هر خانواده در صورتیکه بخواهد از اهداف کوچک عبور کند و خود را با اهداف بلند و آرمانهای زیبا و ارزشمند شکل داده و همراه سازد باید از اصول و چارچوبی تبعیت نماید، که بتواند در تک تک اعضاء خود ثبات و ایستادگی در مقابل مشکلات را ایجاد نماید.
جامعه امروز جهانی، جامعهای باز است. جامعه باز جامعهای است که عوامل تأثیرگذار به نظام اجتماعی مخصوصا خانواده به شدت گسترده ومتفاوت است. رسانهها، مدارس، افراد جامعه و باورهای اجتماعی مردم هر یک حامل پیامی برای خانواده هستند که برخی قصد دارند نظام و ساختار این نهاد ارزشی را یا مخدوش نمایند و یا در حرکت رو به رشد آن کاستی و کندی ایجاد نمایند. شرایط امروز مثل جوامع بسته و محدود دیروز جهان نیست.
در چنین شرایطی باید اولاً خانواده اهداف بلند خویش را پیگیری نماید و ثانیاً مقاومتی را در اعضاء بوجود آورد تا آنها در مقابل عوامل تأثیرگذار منفی از خود نشان دهند و نه تنها مقاومت که قصد دگرگونی و تأثیرگذاری مثبت در جامعه را در نهاد اعضای خود به وجود آورد.
اگر دو خصوصیت فوق از وظایف اصلی خانواده فرض شود باید در این نوشتار به چند مسأله توجه نماییم که عبارتند از:
1. اصول حاکم به نظام خانواده
2. اهداف بلند و کوتاه مدت خانواده
3. رویکرد حاکم که نقش اساسی و بالنده در رشد خانواده دارد.
1. در قسمت اول باید دید که یک خانواده مسلمان اگر بخواهد در جریان رشد و تربیت خویش یک اقدام اساسی انجام دهد چه اصولی را باید مدنظر قرار دهد؟ آیا فقط باید ملتزم به تامین نیازهای مادی اعضای خود باشد. و یا میتواند و حتی باید نیازهای افراد را توسعه دهد تا آنها مطالبات جدیدی داشته باشند و نیازهای جدیدی را اعلام نمایند. بدیهی است هر اقدامی در ارتباط با موضوع فوق به ناچار با محدودیتها همراه است ـ چراکه خانواده امروز اگر قلمرو زندگی خویش را از تولد تا مرگ بداند نمیتواند به نیازهای عالی و جاودانه بیندیشد که به ناچار باید نیازهای خود را تا درجه مرگ نظام دهد زیرا اعتقادی به جهان پس از مرگ و در یک کلمه اعتقادی به ادامه زندگی خویش تا بینهایت ندارد.
اما اگر خانواده دیدگاه خویش را نظام داده و ارتقاء دهد و نگاه خویش را به قلمرو زندگی توسعه دهد، نه تنها دنیا بخشی از یک زندگی گسترده است، که زمینهساز زندگی جاودان آینده است. در این شرایط وضعیت دگرگون شده و اصول حاکم بر این زندگی نیز تغییر میکند، اصول مربوطه باید از یک غنای ویژه و زیربنای اساسی برخوردار باشد که پویایی و بالندگی آن جدی باشد؛ اصول باید قدرت التزام بخشی را در اعضای خانواده ایجاد نماید و این ممکن نیست مگر اینکه این اصول از یک آرمان بلند تبعیت نماید. حال باید دید آن آرمان بلند که میتواند نه تنها به اصول که به اهداف و رویکرد حاکم بر رفتار خانواده شکل دهد چیست و این مسأله به یک مقدمه کوتاه نیاز دارد.
الف. انسان موجودی است قانونمند ـ هدفدار ـ مرتبط و هماهنگ با نظام هستی. خداوند انسان را طوری آفریده که نه تنها بارهای سنگین امروز که مسائل و مسئولیتهای سنگین فردا و فرداها را میتواند حمل نماید چراکه او ادامه دارد و مرگ ـ با تعریفی که ما از آن داریم به معنای نیستی ـ در او راه ندارد.
2. نظام آفرینش نیز از این هویت برخوردار است. نظامی است هدفدار ـ قانونمند ـ مرتبط و نظاممند که حرکتی فعال رو به سوی بینهایت را طی مینماید.
آن انسان با آن ویژگی خاص و این هستی با این صفات با یکدیگر هماهنگ هستند و وقتی انسان روی آرامش را میبیند که این هماهنگی بیشتر عینی شود.
امام زمان علیه السلام ماموریت دارد از این هماهنگی پاسداری نماید تا انسان در مسیر عبودیت خویش بتواند قرب الهی را بهتر و دقیقتر و در کوتاهترین مدت احساس نماید.
امام وظیفه دارد انسان را در هر موقعیت و در هر زمان راهبر باشد تا او را به آرامش که گمشده تاریخی اوست، برساند.
اصلاح خانواده و ارتقاء آن وظیفه اصلی تکتک اعضإ به ویژه سرپرست خانواده است که باید با اطاعت از امام معصوم علیه السلام هویت یابد.
پدری که از قوانین حاکم بر انسان و هستی آگاهی داشته باشد عوامل تأثیرگذار در شخصیت خویش را کنترل نماید و به آزادی رسیده باشد؛ میتواند خانواده عالی و ارزشمندی را راهبری کند. اولین اصلی که باید در خانواده مطرح و اعضا از آن تبعیت نمایند تعریف خانواده است.
در شماره بعد ادامه این بحث را دنبال خواهیم کرد ، و اصول دیگر حاکم بر نظام خانواده مهدوی را بیان خواهیم نمود .
همایون صدوقی ـ دوماهنامه امان شماره 8