قرآن میفرماید: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ»[1]؛ ما در زبور، پس از تورات آوردیم كه زمین را صالحان وارث خواهند شد.
در میان همه بشارتها، هیچ جا نیامده كه ولی خدا با خدا به جنگ بدیها خواهند رفت و دیگران تماشاچیاند، نیامده كه شما در خانه بنشینید و منتظر بمانید و بعدهم پیروزی را تماشا كنید و خدا فقط معجزهآسا، ولیاش، مهدیاش را یاری میكند.
قوم حضرت موسی علیه السلام به پیامبرشان گفتند: «قَالُواْ یا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ»[2]؛ تو و خدایت بروید و بجنگید، ما همین جا مینیشینیم. خدا در مقابل، نه تنها یاری شان نكرد كه عذاب شدند.
اصلاً هیچ جا نیامده كه زمستان هرچند سخت و طاقت فرسا باشد در خانه بنشین. حركت نكن تا بهار آید. میگوید تأمل كن، كوركورانه بیرون نیا. خود را مجهّز كن. بعد برفها را كنار بزن. یخها را بشكن. مسیرت را بازكن.
بگذارید كمی درباره این مثال بیشتر صحبت كنیم. امسال زمستان سخت و طاقت فرسایی بود. خیلی از مناطق، شهرها، روستاها و جادهها، مسیر بارشهای پی در پی و برفهای سنگین بود. شما در كوچه ای از خیابانی از شهری پربارش زندگی میكنی. چگونه رفتار میكنی: 1. اصلاً بیرون نمیآیی. 2. منتظر میمانی تا شهرداری كه وظیفه و توانایی پاكسازی تمام شهر را دارد، تجهیزات لازم را هم داراست بیاید تمام شهر و از جمله خیابان و كوچه و جلوی درب منزلتان را پاكسازی كند. 3. تو تمام شهر را نمیتوانی اصلاح كنی و برفها را بروبی، اما جلوی درب منزل و حتی با همكاری اهل محل و همسایگان میتوانی كوچه و خیابان و محله خود را اصلاح كنی. برفها را جمعآوری كنی و یخها را تا آنجا كه میشود بشكنی تا خود، همسایگان و دیگر افراد و بستگان آسیب نبینند. البته اصلاح كل شهر را شهرداری انجام میدهد. مالا یدرك كله لایترك كله.
آب دریا را اگر نتوان كشید هم بقدر تشنگی باید چشید.
اگر اصلاح به صورت كامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است.
بدیهی است كه اگر همه مردم تلاش كنند و محدوده خودرا پاكسازی كنند، شهرداری به كارهای مهمتری میپردازد نه اینكه اسیر اصلاح كوچهها و خیابانها گردد.
چه میخواهیم بگویم، تذكر این نكته كه تا آمدن بهار واقعی در همه عرصهها و در همه جا، نمیتوان زمستانی ماند و آمدن بهار را توجیه تنبلی و سستی خود قرار داد. بایستی زمستان و مظاهر آن را از جان خود و اطرافیان زدود. یخهای غفلت و گناه را نابود كرد تا وقتی بهار واقعی آمد به امور مهمتری بپردازد، نه اینكه سردی و یخ زدگی من هم باعث طولانی شدن كار و عقب افتادن كارهای مهمتر گردد.
بله روایات از كسانی سخن میگوید كه در زمستان سرد، حتی قبل از آمدن بهار، بهاری میاندیشند، بهاری عمل میكنند، و برای آمدن بهار، خود و جامعه را مهیا میكنند.
… یوطئون للمهدی سلطانه[3]؛ گروهی بر میخیزند و زمینه تسلط و حكومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراهم میآورند. همانها كه غیبت در نزدشان چون حضور است[4] و خستگیناپذیر، پنهان و آشكارا دیگران را به دین خدا فرا میخوانند.[5]
همان مبارزانی كه در عصر غیبت، امام باقر علیه السلام، كشته شدههای آنها را شهید میخواند؛ قتلاهم شهدا.[6]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . انبیاء:105.
[2] . مائده: 24.
[3] . اربلی، كشفالغمه، ج2، باب5، ص477.
[4] . صارت الغیبه عندهم بمنزله المشاهده؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص317؛ بحارالانوار، ج53، ص122.
[5] . الدعاه الی دین الله سراً و جهراً؛ همان.
[6] . نعمانی، الغیبه، باب14، ص273.
سردبیر ـ دوماهنامه امان شماره 10