كعبه یك سنگ نشانی است كه ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند، ببین یار كجاست
مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف روح حج و رمز تمامیت آن است.[2] حج با یاد او «طواف»، دل و بی یاد او «طواف گِل» است.[3] مكه بیحضور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بازار ُعكاظی[4] بیش نیست و كعبه بیعطر حضور او بتكدهای را میماند كه تولیت آن را میتوان در یك شبنشینی مستانه در ازای مشكی شراب معاوضه كرد.[5]
كاروانسالار قبیلۀ قبله، با حضور هر سالۀ خود در مراسم پرشكوه حج، آن را روحی تازه میدمد[6] و با شمیم حضور خود در منی و عرفات، منتظران را در معرض نسیم رحمت خاصۀ الهی قرار میدهد و یاد و خاطرهِ آن را بر آنان جاودانه میسازد. مگر میشود امتی در یكجا اجتماع كنند ولی امامشان در آنجا حضور نیابد؟!
او بر اعمال شیعیان خود، گواه است[7] و همراه با آنان بر فرج خود كه موجب رهایی همۀ اهل آسمان و زمین است[8]، دعا میكند.[9] خوشا آنان كه شهدی از این شمیم حضور را چشیدند و در نسیم آن روح خود را به طراوت و عروج رساندند.
خوشا آنانكه در نیت، قصد وصال او نمودند و در احرام، یاد غیر او را بر خود حرام داشتند و فریاد دعوت و استنصار او را در این عصر وانفسا، عارفانه و عاشقانه لبیك گفتند. در طواف، دل به او سپردند، در حَجَر، با او تجدید عهد كردند، در سعی بر انجام میثاق و تعهدات خود، از مسیر صفا و مروّت خارج نشدند و در عرفات، عرفانی عمیق و ریشهدار به ولایت یافتند. در مشعر، به وظایف خود نسبت به او به آگاهی رسیدند و برای مبارزه با دشمنان او - كه دشمنان انسانیتند - توشه برگرفتند. در منی، با آرزوی وصال او، وسوسهها را رَمی و آرزوها را - با حدّت - ذبح كردند و با حَلق، سر به او سپردند و نرد عشق با او باختند و ولایت او را پذیرفتند و این گونه به كوی او راه یافتند.
امروز امیرِ درِ میخانه، تویی، تو
فریاد رس نالۀ مستانه، تویی تو
مرغ دل ما را كه به كس رام نگردد
آرام تویی، دام تویی، دانه تویی تو[10]
حج مهدوی، حركتی است از خود به سوی خدا، همراه با امام و همگام با خلق .
حج مهدوی، میثاقی است با امام و اعلامی بر آمادگی و یاری او.
حج مهدوی، تمرینی است بر تحمل فرج؛ كه تحمل حجّت خدا بدون كمال روحی و بی آمادگی و صلاحیت، میسور نخواهد بود.
حج مهدوی، حجی است كه اهداف و قله هایی سترگ به بلندای نگاه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد.
درحج مهدوی، سهم بیشتر از آنِ كسانی است كه با درك اضطرار به امام، با او پیوند خوردند و او را گواه اعمال خود و روح حج میدانند. سهم هر كس از دریای حج به قدر ظرفیت «ولایت» اوست.
حج مهدیپسند، همچنانكه از نام آن پیداست حقیقتی است بنیان نهاده بر دو ركن؛ یكی معرفت به امام و حق ولایت او و دیگری عرفان به حقیقت و اسرار حج.
اضطرار به امام و حق ولایت و سرپرستی او. و ضرورت آن با توجه به اهداف حكومت دینی ـ كه رشد و تعالی استعدادهای آدمی است و نه فقط رفاه و آزادی ـ و قلمرو حكومت دینی ـ كه همۀ هستی است و نه فقط محدودۀ دنیا، ثابت است[11].
قرآن نیز ارزش مكه و كعبه را به پیامبر می داند به طوری که به شهری كه رسول، در آن امن نیست و خونش مباح شمرده شده، قسم نمیخورد: « لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ» وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ »[12]؛ كه مكۀ بیپیامبر، شهر بت پرستان است و كعبۀ بدون رهبر، بت خانه.
به شهادت آیۀ تبلیغ[13] نیز بدون حضور امام معصوم، نه تنها حج كه تمامی رسالت رسول، ابتر است. از آیۀ « َ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوكَ رِجالاً» [14] هم، با توجه به تفاوت «یأتوك» به جای «یأتونا» استفاده میشود كه مردم هر زمان در پاسخ به ندای ابراهیم علیه السلام باید به سوی امام و ولی زمان خود بروند. با توجه به اینها و جز اینها است كه می توان گفت: در عرفاتیكه امام نباشد معرفتی نیست، در مشعری كه امام نباشد شعوری نیست، در منایی كه امام نباشد، شیطانی رمی نمیشود و اگر در كنار زمزم، امام نباشد، آبی نیست؛ كه سراب است.
باری! با درك اضطرار به حجت و امام و پذیرش ولایت او به عنوان تنها راه خروج از خیل اكثر الضجیج و ورود به قله های اقل الحجیج[15]، مناسب است به اسرار و حقایق حج و نَمی از یم آن توجه داشته باشیم؛ شاید حجّ ما، عطر مهدوی به خود بگیرد و امام عجل الله تعالی فرجه الشریف، ما را هم پذیرا باشد. آمین![16]
*.استاد حوزه و دانشگاه
1. کافی، ج 4، ص 549؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 254؛ بحارالانوار، ج 96، ص 374.
[2]. امام باقر علیه السلام میفرماید: «تمام الحج لقاء الامام؛ تمامیت حج در گرو دیدار با امام است.» امام صادق علیه السلام نیز میفرماید: « هنگامی که یکی از شما حج به جا میآورد، آن را به دیدار ما ختم کند؛ زیرا آن از تمامیت حج است.» بحارالانوار، ج 96، ص 374.
[3]. امام باقر علیه السلام با دیدن طواف کنندگان کعبه میفرماید: « در جاهلیت هم این چنین طواف میکردند مردم مکلفند بر گرد این سنگها طواف کنند و سپس نزد ما آمده، مودت و یاری خود را بر ما عرضه بدارند» کافی، ج 1، ص 392.
4 ..بازار معروف در دوران جاهلیت
[5]. اشاره به داستان «ابوغبشان» کلیددار کعبه، که سرقفلی تولیت کعبه را در شب نشینی مستانۀ طائف به دو مشک شراب فروخت. ر.ک: تفسیر المیزان، ج 3، ص 362.
[6]. محمد بن عثمان عمری، نایب دوم میگوید: « به خدا سوگند! صاحب این امر هر ساله در موسم حج حضور مییابد و مردم را میبیند و میشناسد، و مردم اورا میبینند ولی نمیشناسند.» من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 520؛ کمال الدین، ج 2، ص 440.
[7]. امام صادق علیه السلام میفرماید: «یفقد الناس امامهم یشهد الموسم فیراهم ولایرونه؛ مردم امام خود را نیابند. او در موسم حج شاهد ایشان است و آنان را میبیند، اما آنان او را نمیبینند» کافی، ج1، ص 337؛ کمال الدین، ج 2، ص 23.
[8]. «یرضی (یفرح) فی خلافته اهل الارض و اهل السماء و الطیر فی الجو» کشف الغمه، ج 3، ص 259، به نقل از «روزگار رهایی»، ج 1، ص 490 و 526.
[9]. از نایب دوم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سؤال شد که آیا حضرت را دیدهای؟» گفت: «آری آخرین بار حضرت را در بیت الله الحرام دیدم؛ در حالی که از خداوند چنین درخواست داشت:(( اللهم انجز لی ما وعدتنی؛ پروردگار! آنچه به من وعده کردی، تحقق ببخش. »
[10]. «غزل مهدوی» از حاج میرزا حبیب خراسانی.
[11]. ر.ک: فصلنامۀ انتظار، شماره 1، مبانی اعتقادی مهدویت، نگارنده
[12]. سوره بلد آیه1 و 2.
[13]. سوره مائده آیه63.
[14]. سوره حج آیه27.
[15]. اشاره به بیان حضرت باقر و سجاد علیه السلام : «ما اكثر الضجیج و اقل الحجیج؛ حاجیان اندكند ولی ناله و فریاد بسیار است». بحار الانوار، ج46، ص 261 و ج 96، ص 258.
16.بر گرفته از فصلنامه انتظار موعود،ش 10،تگارتده
سید مسعود پورسیدآقایی ـ دوماهنامه امان شماره 8