم آن زن باشد، هركدام به توهم اینكه شوهر خودش پدر این كودك (به زعم آنان) نامشروع است، و با بغض و كینهای فرورفته به بهانه تنبیه او را با سنگ و چوب و كتك از پای در میآورند. این واقعه در نیمه شعبان رخ داده است! یكی از پیرزنان، بچه را نجات میدهد اما مادر میمیرد. تمامی اهل محل این راز تلخ را در دل خود نگاه میدارند و شاید به جبران این گناه جمعی، كودك را بزرگ میكنند. اما پس از بزرگ شدن كودك، هر سال او را به بهانهنذر، در جشنهای نیمه شعبان از جلوی چشم خود دور میكنند تا عذاب وجدان كمتری داشته باشند. حالا، بازگشت ناگهانی او به شهر و ادعای مكاشفه او، همه اهالی را تكان داده و به آشفتگی كشانده است. با كنجكاوی و كمك یكی از نوجوانان محل، این جوان تدریجاً به حقیقت دست مییابد و راز تولد دردناكش روشن میشود. این در حالی است كه اهالی نیز دریافتهاند تنبیه و مجازات زن، ناشی از اشتباه و كینه شخصی و توهم محض بوده است... .
در پایان، فردای نیمه شعبان، جوان بیخبر و ناگهانی، اهالی را ترك میكند و آنها را با كولهباری سنگین از بهت و پشیمانی باقی میگذارد ... .
طبعا در این چند سطر نمیتوان تمامی اجزا و حواشی داستان را بازگو كرد لیكن از همین فشرده نیز میتوان به این نتیجه رسید كه این داستان در بن مایه و اساس، چندان ارتباطی با مفاهیم اصولی و اساسی انتظار طبق آزمودههای قرآنی و روایی ندارد و بیشتر از هر چیز به خصلتهای ناپسند و نامطلوب جامعه و انسانها میپردازد.
شاید نقص اصلی داستان همین باشد كه حادثه محوری و اصلی آن، كه سرمنشأ تمامی حوادث و روابط و عكسل العملهای بعدی شخصیتها و كاراكترهای داستان است، براساس قتل دردناك و منزجز كننده یك زن تنها و بیپناه به دست اهالی محل و خصوصا زنها، بنا نهاده شده است. اهالی چه با ضرب و شتم زن، هرچه با سكوت و عدم دخالت، در این خون شریك و سهیم هستند و این شرك، بر سرتاسر داستان سایه افكنده است.
البته در فروع و حواشی داستان، مباحث و موضوعاتی درباره انتظار، در كار بازتاب دارد اما چندان عمیق و ریشهای نیست.
البته باید به این نكته توجه داشت كه نفس وجود موضوع جشنهای نیمه شعبان و انتظار فرج، گرچه به شكل پیش زمینه وقوع حوادث، یا به عنوان موضوعات فرعی، در حد خود شایان توجه و تحسین است و گاهی ـ هرچند كوچك و ناقص ـ در مسیر هنر انتظار محسوب میشود. به این امر، باید به كارگردانی ظریف و هنرمندانه، طراحی شخصیتهای باورپذیر، بازیهای خوب و قابل قبول، وجود پیامهای متعدد اخلاقی و انسانی و اعتقادی در جای جای كار و شیرینی و دلنشینی كاراكتر جوان و اصلی داستان، كه حامل پیامهای نظری و عملی داستان است، اشاره كرد كه از نكات مثبت و قابل اعتنای فیلم است.
این اثر، با همه جوانب آن، قطعا در كارنامه عسگرپور، نقطه روشن و خوبی محسوب میشود.
در سالهای اخیر آثار دیگری نیز در سینمای ایران دیده شده كه از آن میان، فیلم انتظار ساخته «محمد نوریزاد» بسیار صریح و مستقیم و رك به موضوع انتظار خرج و آثار اجتماعی و اخلاقی و انسانی آن پرداخته (كه از نام فیلم نیز به روشنی این صراحت پیداست!) و در نوشتار خود دیدنی و قابل بحث است.
در شماره آینده به آشنایی بیشتر با این فیلم و دیگر آثار مشابه میپردازیم انشاء الله.
باشد كه این امر به افزایش انگیزه برای خلق و تولید اینگونه آثار در سینمای ایران بیانجامد و تعداد این آثار از انگشتان دست فراتر رود
________________________________________
1. نویسنده و تهیه كننده آثار سینمایی و تلویزیونی؛ سینمایی طوفان شن (واقعه طبس)، سریال سیمرغ (شهیدان شیرودی و كشوری)، سریال عبور از خط سرخ (شهید عباس دوران)، سریال آفتاب و زمین (داستان تولّد روح الله)، سینمایی آخرین ملكه زمین (حمله آمریكا به افغانستان)، سریال چشمان آبی زهرا (انتفاضه فلسطین)، و ...
دكتر سید علیرضاسجادپور ـ دوماهنامه امان شماره 7